در خیالآباد راحت آگهی نامحرم است
جلوهننماید بهشت آنجاکه جنسآدم است
در نظرهاگرد حیرت در نفسها شور عجز
سازبزم زندگانی را همین زبر وبم است
پادشاهی در طلسم سیر چشمی بستهاند
کاسهٔ چشمگداگرپر شود جام جم است
از دو تاگشتن ندارد چاره نخل میوهدار
قامت هرکس به زیربار میآید خم است
یأس تمهید است این امیدها هشیار باش
هرقدر عرض اهلها بیش، فرصتهاکم است
با فروغ جلوهات نظارگی را تابکو
رنکچونآتشافروزد سپندششبنم است
در بنای حیرت ازحسن تو میبینم خلل
خانهٔ آیینه هم برپا به دیوار نم است
درسعبرتهای ما را نسخهای درکار نیست
چشمآهو را سواد خویشسرمشقرم است
تا نفس باقیست ظالم نیست بیفکر فساد
گوشهگیر فتنه میباشدکمان را تا دم است
شعله هرجا میشود سرگرم تعمیرغرور
داغمیخنددکه همواریبناییمحکم است
دوستان حاشاکه ربط الفت هم بگسلند
موجها را رفتناز خود هم در آغوشهم است
نامداریها گرفتاریست در دام بلا
بیدل انگشت شهان را طوقگردن خاتم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی چالشها و تناقضات زندگی انسانی میپردازد. شاعر به ناهمواریهای مسیر زندگی اشاره میکند و بیان میکند که در دنیای مادی و واقعی، بهشت و آرامش چندان در دسترس نیست. او به مقوله یأس و امید اشاره میکند و هشدار میدهد که این امیدها ممکن است فریبنده باشند و فرصتها به طور مداوم کم میشوند. همچنین با استفاده از تصاویر زیباشناختی، مخاطب را به تأمل در مورد زیباییها و آفات زندگی دعوت میکند. در نهایت، شاعر بیان میکند که ارتباطات دوستانه و ناموری میتوانند به دام بلا تبدیل شوند و افراد باید هوشیار باشند تا در این مسیر دچار مشکل نشوند.
هوش مصنوعی: در سرزمین خیال و آرامش، آگاهی از نامحرمان ممنوع است و در جایی که انسان وجود دارد، زیبایی و بهشت نمیتواند نمایان شود.
هوش مصنوعی: در دیدگاهها، حیرت و شگفتی وجود دارد و در نفسها، احساس ناتوانی و ضعف احساس میشود. زندگی به همین حال و هوای آرامش و تلاطم است.
هوش مصنوعی: در این دنیا، افرادی که قدرت و ثروت دارند، مانند پادشاهی هستند که در جایی با چشمهای بسته به تماشای جهان میپردازند. اگر کسی واقعاً ببیند و درک کند، میتواند به گنجینههای عظیمی دست یابد، همانند جام جمشید که دارای دانش و بینش بینظیری است.
هوش مصنوعی: هیچ راهی برای دو بار چرخیدن وجود ندارد، همانگونه که هر درخت خرما که بار داده است، به خاطر سنگینی میوههایش خم میشود. هر کس به اندازهی بار خود انجام وظیفه کرده و به زیر بار زندگی میآید و در نتیجه دچار خمیدگی میشود.
هوش مصنوعی: این احساس ناامیدی که به نظر میرسد، مقدماتی برای امیدواریهای مختلف است. باید هوشیار باشی؛ هرچقدر هم که اظهارات و ادعاهای مردم بیشتر باشد، در واقع فرصتها کمتر و محدودتر خواهند بود.
هوش مصنوعی: با درخشش و زیبایی تو، دیدن دنیا برای من مانند دیدن آتش است که شعلهور و روشن است، همانطور که مهارت و آگاهیام میدرخشد.
هوش مصنوعی: من در زیبایی تو تا حدی غرق شدهام که حتی نقصها و عیوب خانهٔ آیینه را نیز میتوانم در دیوار نمزده ببینم.
هوش مصنوعی: درسهای عبرتی که ما میگیریم، هیچگونه نسخهای ندارند؛ زیرا چشم آهوی در حال دویدن، خود معلم و الگو برای ماست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی وجود دارد، ظلم و فساد بیفکری را به همراه خواهد داشت و آدمی که گوشهگیر و دور از هیاهو باشد، خود را در معرض فتنهها قرار میدهد. لذا باید تا زمان حیات هوشیار و آگاه باشد.
هوش مصنوعی: شعله در هر جایی که مشغول به کار است، با صدای بلندی میخندد و از این که بنایی مستحکم در حال ساخته شدن است، احساس رضایت میکند.
هوش مصنوعی: اگر دوستان نیز رابطه و محبتشان قطع شود، در واقع آنها هر دو از یکدیگر دور شدهاند، حتی اگر در آغوش هم باشند.
هوش مصنوعی: دهقان و کشاورز چه زحمتها که نمیکشند تا محصولی برداشت کنند؛ امّا حقیقت این است که داشتن مقام و قدرت خود به نوعی دردسر و مشکلات خاص خودش را دارد. در واقع، در دنیا، قدرت و مقام برای افرادی که به دنبال آن هستند، میتواند مانند بند و زنجیری باشد که آنها را به سختیها و امتحانهای زیادی دچار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کان کونی اختیار زیرکان عالم است
مذهبی بس با نوا و حرفهای بس معظم است
هر که همچون بونواس اندر لواطه نصب شد
از غم نفقات و رنج کدخدایی بیغم است
مرد صادق جز به گرد کون سیمین کی خزد؟
[...]
یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است
یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است
عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین
راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است
هر نسیمی کز ریاض راحت افزایش وزد
[...]
تاج بخش خسروان شاهی کز آب تیغ او
جویبار مملکت پیوسته سبز و خرم است
رای او را زین زر بر پشت صبح اشهب است
قهر او را داغ کین بر ران شام ادهم است
نجم سیار از شهاب تیغ او یک پرتو است
[...]
گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم است
لیک در خوبی ز ابروی تو بسیاری کم است
گرنه دزد نقد قلب ماست زلف شب روَت
از چه معنی اینچنین آشفته حال و درهم است
گوشهٔ خاطر بپرداز ای دل از سودای جان
[...]
هر پسر کو از پدر لافد نه از فضل و هنر
فی المثل گر دیده را مردم بود نامردم است
شاخ بی بر گرچه باشد از درخت میوهدار
چون نیارد میوه بار اندر شمار هیزم است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.