گنجور

حاشیه‌ها

الهام عبدلی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو:

اگر ماندی کس بمردی بپای پی او زمانه نبردی ز جای

معنی جمله جرا نیست؟؟؟

Mojtaba Razaq zadeh در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۱ در پاسخ به مهدی دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰:

زنخندان یعنی چونه

داره میگه چونه اش ریش در اورده

Abbasrapper در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۷ در پاسخ به فرهود دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۱ - داستان سگ و صیاد و روباه:

ممنون از شما

کاظم (مُحِبّ) در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۱ در پاسخ به پوریا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:

یا نور

کاظم (مُحِبّ) در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۰ در پاسخ به میلاد دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:

درود بر شما

در اشعار عرفا ، بخصوص در اشعار حافظ ، که گاه ملامتیه خوانده میشوند ، در بسیاری از مواقع، الفاظی که معنای واقعی آن منفی است، با معنایی مثبت استفاده می شود. همانطور که اگر این ابیات را عرفانی تلفی کنیم، قطعا شراب چیز بدی است و اینجا دعوت به نوشیدن آن شده است. حتما میدانید که در ادبیات عرفانی، شراب یعنی حق طلبی و بکار انداختن قوه روحانی انسان با بهره گیری از نیروی عقل و جذبات قلب. پس هرآنچه که به این مفهوم عالی برگردد ، چه دُرد باشد چه جام چه ساغر و چه شراب، همگی به آن مفاهیم راجع است. همچنین در کلمه مرکب دُردی خوار ، خوار به معنای خوردن است نه خواری و ذلت. به همین ترتیب دزد و طرار هم مفهومی غیر از مفهوم لغوی خود دارد. و شاید اشاره به کسانی دارد که در نیمه های شب و زمانی که همه در خواب غفلت اند ، به دنبال حقیقت و کسب ثروت های ابدی الهیه هستند.

همه اینها، مطالبی بود که به ذهن این حقیر رسید. قطعا مفاهیم و تعابیر دقیقتر و بهتری موجود است که توسط سایر عزیزان و دانشمندان قابل بررسی و بیان خواهد بود.

Mojtaba Razaq zadeh در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:

سعدی هم اهل دل بوده

حکایت رو متاسفانه کامل متوجه نشدم اگر استادی هست لطفا نکات رو اضافه کنه

کاظم (مُحِبّ) در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

هو الله

درود بر همه عزیزان.

فکر میکنم بر این مناقشه بین عزیزانی که از ابیات اسطورهای ادبی ایرانی برداشت عرفانی می کنند و سایرین که برداشت ظاهری از آن دارند، تنها یک پایان وجود دارد؛ و آن التفات به این موضوع است که: اولا ما در این دنیای ظاهر، با جناب خیام هیچ ارتباط رودرو نداشته ایم و قطعا آنچه را مدنظر او بوده نمی دانیم؛ لذا هیچکس نمی تواند به طور قطع، آنچه در سویدای دل آن جناب بوده را تصریح و تأکید کند. ثانیا هرکسی این حق را دارد که با کلمات ارتباط مورد نظر خود را برقرار کند؛ البته با این شرط که این ارتباط منجر به آراءی که به زیان دیگران نیست، شود. این را از این جهت عرض کردم که بطور مثال کسانی که با کلمات کتب مقدسه از جمله قرآن ارتباط شخصی خود را برقرار می‎‌‌کنند تا زمانی حق استخراج و انتشار آراء خود را دارند که این نظرات به قتل و غارت و جنگ و خشونت و تکفیر و تفسیق سایر ابناء بشر منتهی نگردد. به همین مراتب، هر نوع برداشت از آثار ادبی و عرفانی موجود، آزاد بوده و هرچند نظرات سایرین برای ما نامأنوس باشد، نباید این حق اظهار رأی را از ایشان سلب کنیم. ضمن اینکه خاصه در مسأله معرفت و عرفان، ما حتی می توانیم از ناچیزترین موجودات این عالم (البته به ظاهر)، درس معرفت اخذ کنیم. چه برسد به این کلمات پربار و زیبا و ادبی از لسان این ستارگان درخشان آسمان ادب و هنر.

اساسا این فرهنگ و هنر گفتگو و بردباری در صحنه ادب و هنر و تفکر است که ما را در صحنه عمل در جامعه به صلح و صلاح و مساعدت و تعاون سوق می‌دهد.

کلمه، از آنجهت کلمه است که می تواند درون ما چنگ زده و چیزی به ما بیافزاید و وجود ما را ارتقاء دهد.

به امید جهانگیر شدنِ دوستی و دوستی و دوستی ...

مریم دهقانپور در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

درود بر همگی، باتوجه به خوانش متن اونجا که میگه که بدانست که در بند تو خوشتر (که) رهایی 

میتونست بجای که از (ز) استفاده بشه: خوشتر از رها بودن

قطره بقایی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲:

مصرع(مکتوب به کهسار برید از حلب ما) را ویرایش کردم اما تغیر نکرد چرا؟؟

ابراهیم در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۵ در پاسخ به علی‌آقا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳:

درود

با اینکه خوانش استاد خالقی مطلق را شنیده بودم این مطلب منتشر شده رو خواندم. باید خاطر نشان کنم که حداقل در چند جای دیگر فردوسی بزرگ از اصطلاح کنام «پلنگان و شیران» برای ارجاع به «جولانگاه دشمنان» استفاده کرده است.

مسافر در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 981 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

 

aparat

parvizshahbazi

فرهود در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۶ در پاسخ به مهسا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۷:

این غزل یکی از زیباترین غزلهای مولاناست. در بیتی که شما درباره آن می‌پرسید در این بیت از صنعت مراعات نظیر استفاد شده کلمه «کور» در مصرع اول و در مصرع دوم کر (کر و کور مراعات نظیر است) و همچنین ریتم ابیات قبل هم حفظ شده است. پر و پار ... کر و کار ... تر و تار ...

مضافا اینکه کر می‌تواند معنی «توان» هم بدهد که بی‌ربط به کار نیست.

محمدرضا نعمت‌اللهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰:

در آخرین بیت اگر کلمه صعوه نام یک حیوان باشد که در «چنگال باز» اسیر شده، معنای بیت کامل می‌شود، ولی من صعوه را به این معنی پیدا نکردم.

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۷۶- سورة الانسان (الدهر)- مکیة » النوبة الاولى:

إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ  - الإنسان : 3

***

[عین القضات همدانی] (1)

هدایت ایزدی ثمره راه رفتن است.

***

[یزدانپناه عسکری]

هدایت انسان در راه تجریدی، ثمره ی صیقل نقطه ی اتصال با حق نعالی است.

_____

(1) - نامه های عین القضات همدانی ج3 به اهتمام دکترعلینقی منزوی –دکتر عفیف عسیران .تهران: انتشارات اساطیر 1377 ص 384

 

مرتضی مروی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

خرد را و جان را همی‌سَنجد اوی ...

سخته. [ س َ / س ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) اسم مفعول از «سختن ». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). سنجیده و به وزن در آمده و وزن کرده شده. ( برهان ) ( غیاث ) :
چو بازارگان را درم سخته شد
فرستاده از کار پردخته شد.

فردوسی.

کسی کش نیاز است آید بگنج
ستاند ز گنجی درم سخته پنج.

فردوسی.

همه راه خاقان بپردخته بود
همه جای نزل و علف سخته بود.

اسدی.  

برگرفته از لغت‌نامه دهخدا

مرتضی مروی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۳ در پاسخ به فریستا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

به نام خداوند جان و خرد کز ...

این نظر شما خیلی دقیق نیست چرا که ابیات بعدی توصیفاتی از خداوند ارائه داده که مشخصا با انسان و مردم جور درنمیاد

خسرو ترقی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۱ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۲:

تنبل مکر و حیله و چاره معنی میدهد

میر نور الدین علوی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۳:

مقصود این بیت بیشتر می تواند اشاره به حال اولیاء خدا و صاحبان اسرار و معرفت و کمال باشد؛ تا اینکه برداشت اگزیستانسیالیسم از آن داشته باشیم.

انسان های صاحب کمال (در علم یا معرفت یا نبوغ و...) به لحاظ اینکه عوام جامعه فهم و درک مرتبه آنها و سخنانشان را ندارند وآنها نیز انس و ارتباط حقیقی با مردم ندارند، همواره تنها هستند حتی اگر در بین یک جمعیت زیاد زندگی کنند.

امیرحسین مقدم در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱:

تجارت نیست ، صنعت نیست ، ره نیست 

امیدی جز به سردار سپه نیست ....

 

باید توجه داشت که این بیت را کسی سروده است که نواده فتحعلیشاه قاجار است و این نشان از وخامت اوضاع در روزگار قاجار خاصه در دوران احمدشاهی و پس از جنگ اول بین الملل است. حکایت از ویرانه ای دارد که رضاخان سردار سپه تحویل گرفت و ما امروز خوب میدانیم که وقتی رضاشاه مملکت را تحویل ولیعهد داد ، ایران سرزمینی رو به پیشرفت و افتاده در جاده ترقی و مدرنیته بود. 

درود بر خادمان ایران 

امیرحسین مقدم در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۷۷ - حیله:

درود 

اینکه برخی از عوام و حتی خواص با دادن نسبت های ناروا به ایرج میرزا در جهت تخریب آن بزرگوار تلاش می کنند ، نه تنها نارواست بلکه عملا کاری بیهوده است چرا که جایگاه او به عنوان شاعری والا مقام همواره در ادبیات فارسی جایگاهی رفیع و بلند مرتبه است. 

اگرچه من خود به جد در امر پاکیزه نویسی و رعایت عفت کلام در شعر تلاش می کنم اما این دلیل نمی شود که ایرج میرزا را نادیده گرفته و زبانم لال به او توهین کنم و حتی توهین به او را بشنوم. 

باشد که عامه مردم به این درک برسند که هرچه تورا در پسند نیامد ، الزاما ناپسند نیست

مهرتان مستدام 

۱
۶۰۴
۶۰۵
۶۰۶
۶۰۷
۶۰۸
۵۴۰۳