گنجور

حاشیه‌ها

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۳ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او:

سلام

  این بیت اشاره به ایه ۳۷ سوره هود و بعد از آن دارد .

معنی بیت : من اجداد شما را در در آن طوفان بلا (طوفان نوح) از امواج خروشان نجات داده وحفظ کردم .

 شاد باشی

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۴ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲ - بقیهٔ داستان رفتن خواجه به دعوت روستایی سوی ده:

سلام  آقا کوروش

این بیت اشاره به آیه۱۱ سوره جمعه دارد که در شان نزول آن آمده که در یک روز جمعه کاروانی تجاری ازشام رسید وبا توجه به کمبود مواد غذایی ودر مضیقه بودن مسلمین ، به مجرد شنیدن صدای طبل کاروانیان مومنان مسجد وپیامبر را که در حال ایراد خطبه بودند را تنها گذاشته وبه دادو ستد پرداختند حال از متن عربی آیه میگذرم که خواندن آن را به شما محول کرده ومعنای آن چنین است :وهرگاه داد وستد ویا سرگرمی ولهوی ببینند بدان سوی می‌شتابند وتو را درحالی که ایستاده‌ای تنها میگذارند  بگو آنچه نزد خداست از داد وستد ولهو ولعب بهتر است وخداوند بهترین روزی دهندگان است.

معنی بیت :

براستی که شما با سرگشتگی به دنبال داد وستد گندم رفتید وپیامبر خویش را تنها گذاشتید .

شاد وسرافراز باشید

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶۶:

نشئهء پا در رکابِ مِی ندارد اعتبار،

پیک سحری ا در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۰ در پاسخ به مسعود شماعی زاده دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۲:

از مولاناست دوست عزیز منبع موجوده براش

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۸ در پاسخ به فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

سلام وبا آرزوی شفا وبهبودی  برای عزیز دلبندتان

    بنظرم منظور از قلب سیاه  سکه تقلبی ومطلا است که به مرور زمان ودر مقابل سنگ محک گوهر شناس سیاه روی میگردد  وروح نا پاک وآلوده با معنی بیت قرابت معنایی ندارد .

شاد وسلامت باشید  

 

جسین شطی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۷ در پاسخ به وصال وفا دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

سلام

من از بیگانگان دیگر ننالم، که با من هر چه کرد آن آشنا کرد. «حافظ»

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶:

رُست خارِ کفر در دل از فراقَش ، وصل کو،

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۴:

 

کجا آن سره خود و زرین زره
ز گوهر فگنده گره بر گره

عبدالرضا فارسی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۲:

همه تیز و مکران بیاراستند ز ...

تیز در قدیم شهری بوده است که مرکز مکران بوده 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۱:

اهلِ گِل را روز روز ، از زور و زَر مَعمور دار

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۱:

اهلِ دِل را در دلِ شب ، ناله هایِ زار دِه

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

با درود و آفرین به اهالی محله گنجور بویژه حمیدرضا محمدی پاکزاد, محله ای به بزرگی و پهنایِ ازل تا ابد

متاسفانه چند روزی است دخترم در بخش مراقبت های ویژه بستری است. یک گروه خیریه برای بچه های بیمار سرگرمی و بازی آوردند و تلاش کردند که اوقات بچه های بیمار را شاد کنند و از درد و رنج آنها بکاهند. وقتی اطلاع یافتم بی درنگ این اشعار حافظ بر زبانم جاری شد:

 

آن چه زر می‌شود از پرتوِ آن  قلبِ سیاه
کیمیاییست که در صحبتِ درویشان است

زر: با ارزش, درخشان
قلب سیاه: روحِ ناپاک و آلوده
صحبت: هم نشینی , نشست و برخاست
درویشان: کسانی که شادی و آرامشِ خود را در خوشحالی و آرامشِ دیگران جستجو می کنند

 

از کران تا به کران، لشکر ظُلم است ولی
از اَزَل تا به اَبَد، فرصتِ درویشان است

سرانِ حکومت ها, تنها جغرافیایی محدود آنهم برای مدتی کوتاه, آنهم با ظلم و لشکرکشی و دروغگویی, فتح می کنند, ولی درویشان در فرصتِ زندگی کوتاه خود با عشق و از خودگذشتگی , همه زمان از ازل تا ابد, را فتح می کنند, تا خدا خدایی می کند همیشه زنده و جاودان هستند.

برای نمونه خود حافظ, هم تاریخ و گذشته را فتح کرده و هم آینده را تصاحب کرده است و این تنها بوسیله یِ فرصتِ زندگی کوتاهی که سرشار از عشق بوده, جاودان شده است.

به قولِ پروین اعتصامی:

جز  حقیقت  هر آنچه  می گوییم

های هویی و بازی  و هوسی است

حقیقت: عشق

 

ابوغرب> میسان> عراق {۲۸ ژانویه ۲۰۲۴}

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - تتبع مخدومی نورا:

از سفالِ کهنهء او ، ساغرِ افلاک را

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - تتبع مخدومی نورا:

باده دِه ،  صیقل دهَم آئینه ادراک را

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - تتبع مخدومی نورا:

 

گَردسان خیزد زمین ، زان رو که در وقتِ خَرام

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - تتبع مخدومی نورا:

ساز آتش گیرهء آن شعله ، این خاشاک

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - تتبع مخدومی نورا:

سوزیَم ، تا برفُروزی رویِ آتشناک را

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۳ - صفت بعضی اولیا کی راضی‌اند به‌احکام و لابه نکنند کی این حکم را بگردان:

حُسن ظنی بر دل ایشان گشود که ...

با سلام 

  بنظر من عمی درسته  اگر به معنای این بخش مثنوی توجه کنیم مولانا درباره اولیایی صحبت میکنه که کاملا تسلیم حکم مشیت الهی وتقدیرند  تا جایی که دعا کردن برای تغییر قضا را کفر ومنافی مقام رضا میدانند.

در بحر صفات ذات بی چون وچرا

کشتی صفت ایم فتاده،نه دست ونه پا

ملاح ارادت است بر من حاکم

گر وقفه و،گر سیر کند در دریا

از بایزید پرسیدند چه می خواهی گفت :ارید  لا ارید  آن خواهم که هیچ نخواهم .

پس در بیت آخر داریم : درنظراین اولیا همواره تمامی اتفاقاتی که برایشان رقم میخورد جنبه خیر دارد هرچند با سلیقه وذایقه آنان جور نیاید ودر آن لحضه برای ایشان ناخوشایند باشد ،وهرگز با دید منفی به قضیه نگاه نمیکنند و همانند آدم نابینا که تنها پرده سیاهی را بر پنجره دیدگان آویخته وصرفا سیاهی میبیند ، ایشان فقط جنبه تاریک ومنفی قضیه را در نظر ندارند , وبه اصطلاح  به قضایا بد بین نیستند وبه این موضوع ایمان واعتقاد کامل دارند که خداوند تنها خیر ما را بر ما حکم  وجاری میکند . بکار بردن کلمه غمی، کلام  را به مرگ عزیز وآشنای یک نفر محدود میکنه  واین جفا کاری  به مولاناست است.

حسن ظن = گمان خوب بردن ،دید مثبت  

عمی(Ami) = نابینا 

البته نابینایان گرامی ، روشندلان جامعه مایند واز قدیم گفتند در مثل جای مناقشه نیست  شاد باشید. 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:

ای که می‌گویی ، خَرامِ قَدِّ خوبان دل بَرَد

آرا منتظری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

دولتمند خال هم این شعر را با حس و حالی شنیدنی؛ خوانده و از تمام جان مایه گذاشته است. در لیست آهنگ های ایشان پیدا نکردم تا پیشنهاد کنم.

۱
۶۰۴
۶۰۵
۶۰۶
۶۰۷
۶۰۸
۵۵۲۱