شعله ها در گرم جوشی، داغ آه سرد ماست
نغمه هم حسرت غبار نالههای درد ماست
خاک تمکین آشیان حیرت آن جلوه ایم
لنگر دامان چندین دشت وحشت گردماست
حال دل صد گل ز چاک سینهٔ ما روشن است
صد سحر بوی جگر در رهن آه سرد ماست
بسکه در دل مهرهٔ شوق سویدا چیدهایم
ازکواکب چرخ هم داغ بساط نردماست
عضوعضوماجراحتزار حسرتهایاوست
هر دلی کز باد الفت خون شود همدرد ماست
آفتابی در سواد یأس غربتگو مباش
خاکبر سریختن، صبح دل شبگرد ماست
مشت خاشاکی ز دشت ناکسی گل کردهایم
حسرت برق، آبیار طبع غمپرورد ماست
دام هستی نیست زنجیری که نتوان پاره کرد
اینقدر افسردگی از همت نامرد ماست
سایهٔ مژگان همان بر دیدهها پبنده است
آنچه نتوان ریختن جز بر سر ما گرد ماست
با غبار وهمی از هستی قناعت کردهایم
خاک باد آورده ی ماگنج بادآورد ماست
تا کجا خواهی عیار دفتر مجنون گرفت
نُه سپهر بیسر وپا نسخهٔ یک فرد ماست
پرتوشمع است بیدل خلعت زرین شب
بزم سودا، فرش اگر دارد، ز رنگ زرد ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف احساسات عمیق انسانی و غمهای زندگی میپردازد. شاعر از داغی که در دل دارد و حسرتهایی که تجربه کرده سخن میگوید. او از درد و رنجی که در وجودش وجود دارد، و از ارتباطات عمیق عاطفی با دیگران یاد میکند. شاعری تأکید میکند که همه این احوالات ناشی از واقعیتهای تلخ زندگی است و در عین حال، به دنبال رهایی از افسردگی و محدودیتهاست. در نهایت، او به امید و نور در دل شب اشاره میکند و به زیباییهایی که در میان غمهای زندگی وجود دارد، میپردازد.
هوش مصنوعی: شعلهها در جوش و خروش خود، نشاندهندهی درد و سردی احساس ما هستند. آواهایی که میشنویم، نشاندهندهی ناراحتی و غم ما به خاطر苦 و رنجهایی است که تحمل کردهایم.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن فضایی از حیرت و شگفتی است. گویا شخص در دامان زمین و طبیعتی گسترده قرار دارد که آن را به صورت بیپایانی از دشتهای وحشتانگیز توصیف میکند. در واقع، این محیط بیانگر جایی است که عدم انسجام و آرامش در آن محسوس است و فرد در آن به جستجوی معنا و سرپناه میپردازد.
هوش مصنوعی: حال دل ما مثل گلهای زیاد درخشان و پررنگ است که از شکاف سینهامان بیرون آمدهاند. در حالی که عطر خوش احساسات ما به خاطر آه سردی که از دل داریم، در اسارت است.
هوش مصنوعی: ما به قدری در دل خود از عشق و شوق چیزهای سیاه و تاریکی را جمع کردهایم که حتی ستارههای آسمان نیز شاهد و گواه بر این حال و روز ما هستند.
هوش مصنوعی: هر دل که به خاطر عشق و دوستی دچار درد و حسرت میشود، همدرد ماست. این دلها به نوعی زخمخورده از ماجراهایی هستند که برایشان پیش آمده و در صدای درد و اندوهی که در دل دارند، با ما شریکاند.
هوش مصنوعی: هرگز در دل یأس و ناامیدی غرق نشو، زیرا صبح دلهای شبزده ما در انتظار است و نباید به خاکستری که بر سر ما نشسته بپردازیم.
هوش مصنوعی: ما همچون دانههای ریز خاشاک در بیابان هستیم که از یک ناکامی ظاهراً گلهای زیبایی را پرورش دادهایم، در حالی که آرزو و حسرت ما به زیبایی و سرسبزی زندگی همچنان باقی است و غمپروردهی روح ماست.
هوش مصنوعی: زندگی هیچگاه به شکل زنجیری نیست که نتوان آن را شکست و تنها این ناامیدی ناشی از ضعف اراده ماست که ما را به این حالت دچار کرده است.
هوش مصنوعی: سایه مژگان بر روی چشمها قرار دارد و آنچه نمیتوان به کسی دیگر نسبت داد، تنها مختص ماست.
هوش مصنوعی: ما با چیزی بیارزش و ناپایدار از زندگی راضی هستیم، در حالی که آنچه که واقعاً ارزشمند و پایدار است، به خودی خود در اختیار ما نیست.
هوش مصنوعی: تا کجا میخواهی آثار دیوانگی مجنون را دنبال کنی؟ نُه آسمان بدون سر و پا همان نسخهای است که از یک فرد داریم.
هوش مصنوعی: پرتو شمعی که در محفل بیدل روشن است، در واقع نشانهای از زیبایی و طراوت شب جشن عشق و جدایی است. اگر هم فرشی در میان باشد، تنها به رنگ زرد ماست خواهد بود، که این اشاره به بیقراری و غم و اندوه در دل دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.