گنجور

حاشیه‌ها

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:

درود به همه دوستان فاضل

نکته قابل ملاحظه ای که می توان درافکاروذهن وزبان حافظ   مد نظر قرارداد، این است که اویک عارف ورند نظرباز است واصولا ظهورعرفان ایرانی مخالف با تندروهای شریعت بوده است. اگردراحوالات برخی ازعرفا بنگریم،میبینیم که ازایرادهایی که به آنها می گرفتند که چرا اهل نماز وروزه ⁶وبه طورکلی ظاهرشریعت نیستند.ضمنا حافظ را نمی توان بدون تاریخ عصرش قضاوت کرد.درزمان حافظ درشیراز ۵۰ میکده دایر بوددرحکومت ابواسحاق اینجو.به محض اینکه امیرمبارزالدین شیراز رافتح کرد،اولین کارش بستن میکده بوده است وبرای همین بوده که حافظ می فرماید

حال خونین دلان که گوید باز 

وزفلک خون خم که جوید باز

شرمش ازچشم می پرستان باد

نرگس مست اگر بروید باز

یعنی اگرنرگس که چشمش خمارآلود است،بروید،بایدازچشم می پرستان شرم کند.چراکه مدتهاست که شراب نخوردند وبادیدن گل نرگس خمار آلود می شوند.

وباروی کارآمدن شاه شجاع

حافظ شراب کهنگی ترس محتسب خورده  را به سلامتی شاه شجاع می نوشد که شراب  کهنه ای است وگیرایی زیاد هم دارد.چون دردوره حکومت محتسب شیراز درمیکده مانده وکهنه هم شده است.

دراین بیت نیز

فغان که نرگس جماش شیخ شهر

نظربه دردکشان از سر حقارت کرد 

۱شیخ شهر با نگاهی تحقیر آمیز ومتکی به عبادت ریاکارانه ،دردکشان را کوجک ومحقر جلوه میدهدوشراب نوشی آنان را کفرقلمداد می کند.

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - وله:

غیاث المک وَ المله جم اختر ...

با سلام 

  ازفحوای این بیت وهمزمانی دوره حیات جناب جیحون یزدی بنظر میرسد که این شعر درمدح ناصرالدوله عبدالحمید میرزا فرمانفرما شاهزاده قجر نوه دختری ناصرالدین شاه قاجار(1256-1309قمری) حاکم کرمان وبلوچستان سروده شده است ولی با نگاه به زندگی وقساوت قلب ایشان، به شهادت تاریخ، دیگر نیاز به این همه تجلیل و تکریم از سوی شاعرنبوده چه بسا جبر زمانه باعث گشته الله اعلم ولیکن حاکمی که به کله کن شهره گشته  و حکایات نقل شده ازبیگاری مردم این خطه وساخت نیمه تمام باغ شازده ماهان واقع در شهر ماهان از توابع کرمان ،وهمچنین ظلم روا شده به قوم بلوچ در طی حکمرانی ایشان خود دلیل وشاهدی گویا  براستبداد وشقی بودن ایشان است داستان دستگیری حسین خان بلوچ  ومرگ رقت انگیز فرزند خردسالش در حبس ناصری در پی شورش آقا خان نوری (آخرین آقا خان فرقه اسماعیلیه در ایران) ومتعاقب آن مرگ پسر ناصرالدوله ووگوشه نشینی حاکم ودر انتها داستان مرگ خود وی ،بسیار تامل برانگیز است که شادروان  استاد  باستانی پاریزی در کتاب فرمانفرمای عالم به زیبایی آن را به رشته تحریر درآورده اند که به جهت عبرت روزگار خواندن آن خالی از لطف نیست. ولیکن توانایی جناب جیحون یزدی در سرودن این شعر وبازی با کلمات قابل تقدیر است . 

 

شاد باشید 

فاطمه زندی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۲:

شرح ابیات:

نوشتن قصه شوق و آرزومندی و عشق بسیار مشکل است و شوق قابل بیان نیست همچنانکه ممکن نیست جلو امواج دریا را گرفت شوق) در قالب نگارش در نمی آید و دریای آرام مرده است.سد و بند در برابر سیل بی امان مقاومت نمیکند آری مشتاق و آرزومند بیقرار را نمی توان به زنجیر کشید.تمام نعمت روی زمین آزمندان را قانع نمیکند همچنانکه چشم روزنه را از پرتو روشنایی نمی توان سیر کرد بلکه درون آن همچنان تاریک خواهد ماند.چشم زیبا و سیاه و آهوانه را با افسانه میتوان به خواب برد اما چشم حیله گر تو را به هیچ شیوه نمی توان تسخیر کرد.

 پیری و کهنسالی به غیر از فروتنی دستگیری دیگر ندارد آری جسم انسان پیر مانند دیوار کهنه ای است که آن را نمیتوان تعمیر کرد و لاجرم باید فرو ریزد.خواب زاهد به سبب فکر و یاد بهشت ناخوش شده است. آری کودکان را از جوی شیر ترک کردن بسیار مشکل است.(زاهدی که به امید بهشت و کوثر و سلسبیل خدا را عبادت کند کودکی است که از شیر نمی تواند دست بکشد.)سخن غافلان و بی خبران از حقیقت قابلیت تفسیر و شرح ندارد. پایی که خفته باشد تعبیر و تفسیر ان مشکل است.(مصراع دوم مثل است و در جای دیگر گفته است که خواب مستی تعبیر ندارد غم حساب ندارم ز می پرستی ها که نیست قابل تعبیرخواب مستی ها.)معنی پیچیده زبان تقریر و بیان آدمی را می پیچد و به لکنت می اندازد همچنانکه آیه و عبارت آن زلف گره گیر دلبر را نمی توان تفسیر کرد.

 آسودگی خاطر در زیر چرخ گردون و گنبد دوار ممکن نیست. آری زیر آسمان به منزله دهان شیر است و در دهان شیر کسی به خواب خوش و راحت فرو نمی رود.در برابر صف لشکر مژگان خونریز یار چشم چرانی و نگریستن به چهره دلپذیر او کار هر کسی نیست چون هر که بنگر چشم خود را هدف و نشانه تیر مژگان محبوب کرده است.خط نورسته دلبر چنان غبار روح‌ پرور است که عاشق نمیتواند از آن دل بردارد. آری خط غبار یار خاک دامنگیر و جایگاه دلکشی است که عاشق آنجا را نمی تواند ترک کند.

 از شن خشک و نرم متحرک با یک قطره شبنم نمیتوان تشنگی را دفع کرد. آری چشم انسان‌های آزمند با قناعت سیر نمیشود.(شن خشک با قطره آبی سیر نمی شود.طمع کاران نیز هرگز از مال دنیا سیر نمی شوند.)با خیال خالی و بدون دیدار یار تاکی باید تنها سر به بالین گذاریم تصویر و صورت خیالی یار غیر ممکن است که صفای شور یار را داشته باشد.ای صائب درد عشق هیچ درمانی جز تسلیم ندارد سرنوشت خدایی چنین است که باید در برابر عشق تسلیم شد و کسی حریف تقدیر نمی‌شود و زور آزمایی کردن با قضای الهی غیر ممکن است.

دکتر صحافیان در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:

آن روز می‌رسد که در میخانه‌ها دوباره باز شوند و حال خوش فراگیر شود؟ و گشایشی در عشق فروبسته‌مان ایجاد شود؟(خانلری: باشد ای دل- غیر سوالی هم می‌توان خواند)
۲- اگر میخانه را جهت خشنودی زاهد خودبین بسته‌اند، ایمان واثق داشته باش که برای خدا خواهند گشود(ایهام: تضاد خودبینی و خدابینی)
۳- به زلالی دل رندانی که شراب صبح‌گاهی زده‌اند و سرخوش، درهای بسته بسیاری را با کلید نیاز و شوق می‌گشایند( خانلری: که صبوحی‌زدگان- گشایندگان می‌تواند همین صبوحی‌زدگان باشند)
۴- برای گشایش میخانه، سوگ‌نامه دختر تاک(شراب) را بنویسید، تا یاران اشک خونین از چشم‌ها ببارند!
۵- و نیز تارهای چنگ را چون گیسوان عزاداران، پریشان کنید تا در تعزیت شراب همه یاران چنین کنند(خانلری: مصراع دوم دو بیت فوق جابجا هست- گیسو بریدن از اعمال آیینی سوگواری که پیشینه دیرینه دارد، مثلا سکاها مرده را روی ارابه‌ای می‌نهادند و کسان او پس از بریدن بخشی از گیسوی خود زاری‌کنان به دنبال ارابه راه می‌افتادند.سکاها- ترجمه رقیه بهزادی، ۹۵)
۶-خدایا! اکنون که در میخانه بسته شده و حال خوش از میان رفته، باز شدن در دورویی و ریا را برایمان نپسند!
۷- ای حافظ! در آینده خواهی دید که در زیر این خرقه عارفانه‌ات، به ستم کمربند نادرستی خواهند گشود( خانلری: به جفا- نسخه بدل خانلری: به خفا)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی

Manoochher Hooshi در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را:

دلیران ایران همه کینه جوی 

به ضحاک یکسر ببرند روی 

من اینجوری خوندم در منبع دیگه  اما  اما 

چه فرقی میکنه  اگر ان موقغه ایرپاس بود از لغت استفاده میکرد  ...دقیقا  حال ماست  

Manoochher Hooshi در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:

اینکه رستم ندانسته که سهراب را کشته اشتباه بزرگه چون شب وصیت میکنه که بعد از من اینکار کنید . اما یک استاد میگه   

چوخود را سرنگون دیدمی 

درفش کاویان شکسته همی 

دیگر من نبودم در میان جنگ 

نه مر پسر بود نه سهراب پلنگ 

دگرباره ایران زمین 

نبینم شکسته برزمین 

برایران زمین مادرم 

گرفتم جان سهراب نام اورم 

البته و صد البته  شعر را خودم سرودم  

اگر مشکل داره ببخشید ..اما وزن مهم نیست وطن پرسی مهم و بافیست   منوچهر  هوشمندمقدم 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲:

ز تو ای شمعِ منّور ، نه چنان شد بغداد؟

Nazanin در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۰ در پاسخ به بابک بامداد مهر دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۲:

دوست گرامی ، واژه " نگری " در این بیت به معنی نگریستن نیست بلکه به معنای مثال و نمونه ، چشم انداز و مانند اینهاست . حتی می‌توان گفت کوتاه شده نگاره به معنی نقش، شکل یا تصویر است . 

Nazanin در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۶ در پاسخ به امید دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۲:

دوست گرامی ، وجهی که شما بیت را نوشته و میخوانید اشتباه است . 

درست آن اینگونه است : 

گردون ، نگری ز قد فرسوده ماست .

یعنی خمیدگی فلک ، نشانی یا مثالی از قامت خمیده ماست.

 

یوسف شیردلپور در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۴۵:

این شعر های دوبیت های باباطاهر فوق‌العاده دلنشین وعاشقانه اند و گاهان عارفانه چققققدر با این دوبیتی ها خاطره دارم ازجوانی تا الان

همه واجن که یارت خواب نازه

چه خوابست اینکه بیداری ندیره

به به روحت شاد بابا 

ناز نفست استاد محمد موسوی 

واستاد شجریان که تاابد زنده خواهد بود نام ویادشان و آثار مفاخرشان  بشنوید این شعر ها را در برگ تنهایی استاد موسوی و شجریان 💚💚❤️❤️✋✋

آهیر محمودانی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳۱:

من سواد وزن خوانی ندارم، بنابراین ویرایش نمی‌کنم و اینجا میگم، که توی بیت دوم

چشم و سینه به گذری های تو ؟

یا به گذرهای تو

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۵۹ - افسانه آب حیوان:

چو بانگ خروس آمد از پاسگاه

جرس در گلو بست هارون شاه

سجاد داوری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲ - حکایت در این معنی:

صبر و صبر ....

 

سجاد داوری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱ - سر آغاز:

این نظر من یادگار پای همین بیت باشه واسه خودم و دوستان که در برحه ای سخت از جوانی و زندگی هستم و خیلی روزگار رو منفی و سخت میگذرونم و هیچ التیامی نیست برام جز خوندن اشعار سعدی در این روزا ها باشه ده سال دیگه پای همین شعر دوباره خودم خبر از روزای خوب بدم

الهی آمین

 

سجاد داوری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱ - سر آغاز:

به به

شیوا م در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰:

بر اساس شاهنامه پیرایش خالقی مطلق:

در بیت ۱۴۶ مصرع دوم «بی گفت وگو» صحیح است. 

در بیت ۲۳۵ مصرع دوم «از آیین گشسب آن گو نامدار» صحیح است

کوروش در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۵ - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی:

حملهٔ دیگر ز بسیارش قلیل

 

گفته آید شرح یک عضوی ز پیل

 

یعنی چه ؟

 

 

 

کوروش در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۳ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا:

پس معناش این بود که خاک بر سر اون تنی که لعین درگاه است 

درگاه حق ؟

سپاسگزارم

کوروش در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۰ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او:

منظور از پیله بابایانتان چیست ؟

۱
۵۵۴
۵۵۵
۵۵۶
۵۵۷
۵۵۸
۵۴۷۹