سفید در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸:
عشاق را زبان شکایت بریدهاند...
سفید در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸:
ای باد سرگذشت جدایی به گل بگوی...
سفید در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:
چه غزل زیبایی...
سعدی که تو جان دارد بل دوستتر از جانت...
پرگل غفاری در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳:
خیلی ممنون از تفسیر دوستان وقتی که خوندمشون از قلم حافظ متعجب شدم :)واقعا لسان الغیبه ♥️
افسانه چراغی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۰ در پاسخ به عرفان آزادی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم:
کاملا درسته. لطفا خودتون ویرایشش کنید.
علی میراحمدی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۰ در پاسخ به مهدی دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:
یعنی بهتر است به جای آنکه به یکباره پول هنگفتی به چنین افراد ولخرجی بدهی ،همین مبلغ را کم کم و در طول زمان به ایشان بپرداز
مریم بکوک در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۵ در پاسخ به آیدین آیدین دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان:
دوست عزیز این ابیات ایهام درش وارد است و هر دو معنی کاملا صحیح است در کنار هم. میگه همونجوری که ایران دل عالمه و من از این قیاس خجالت زده نیستم. همونطور هم تو دل عالمی و چون تو که دل عالمی در ایرانی پس ایران دل عالمه.
هم بحث ملی گراییه هم بحث ستایش پادشاه زمان.
مهدی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:
سلام
معنی این قسمت چی میشه؟:
مصلحت آن بینم که چنین کسان را وجه کفاف به تفاریق مجری دارند تا در نفقه اسراف نکنند
مریم نوربخش در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴۲:
در غزل ۴۱۲۳ صائب هم آمده
حسین فرزند ماه جمال و منصور محمدنظامی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۲ در پاسخ به سیدعلی ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:
با بخش زیادی از گفته های شما موافق هستم. یک مفهومی هست به نام پیر درون. شاید هر کس توانایی دیدارش را نداشته باشد. احتمالا حافظ به این مرحله رسیده است.
حافظ سیر تکاملی داشته است. از صورت به سیرت، از ظاهر به باطن رسیده است.
شاید یکی از آخرین ابیاتش این بوده باشد:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
حقیقتی که حافظ به آن رسیده است چه بوده است؟
احمد رحمتبر در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۵۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۰:
گهی نالم گهی شبگیر نالم
گهی از بخت بیتدبیر نالم
گهی نالم پلنگ تیر خورده
گهی چون شیر در زنجیر نالم
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۹ در پاسخ به جهانگیر دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:
بَسَم در این مصرع، یک واژه نیست که در کتاب لغت به دنبال معنایش باشیم
یک ترکیب است = مرا بس است
علی میراحمدی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹:
نمیدانم ..؟!
«دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس »هم آیا معنی کردن میخواهد؟؟!
این چه خیانتی است یا بهتر بگوییم چه جنایتی است که در حق شعر میکنیم ؟؟
خب شاعر اگر میخواست که به نثر مینوشت و خیال همه را هم راحت میکرد.
شاعر شعری سروده که ما بایست آن را همانطور که هست بخوانیم و دریابیم و لذت مستی آنی و لحظه ای آن را بچشیم و همراه با شعر او به جهان دیگری پا بگذاریم و از شر این واقعیت سخت و خشن حتی برای لحظه ای جدا شویم.
معناکردن شعر یعنی نابود کردن آن.
یعنی انسجام و تناسب و هماهنگی و هنر را تکه تکه کردن و از هم گسیختن.
ای کاش هیچکس به شرح حافظ نمی پرداخت و اجازه میداد این متن همانطور که هست خوانده شود و هر مخاطب هم به اندازه فهم و درکش بهره اش را از شعر بر گیرد.
عجبا که شارحان حافظ بزرگترین هنر این شاعر را که همانا ایجاز و اختصار است در نیافته اند و این چنین دنباله هایی بر اثر او افزوده اند.
بیا و حال اهل درد بشنو
به لفظ اندک و معنی بسیار
حافظ
امین در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۲ در پاسخ به باران دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را:
درود و سلام بر شما
طبق چیزی که در لغتنامه اومده، از قصب به معانی : نوعی پارچه ، نی ، نوعی گیاه ، ساق دست و ساق پا و مروارید آبدار استفاده میشود.
حالا درباره اولی :
خارا و قصب به خار داده
اینجا قصب به معنی ساق پا و دست است. یعنی خارا ( لباس ابریشمی ) و ساق دست و پای خود را به خار داد و آسیب دید.
درباره دومی :
شب چون قصب سیاه پوشید : اینجا قصب به معنی نوعی پارچه و جامه بکار رفته. گویی شب چون آدمی لباس تیره به تن کرده
خورشید قصب ز ماه پوشید : اینجا هم همون معنی پارچه رو میده و منظور اینه که وقتی شب میشه انگار خورشید، لباس ماه رو به تن میکنه و از دیدگان پنهان میشه.
و درباره سومی :
چون تار قصب شد از نزاری : اینجا نیز به معنای پارچه است. یعنی مانند تار و پود پارچه لاغر شده بود.
درود بر شما
امین در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۵ در پاسخ به میثم سعدی دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را:
درود بر شما
در اینجا به معنی گناه هم میشه استفاده کرد
شاهرخ کاطمی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۸:
سلام
بر همه عزیزان
پن نسبت به رشته خودم تک تک سلولهای
بدن را می شناسم بطور بسیار ساده
پشت گشف یک لامپ برق که در
مقایسه با یک خورشید
یک اتم نیست نبوغ یک دانشمند
را می رسانه ولی در پورد خالق این
عطمت می لنکیم
خدا یا هر اسمی بزارید
با تمام صفات محض هست
افرادی مثل مولوی می خواهد
ما به او زنده بشویم
هدف خداوندهم همینه
انسان باید مثل نور پاک بشه
ذهن راخاموش کن ان موقع
بانک واین خرد را بگیره
راه دیگه ای نداره
برای حصول این درجه
این بانگ راباید بشنویم
تا طالع سعد داشته باشبم
مولوی شمس انسان به
حضور رس
شهاب نیک در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
درود بر حضرت حافظ
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد
این بیت زیبا تلمیحی است از ایه 55 سوره مائده
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ وَیُؤتونَ الزَّکاةَ وَهُم راکِعونَ﴿۵۵﴾
سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند.و خود این ایه تلمیحی از واقعه ای که مولای متقیان امیر ملک کلام حضرت علی علیه السلام در هنگام نماز و رکوع رقم زدند و فقیری که در حال دعا بود را شامل کرم خویش قرار داده و انگشتری خود را به او دادند در حال رکوع
و همچنین این ایه دلالت بر ولایت حضرتش دارد
و شهریار شاعر گرانقدر نیر در این مورد بیت زیبایی دارد
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن *** که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
و البته گدا در اینجا اشاره به فقر معنوی دارد و نه مادی یا شاید هر دو
ولی نیک میدانیم که شاعرانی مانند حافظ نکات خود را همیشه کنایی و غیر مستقیم بیان میکرده اند
هرکس میتواند با رجوع به ایه فوق و شخصیت حضرت علی از این بیت و غزل زیبا کسب معنا کند ولی معنایی که به ذهن بنده حقیر میرسد چنین است که
حضرت حافظ میفرماید اگر از شفاعت و کرامت تو (حضرت علی) ذره ای به من برسد صد ملک دنیا و آخرت را خواهم داشت که غیر از نیست
منظور از گلاب و گل نیز اشاره به وجود حضرت علی (گل)و حضرت حجت (گلاب )میباشد که همچون خورشید در پس ابر نور ان هست ولی دیده نمیشود و همچون گلاب شمیم او جاریست ولی رویت نمیشود .....ای وای این همان نکته ایست که خاطر حافظ ازآن حزین گشته
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
قدر گل بلبل شناسد .......
ولی چه کسی قدر حجت خدا را شناسد ...
کوروش در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل شصتم - تَواتُر شنیدنِ گوش فعل رؤیت میکند:
انبیا چگونه مظهر قهر حق هستند ؟
جهن یزداد در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۳:
بیاورد پس جامه پهلوی
یکی باره با سازه خسروی
بدو گفت بابک به گرمابه شو
همی باش تا جامه ارند نو
حسین فرزند ماه جمال و منصور محمدنظامی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۰ در پاسخ به کبوترحرم دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳: