رضا از کرمان در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۰ در پاسخ به ملیکا رضایی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۶۰ - وصف ضعیف دلی و سستی صوفی سایه پرورد مجاهده ناکرده درد و داغ عشق ناچشیده به سجده و دستبوس عام و به حرمت نظر کردن و بانگشت نمودن ایشان کی امروز در زمانه صوفی اوست غره شده و بوهم بیمار شده همچون آن معلم کی کودکان گفتند کی رنجوری و با این وهم کی من مجاهدم مرا درین ره پهلوان میدانند با غازیان به غزا رفته کی به ظاهر نیز هنر بنمایم در جهاد اکبر مستثناام جهاد اصغر خود پیش من چه محل دارد خیال شیر دیده و دلیریها کرده و مست این دلیری شده و روی به بیشه نهاده به قصد شیر و شیر به زبان حال گفته کی کلا سوف تعلمون ثم کلا سوف تعلمون:
سلام
درپاسخ به شما وکوروش عزیز باید به داستان رجوع کرد صوفی از کشتن اسیر عاجز مانده حالا به صوفی داره میگه : ای که تو از عبور از یک تل هنوز عاجزی بدان که در این راه کوه های بلند زیادی در راه خواهی داشت
تل کنایه از کشتن اسیر دست بسته وکوه مثلا میدان جنگ وغزا است. طبق باور گروهی از مسلمانان کشتن کافران از واجبات است ای کسی که حتی نمیتوانی به اعتقادت عمل کنی واز یک خرپشته عبور کنی چگونه از کوههای روبرو عبور خواهی کرد ولی در کل مقصود مولانا ضبط نفس اماره است
شاد باشی
سعید الوان در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۱ در پاسخ به . . دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:
درسته هرکسی آزاده هر جور فکر کنه اما ارتباط دادنهای بیخود و بی ربط آزار دهنده ست مخصوصا که این اشعار میراث یک ملته. یه شاعر کوچه بازاری چیزی نگفته که هرچی دلمون بخواد در موردش بگیم و توی سایتی که هدفش انتقال فرهنگ گذشتگان ماست درج کنیم. حالا من اینجا بنویسم اینو در وصف تیمور مغول گفته که به ایران حمله کرد. آخه امام حسین مژگان دراز و ...
هدهد میرزا در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۷:
از بیت 9 ببعد باید در ابتدای قصیده آورده شود.
فاطمه یاراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۸ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:
باز هم از توضیحات عالی شما بهره بردیم.
محسن حسینی پور در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۶۰ - وصف ضعیف دلی و سستی صوفی سایه پرورد مجاهده ناکرده درد و داغ عشق ناچشیده به سجده و دستبوس عام و به حرمت نظر کردن و بانگشت نمودن ایشان کی امروز در زمانه صوفی اوست غره شده و بوهم بیمار شده همچون آن معلم کی کودکان گفتند کی رنجوری و با این وهم کی من مجاهدم مرا درین ره پهلوان میدانند با غازیان به غزا رفته کی به ظاهر نیز هنر بنمایم در جهاد اکبر مستثناام جهاد اصغر خود پیش من چه محل دارد خیال شیر دیده و دلیریها کرده و مست این دلیری شده و روی به بیشه نهاده به قصد شیر و شیر به زبان حال گفته کی کلا سوف تعلمون ثم کلا سوف تعلمون:
با سلام و احترام
اتفاقاً باید از حضرت مولانا سپاسگزار باشیم که به صورت مستند وقایعی در زمانهایی نزیدکتر به زمان حیات جنابشان را روایت کرده اند تا اینگونه برداشت نشود در آن زمانه همه چیز گل و بلبل بوده است و هیچگونه خون و خونریزی وجود نداشته است . مهم این است که الان چگونه بیاندیشیم و رفتار کنیم و اگر قرار است با خواندن یک داستان مستند گونه چشم و گوش بسته پیروی کنیم که نشاید که ناممان را نهند آدمی ...!
محمد در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:
با درود به دست اندر کاران گنجور؛ جسارتا عرض میکنم که وزن رباعی«مفعولْ مفاعیلْ مفاعیلٌ فَعْ» است یا همان «لاحول و لا قوّة الّا بالله». تندرست باشید.
کوروش در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص:
جالب بود
امیررضا رجبی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۳۰ در پاسخ به جاوید مدرس اول رافض دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
چقدر زیبا هزار آفرین 👌♥️
عباس دهقانی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۳ در پاسخ به عرفان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
پیر پیمانه کش منظور مولا علی است و انجا که میگه دور خورشید چرخ زنان منطور از خورشید امام حسین هست که نور خورشید تللوش در ماه ظاهر میشود که او هم قمر منیر بنی هاشم است .
عباس دهقانی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۷ در پاسخ به سلطانى دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
احسنت به برداشت شما شمس حقیقت و خونین کفنان خودش رمز و راز و قفل گشا کل شعر هست.
عباس دهقانی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۴ در پاسخ به منوچهر علاج دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
دوست عزیز درک شما از موضوع فقط خورشید فقط خورشید حسی عالم ناسوت یا دنیاست در صورتی که منظور حافظ خورشید حقیقت است.
توصیه ام به دوستان اینه چون اکثر شعرای قرن قدیم با عرفان و قرآن پیوند عمیق دارن سعی کنن ذهنیتشون رو منطبق با قرآن و عرفان کنند و بعد شعر های شعرای عرفانی رو برای درک عمیق تر بخونن
فاطمه زندی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:
# غزل شمارۀ_ ۲۱۷
وزن غزل مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن ( هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
۱_آن را که غمی چون غم ِ من نیست چه داند
کز شوق ِ تواَم دیده چه شب میگذراند
تواَم:ضمیر «م» متعلق به «دیده »است:که از شوق تو دیده ام چشم من
چه: در مقام تعجب چه شب ها می گذراند»یعنی چگونه شب و شب های طولانی و سختی سپری می کند.
۲_وقت است اگر از پای درآیم؛ که همه عمر
باری نکشیدم که به هِجران ِ تو مانَد
بار هجران تو ناتوان و زمین گیرم کرد و در تمام عمر باری به این سختی نکشیده ام که شبیه به این بارگران باشد.
۳_سوز ِ دل ِ یعقوب ِ ستمدیده ز من پُرس
کانْدوه ِ دل ِ سوختگانْ سوخته داند
یعقوب :پدر یوسف پیامبر که چندان در فراق او گریست که نابینا شد
چندان دلسوخته هستم، که می دانم بر یعقوب دلسوخته چه گذشته، تنها دل ِ سوخته از سوختگان خبر دارد.
۴_دیوانه گرش پنْد دهی، کار نبندد
وَر بنْد نَهْی، سِلِسله دَر هَم گُسِلانَد
دیوانه را اگر پندش دهی به کار نگیرد و گوش نمی دهد، و اگر به زنجیر ببندی از هم می گسلد و پاره می کند.
۵_ما بی تو به دل بَرنَزَدیم آب ِ صَبوری
در آتش ِسوزنده، صبوری کِه تواند؟
به دل برنزدیم: به دل نزدیم، روی دل آتش گرفته نریختیم.
از دوری وهجران تو نتوانستیم شکیبایی کنیم، با وجود چنین آتش سوزانی چه کسی می تواند تحمل کند.
آب صبوری را به صبر و شکیبایی تشبیه کرده است که می تواند آتش دل بی تاب را خاموش کند و آرام و قرار را به آن باز گرداند.
که:چه کسی
۶_هر گَه که بسوزد جگرم، دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بِنِشاند
از شدت سوز دل هست که از دیده ام آب می ریزد این آبی که از چشمم جاریست، آبی نیست که آتش دلم را خاموش کند.
بنشاند: خاموش کند.
۷_سلطان ِ خیالت شبی آرام نگیرد
تا بر سر ِ صبر ِ من ِ مسکین نَدوانَد
سلطان خیال:خیال معشوق را به پادشاهی تشبیه کرده است که مرتب در حال تاخت و ناز است و در اینجا هدف او حمله به صبر شاعر و غارت آن است.
ندواند: نتازد.
۸_شیرین نَنِماید به دهانش شکر ِ وصل
آن را که فلک زهر ِ جدایی نچشاند
کسی که روزگار تلخ جدایی از معشوق را به کامش نریخته باشد، شکر وصال به مذاقش شیرین نمی آید
(تنها کسی قدر جدایی را می داند که به درد جدایی مبتلا شده باشد.)
۹_گر بار ِ دگر دامن ِ کامی به کف آرم،
تا زنده ام از چنگ ِ مَنَش کس نرهاند
اگر بار دیگر بتوانم دامن مراد و آرزو را به چنگ بیاورم، دیگر تا زنده ام کسی نخواهد توانست آن را از چنگ من بیرون بکشد.
۱۰_ترسم که نمانم من ازین رنج؛ دریغا
کَندَر دل ِ من حسرت ِ روی ِ تو بماند
می ترسم از رنج دوری تو زنده نمانم و دوام نیاورم و غم و غصه از دوری روی تو بر دلم به حسرت بماند.
۱۱_قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم ِ من اندر عقبش سیل براند
سیل :استعاره از اشک است
قاصد:پیک حامل خبر، پیغام رسان آن را برساند
اگر چشم من در پی پیکی که می خواهد نامه ام را از فارس به خراسان ببرد سیل جاری کند، ناچار خواهد شد که در کشتی بنشیند.
(اگر چشم من اشک بریزد دریایی از آن پدید می آید).
۱۲_فریاد! که گر جور ِ فراق ِ تو نویسم
فریاد برآید ز دل ِ هر کِه بِخواند
امان از وقتی که بخواهم ستم و آزار جدایی تو را به صورت شعر بازگو کنم، هر کس که چنین شعری بخواند، ناله فریاد سر خواهد داد.
۱۳_شرح ِ غم ِ هجران ِتو، هم با تو توان گفت
پیداست که قاصد چه به سمع ِ تو رساند!
باز هم می توانم قصه ی تلخ هجران را برایت بگویم پیداست که پیغام رسان چه بگوش تو رسانده است.
۱۴_زنهار که خون میچکد از گفته ی سعدی
هرکْ این همه نِشتَر بخورد خون بِچکانَد
زنهار: در مقام تحذیر، مراقب باش
نِشتر:آلت فلزی نوک تیز که فصٌادان و جراهان آن را در بدن فروکنند و چرک و خون را از بدن بیرون کشند.
شرح :محمدعلی فروغی ،حبیب یغمایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
سعید نظربیگی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامتکردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت:
خواه از نسل عمر خواه از علی
اینجا دقیقا اشاره میکنه که ولی یا امام زمان ممکنه از هر نسل و تباری باشه که برای هر دوره یک ولی ظهور میکنه .
سعید نظربیگی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامتکردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت:
پس به هر دوری ولیی قائم است
به هر دوری یک ولی . برای هر دوره ای یک ولی وجود داره . اگر برای همه دوران یک ولی وجود داشت میبایست شعر بگونه دیگر میبود
مرتضی پرورش در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۵ در پاسخ به محمد دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۵۳:
جناب محمد ممنون از اشارهٔ دقیق شما به شکل صحیح این دوبیتی و همچنین مصدر کهن «اوشاندن» (افشاندن) در گویشهای غرب کشور.
دربارهٔ «یاواشان» جسارت میکنم: «یاواشان» تغییریافتهٔ «هاوشان» نیست. هرچند جزء فعلیاش از همانجا آمده. «یاواشان» نامابزار مرکبی است که از دو جزء [یَوَ ---» یُو ---» جو] بهاضافهٔ [اوشان] ساخته شده:
یَوَ+اوشانه
جواَفشان
یعنی ابزار افشاندن (باد دادن) جو
با این توضیح که در اوستایی «یو» یا همین «جُو» امروزی به عموم غلات اطلاق میشده.
شوق پرواز در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود:
داستان پرعبرت با بیانی زیبا درحدود ۳۰۰ بیت.
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
جهن یزداد در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۷:
نهانگاه و نه کمینگاه
که بخت ستم پیشگان شد نگون
همه جامه لشکر و ساز جنگ
ببردند نزد پور پشنگ
نمیدانم پور پشنگ اینجا چه کاره است
همه جامه جنگ و ساز سپاه
ببردند نزدیک فرخنده شاه
امیررضا نیک خو در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۸:
چه شعر زیبایی
روحش شاد
جهن یزداد در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۶:
چپ و راست را هر دو بال سپاه
بیاراست یکسر چو بایست شاه
زمین شد بکردار کشتی بر آب
تو گویی سوی جنگ دارد شتاب
جای « چپ و راست را هر دوبال سپاه» قلب و جناح سپاه کرده اند
هر دو بال در چپ و راست است و نه قلب و جناح
بنگرید سروده ای به این زیبایی را چگونه با قلب و جناح نابود کرده اند
جای جنگ غرق امده
نه دستنویس خالقی جنگ اورده اند باز خالقی انرا غرق کرده ایا هیچ کشتی یا لشکری بدنبال غرق شدن است؟
majid kejani در ۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۷ - ایضا: