این انجمن چو شمع مپندار جای ماست
هر اشک در چکیدنش آواز پای ماست
جان میدهیم و عشرت موهوم میخریم
چونگل همان تبسم ما خونبهای ماست
روشن نکردهایم چو شبنم درین بساط
غیر از عرقکه آینهٔ مدعای ماست
طرح چه آبرو فکند قطره ازگهر
ما رفتهایم و آبلهٔ پا به جای ماست
دامنفشانتر ازکف دست تجردیم
رنگیکه جز شکست نبندد حنای ماست
ویرانی دل این همه تعمیر داشتهست
نه آسمان غبار شکست بنای ماست
درآتش افکنند و ننالیم چون سپند
خودداری که عقدهٔ بال صدای ماست
در قید جسم، ساز سلامت چه ممکن است
این خاک سخت تشنهٔ آب بقای ماست
از فقر سر متابکز اسباب اعتبار
کس آنچه در خیال ندارد برای ماست
پیشانییکه جز به در دل نسودهایم
بر آسمان همان قدم عرشسای ماست
آیینهٔ خودیم به هرجا دمیدهایم
این طرفهترکه جلوهٔ او رونمای ماست
بیدل عدم ترانهٔ ناموس هستیایم
بیرون پرده آنچه نیابی نوای ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تفکر عمیق شاعر درباره وجود انسان و جایگاه او در جهان پرداخته است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا، به مسائلی از قبیل عشق، درد، فقر و نبود توجه به ذات واقعی انسانها اشاره میکند. او احساس میکند که در زندگی، انسانها به دنبال لذتهای زودگذر و بیپایه هستند و این باب به فراموشی واقعیتهای عمیق و حقیقی وجودشان منجر شده است. تصویرهایی مانند شمع، گل، و شبنم به نوعی نمایانگر fragility و ناپایداری این لذتها و زندگی هستند. در نهایت، شاعر به ناامیدی انسانها از وجود و هویت واقعی خود اشاره میکند و بیان میدارد که این جستجو در دل زندگی، نمایانگر نوا و آهنگ هستی است.
هوش مصنوعی: این جمع را مانند شمع تصور نکنید که برای ما جایگاه دارد؛ هر اشکی که میریزد، نشانهای از حضور و پای ماست.
هوش مصنوعی: ما برای لذتهای کاذب جان میسپاریم، زیرا مانند گل، لبخند ما قیمت و ارزش خون ماست.
هوش مصنوعی: ما چیزی جز عرق که نشاندهنده حقیقت و ادعای ماست، در این محیط روشن نکردهایم؛ مانند شبنمی که بر روی زمین نشسته است.
هوش مصنوعی: چه زود ما از دنیای خود فاصله گرفتیم و به جای آن دردی مانند آبله بر پایمان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: دست ما از تجرد و بینیازی بیشتر میافشاند و رنگی که بر دستان ما مینشیند، تنها نشانهای از درد و شکست است.
هوش مصنوعی: دلهای ویران ما، با وجود این همه تلاش برای ترمیم، همچنان در حال نابودی است و غبار آسمانی نشانهی شکست بنیاد زندگیمان است.
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که در سختی ها و مشکلات قرار بگیریم، نباید از خود صدا و نالهای سر دهیم، چرا که این زخمها و فشارها بخشی از وجود ما هستند و باید با صبرو استقامت روبهرو شویم.
هوش مصنوعی: جسم انسان محدودیتهایی دارد و به همین خاطر نمیتواند به راحتی به وضعیت سلامت دست یابد. این زمین سخت و خشک مانند یک موجود تشنه است که آرزوی وجود و بقای ما را دارد.
هوش مصنوعی: از فقر خود سر بر نتاب، زیرا آنچه باعث اعتبار دیگران میشود، برای ما در خیال و تصور است و نه در واقعیت.
هوش مصنوعی: پیشانی که تنها برای کسی که در دل دوست داریم میسوزد، در واقع نشانهای از آن مقام بلند ما در آسمان است.
هوش مصنوعی: ما خود را همچون آینهای میدانیم که در هر مکانی که نفسی کشیدهایم، زیبایی و جلوهٔ او در ما نمایان است.
هوش مصنوعی: ما در عالم عدم، همواره نوایی از خود داریم که در پرده پنهان است و کسی نمیتواند آن را بشنود. این نغمه، نمایانگر تمام هستی ماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.