ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
چون ساغرت پُر است بنوشان و نوش کن
در راه عشق وسوسهٔ اهرمن بسیست
پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن
برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند
ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن
تسبیح و خرقه لذّت مستی نبخشدت
همّت در این عمل طلب از میفروش کن
پیران سخن ز تجربه گویند گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشق
خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن
با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست
صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن
ساقی که جامت از می صافی تهی مباد
چشم عنایتی به من دردنوش کن
سرمست در قبای زرافشان چو بگذری
یک بوسه نذر حافظ پشمینهپوش کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به محبوب خود میگوید که باید به عشق و لذت زندگی بپردازد. او توصیه میکند که در حالی که زمان به سرعت میگذرد و لذتها از دست میروند، از شراب عشق بنوشد و به پیامهای معنوی توجه کند. شاعر به خطرات وسوسهها و پندهای پیران اشاره میکند و یادآور میشود که در دوستی و محبت باید بیریا و بخشنده بود. همچنین، از ساقی میخواهد که همیشه شراب صاف و ناب به او بدهد و در نهایت، از محبوب میخواهد که به یادگار یک بوسه به حافظ بدهد. این شعر دعوتی به زندگی پرشور و عاشقانه است.
هوش مصنوعی: ای روشنایی چشم من، حرفی برایت دارم، گوش کن. وقتی که جام تو پر است، بنوش و لذت ببر.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، وسوسههای شیطانی زیادی وجود دارد. جلو بیا و با گوش جان به پیام الهی توجه کن.
هوش مصنوعی: برگ نوا که به نوعی نشاندهنده شادی و سروری است، دیگر وجود ندارد و ساز و آواز خوشی هم باقی نمانده است. ای چنگ، شروع به نواختن کن و ای دف، صدای خود را بلند کن.
هوش مصنوعی: کارهای ظاهری مانند تسبیح گرداندن و پوشیدن لباسهای مخصوص نمیتواند تو را به لذت و حال خوب برساند. برای رسیدن به این حال، باید از دل و با نیت خالص، به سراغ میفروش و اصل مستی بروی.
هوش مصنوعی: سالمندان به واسطه تجربیاتشان سخن میگویند. به تو، پسر، هشدار میدهم که وقتی پیر شدی، به نصیحتها گوش بده.
هوش مصنوعی: اگر عشق بر دل هوشمند تأثیر بگذارد، دیگر نباید به فکر زلف یار باشی و عقل را کنار بگذاری.
هوش مصنوعی: با دوستان در مورد عمر و ثروت هیچ کم و کسری نباید باشد، صد بار جانم را فدای دوستی خواهم کرد. به نصیحتها توجه کن.
هوش مصنوعی: ای ساقی، امیدوارم همیشه جامت پر از شراب خالص باشد؛ لطفی بکن و با نگاهی مهربانانه به من، که دردم را میچشمو، توجه کن.
هوش مصنوعی: در حالی که احساس شادی و سرخوشی میکنم و در پوششی درخشان قرار دارم، اگر از کنارم بگذری، خواهش میکنم که یک بوسه به حافظ هدیه کنی، همانطور که در بافتن پشمینهای با عشق و دقت بافته میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
می بایدت به دیر مغان آی و نوش کن
ایمان فدای مغبچه می فروش کن
دارم سخن به گوش تو پنهان ز مدعی
های ای جوان نصیحت این پیر گوش کن
در خلوت وصال برابر بنوش می
[...]
یا حلقه ارادت ساغر به گوش کن
یا عاقلانه ترک در می فروش کن
چون می درین دو هفته که محبوس این خمی
سرجوش زندگانی خود صرف جوش کن
بسیار نازک است سخن های عاشقان
[...]
دری بود نصیحت جانا بگوش کن
بشنو نوای نای و می ناب نوش کن
این پنبه دردهان صراحی است تا بچند
خیز و برون تو پنبه غفلت زگوش کن
هشیار را بمنزل دلدار راه نیست
[...]
پورا بسلطنت رسی این پند گوش کن
تاج سر از غبار در میفروش کن
گفتار من که هست چو لولوی شاهوار
مرجان گوش جان حقیقت نیوش کن
هوش ترا مشاهده سر غیب نیست
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.