گنجور

حاشیه‌ها

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل:

وحُصِّلَ ما فی الصُّدور

***

[ابو حامد محمد غزالی] (1)

"""تعقل """یکی از قوای دریافت و آگاهی است و ابزار این دریافت """قلب """(دل) است و جایگاه آن فی الصدور

لفظ دل دو معنی دارد، یکی گوشت صنوبری شکل که در جانب چپ سینه است (قلب). و آن گوشت پاره‌ای مخصوص است، و در باطن آن تجویف، و در آن تجویف خون سیاه است، و آن منبع و معدن جان است؛ و شرح شکل و کیفیت آن در این حال مقصود ما نیست، چه اغراض دینی بدان تعلق ندارد، و غرض طبیبان بدان متعلق است؛ و ما چون در این کتاب دل گوییم آن را نخواهیم، چه آن گوشت پاره ای است که آن را قدری و محلی نیست، و از عالم ملک و شهادت است، و بهایم هم آن را به حس بصر دریابند، پس در ادراک آدمی آن را چه سخن باشد.

و معنی دوم """لطیفه ربانی روحانی""" که بدین دل جسمانی تعلق دارد؛ و آن حقیقت مردم است، و دریابنده و داننده و شناسنده از آدمی اوست، و او را با دل جسمانی علاقتی است؛ و بیشتر مردمان در ادراک وجه علاقت آن حیران است، و چون ما در این کتاب دل گوییم این لطیفه را خواهیم، و غرض ما ذکر صفت‌ها و حال‌های اوست، نه ذکر حقیقت او در ذات او؛ و علم معامله به شناختن صفت‌ها و حال‌های او محتاج است.

***

[یزدانپناه عسکری]

با حرکت و تعقل قلب در خلف، آنچه که اتفاق می افتد قالب انسانی انسان در تماس با جان و روح قرار می گیرد. یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور - الحج : 76

_______________

أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُور - الحج : 46

(1) - غزالی، ابو حامد محمد /مؤید الدین خوارزمی، ""ترجمه احیاء علوم الدین""، نشر علمی و فرهنگی - تهران، چاپ: ششم، 1386. جلد 3 صفحه 7 و 8.

مریم بکوک در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۵ در پاسخ به علی دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرام‌گور را به مهمانی:

واقعا یکی از زیباترین داستانای نظامی هستش. استثنایی پیش میبره قصه رو.

محمد اسکندری کتکی hobbyhorseup۳@gmail.com در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶:

دو بیت آخر این غزل واقعا شاهکار شاعر هست. خوش تراش مثل الماس 

مجتبی قرقانی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۸:

درود...

طبعاً در مصرع نخست از بیت آغازین، بجای "زنها" ، عبارتِ "زنهار" صحیح است... لطفاً اصلاح شود... با سپاس فراوان

رضا خدابخشی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۵:

چقد شاهکار است این مولانا .... اگر کسی این چنین سخنی رو که در قرآن نوشته شده رو اطلاع داره لطفاً برای ما هم بگوید ...

رضا خدابخشی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۱۶ در پاسخ به الناز دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۵:

جواب شما دقیقا جواب من بود واقعا این شعر رو میشه با علم این دوره مقایسه کرد سخته بخواهیم علم رو در مقابل این مفاهیم گذشته در این قرن جدید مقایسه کرد ولی ذهن رو درگیر می‌کنه چگونه این چنین بداهه هایی از ذهن چندین قرن قبل به این موضوع اشاره کند ... الان ۳ شب سی ام تیرماه هزار و چهارصد و دو خورشیدی ...

رضا حسینی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید:

ایرادات نگارشی بسیاری دارد.لطفا اصلاح شود.باتشکر

ضیا احمدی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۲۰ - لسان حال المظلومه زینب الکبری علیهاالسلام:

سلام

مصرع اول بیت هشتم اشکال مفهومی دارد. منابع دیگر آن را به‌شرح زیر نقل کرده‌اند؛ امیدوارم اصلاح بفرمایید:

گردون شود نگون سر، افلاک تیره منظر

حبیب شاکر در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:

سلام بر همسفران 

هردم ز معلم و پدر یا مادر 

خوردیم به خردی لگد و چوب تر 

دوران شباب هم به حسرت شد طی

با پیری مان درد و اجل شدهمسر (همبر)

سپاس از همه دوستان

مژده مومنی فراهانی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

درودبر همه‌ی همراهان

این غزل در شرح سودی بوسنوی بر حافظ جزء اشعار خواجه شیراز ضبط شده است و شرحی بر غزل در آن کتاب می‌توان یافت(غزل ۱۹ در آن کتاب)

مصطفی تهرانی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - تجرید و منقبت:

این شعر در رواق دارالاخلاص (رواق شماره 9) در قسمت بالاسر ضریح مبارک حضرت امام رضا (علیه السلام) با خطی خوش در سنگهایی دور تا دور رواق درج شده است.

علی میراحمدی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱:

عجبا که پای رباعی عارف بزرگ شیخ ابوسعید چنین بحثهایی شکل گرفته است. 
اتفاقا این رباعی نشان از دعوت عام و
رحمت بی منتهای الهی است که از زبان یکی از بزرگان دین و عرفان بیان شده است.
خدا میداند همین رباعی تا بحال چه اشکهایی از مردمان گرفته و چه حال هایی را منقلب کرده و چه جانهای سرگردانی را نجات بخشیده است. 

فاطمه زندی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:

#غزل شمارهٔ_ ۲۰۲

وزن : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن 

(هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

 

         

۱_جنگ از طرف ِ دوستْ دل آزار نباشد 

 

یاری که تَحَمّل نکند یار نباشد 

 

هرگز از ناسازگاری یار دل گیر و آزرده خاطر نمی شوم 

زیرا یاری که تحمل سختی نکند یار نیست. 

  

 

 ۲_گر بانگ برآید که سری در قدمی رفت 

بسیار مَگویید که بسیار نباشد 

 

بانک برآید: فریادی بلند شود یا به گوش رسد که: بیانی است به معنای که می‌گوید، مُشعِر بر این که، به این مضمون که.

سری در قدمی رفت: سر عاشق فدای پای معشوق شد، جان عاشقی نثار قدم یاری شد.

بسیار نباشد :موضوع کوچک و پیش پا افتاده یی است، حادثه مهم و عجیبی اتفاق نیفتاده است.  

 

۳_آن بار که گردون نَکَشَد یارِ سبکروح

 

گر بر دلِ عُشّاق نَهَد بار نباشد

 

بار: در ( معنای مجازی) غم و اندوه و در اینجا غم عشق. گردون: آسمان. نکشد: تحمل نمی‌کند. سبک روح: ۱_خوشحال، خندان۲_بی تکلف بی تکبر. معنای بیت: اگر معشوق شاد و خندان بار سنگین غم عشق را که حتی آسمان قادر به تحمل آن نیست بر دل عاشقان بگذارد بار سنگینی نیست و عاشقان باید بتوانند آن را تحمل کنند ). مضمون این بیت گوشه چشمی دارد به آیه امانت اصحاب عارفان امانتی را که آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها از تحمل آن سرباز زدند به عشق تفسیر کردند.

 

۴_تا رنج تَحَمل نَکُنی گنج نَبینی

 

تا شب نَرَوَد صُبح پَدیدار نباشد

 

تا رنج و سختی را تحمل نکنی به گنج نخواهید رسید .شب بر زنده داران بسیار سخت می گذرد تا شب سپری نشود صبح از راه نخواهد رسید .

 

 

۵_آهنگ ِدراز ِشب ِرنجوری ِ مشتاق

 

با آن نَتوان گفت که بیدار نباشد

آهنگ دراز شب: شب دراز آهنگ شب طولانی و دیرپای واژه آهنگ در این ترکیب به معنای استمرار و تداوم است رنجوری: دردمندی. معنای بیت: با کسی که به خواب خوش فرو رفته است و رنج شب زنده داری نکشیده است نمی‌توان از دیرپای شب دردمندی عاشق سخن.

 

۶_از دیدهٔ من پُرس که خوابِ شبِ مَستی

 

چون خاستن و خُفتن ِ بیمار نباشد

 

خواب شب مستی؛: سعدی این تعبیر را در جای دیگری نیز به کار برده است: (احوال دو چشم من برهم ننهاده/ با تو نتوان گفت به خواب شب مستی )و در هر دو جا به معنای خواب خوش و سنگین است و صد البته کسی که به خواب خوش مستی فرو رفته،معشوق است یا کسی که به درد عشق مبتلا نیست. معنای بیت: آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق را )از چشم بی‌خواب من بپرس( به چشم من نگاه کن تا بدانی که عاشق دردمند ،شب دیر پای جدایی را چگونه سپری می‌کند ) زیرا تو به خوابی خوش و سنگین فرورفته‌ای و من دردمند سراسر شب را به بیدارخوابی سپری می‌کنم و این کجا و آن کجا؟

 

 

۷_گر دست به شمشیر بری عشق همان َست

 

کانجا که ارادت بُوَد اِنکار نباشد

 

ارادت دوستی: از روی اخلاص مراد عشق ورزیدن پاک بازانه است.

انکار :زشت و ناپسند شمردن رفتار کسی توبیخ معنای بیت: اگر دست به شمشیر ببری تا خونم را بریزی عشق من به تو همچنان به قوت خود باقی خواهد و تغییری نمی‌کند (هیچ کار تو از نظر من زشت و ناپسند نیست) زیرا جایی که دوستی و سرسپردگی وجود دارد ،توبیخ و سرزنش جایی ندارد.

 

۸_از من مَشِنو دوستی گُل مَگَر آنگاه

 

کِم پایْ برهنه خَبَر از خار نباشد

 

مشنو: در اینجا یعنی نپذیر باور نکن کِم: که ام : که مرا. معنای بیت: اگر ادعا کنم که عاشق گل هستم باور نکن مگر زمانی که با پای برهنه روی خار راه بروم و متوجه درد و سوزش پایم نشوم.

 

 

۹_مرغان ِ قفس را اَلَمی باشد و شوقی

 

کان مرغ نَدانَد که گرفتار نباشد

 

الم: درد. معنای بیت پرندگان،اسیر قفس،دردی و اشتیاقی دارد که پرنده آزاد هرگز آن را احساس نمی‌کند و در نمی‌یابد.

 

۱۰_دل آیِنهٔ صورت ِ غیب است ولیکن

 

شرط است که بر آیِنه زَنگار نباشد

 

صورت غیب: چهره عالم غیب.

زنگار در قدیم آیینه ها را از فلز‌هایی مانند آهن و روی می‌ساختند و برای آنکه زنگ نزنند مرتب آن را صیقل می‌زدند و پاک می‌کردند .معنای مجازی واژه زنگار کدورت و تیرگی است و مراد از آن در ای۹‌نجا هوای نفس است.

معنای بیت: دل آینه غیب نماست چهره عالم غیب را در آینه دل می‌توان دید اما به این شرط که زنگار هوای نفس آن را تیره نکرده باشد.

 

۱۱_سعدی حَیَوان را که سَر از خواب گران شد

 

در بَند ِ نسیم ِ خوش ِ اسْحار نباشد

 

سر از خواب گران شد: سرش در اثر خواب و آلودگی سنگین شد و پایین افتاد و به خواب رفت. اسحار: جمع سحر.

 

۱۲_آن را که بَصارَت نَبُود یوسف ِ صِدّیق

 

جایی بِفُروشد که خریدار نباشد

بَصارت: بصیرت بینایی. یوسف صدیق: یوسف پسر یعقوب از انبیای بنی اسرائیل که برادرانش از فرط حسد او را در چاه انداختند و کاروانی او را یافت و به عنوان بنده در مصر به بهای بسیار ناچیز فروختند لقب «صدیق»(بسیار راستگو) حضرت یوسف به تعبیر خواب و بیان حقیقت مشهور است دل نیز در صورت پاک بودن از عالم غیب خبر می دهد.

 

شرح : محمدعلی فروغی 

حبیب یغمایی

 سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید .

مریم بکوک در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۰۸ در پاسخ به ایرج بهرامی فر دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱:

دلیلش اینه که وقتی کسی بدون دلیل وجود خدا رو قبول کرده معلومه که شما نمیتونی با دلیل بهش بگی که ما (فعلا) مدرکی دال بر وجود خدایی که تمام ادیان ازش حرف میزنند نداریم. تقریبا ۹۹ درصد تمام انسان ها بخاطر جبر جغرافیایی دین خوشونو انتخاب کرده اند(توهم انتخاب واضح).

مریم بکوک در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۰۲ در پاسخ به محسن ، ۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱:

دقیقا موافقم. اینکه کسی حتی به وجود خود خدا هم اعتقاد نداشته باشه؛ صرف این موضوع نباید شما رو به قضاوت یا هرگونه منفی نگری بازداره. منتها تمام ادیان این کارو کردن که فقط ما راست میگیم و فقط ما بر حقیم و بقیه در غلطن. و اسلام از همه ی ادیان بیشتر و تعصبی تر این حرف رو زده.

omid در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۳۲ در پاسخ به فرید شهابی دربارهٔ غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:

در یک برنامه رادیویی زنده هم خونده میشه. که اون اجرا فقط با ویولن اسدالله ملک هست. به نظرم اجرای بسیار زیباتری هست. سوز بیشتری در صدای خوانساری در این اجرا هست

هادی کاظمی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۸ در پاسخ به منوچهر علاج دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

حاشیه ای که این عزیز نوشتن الان یه پسر سیزده سالست،با عرض پوزش به خاطر این تاخیر سیزده ساله در پاسخگویی به این حاشیه،علت پاسخگویی الانم فقط برای جلوگیری از جهت دهی نادرست افکار کسانی که ممکنه این حاشیه رو بخونن هست،حافظ فقط چیزی رو که دیده به عنوان مثال گفته حالا حافظ چی دیده,اگه تو یه خونه یا انبار تاریک یه سوراخ باشه از اون سوراخ نور میاد داخل به شکل یه استوانه از نور حالا اگه اون انبار یکم غبار داشته باشه مثل انبار کاه یا یه طویله که فرضش واسه زمان حافظ غیر منطقی نیست،این غبارا که تو هوا هستن به علت جریان هوایی که وجود داره رو به بالا حرکت می‌کنن و چون انبار تاریکه حرکتشون تو استوانه نور به وضوح معلومه همین. من هم نظر این عزیز رو در مورد شعر "دل هر ذره که بشکافی آفتابیش در میان بینی" هاتف اصفهانی داشتم که نظر من هم درست نبود و منظور شاعر چیز دیگه ایه.

با تشکر از همه عزیزان

علی میراحمدی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

از قرار معلوم بین حافظ دوستان بر سر معنای این بیت بحث و تبادل نظری صورت گرفته بوده است. 

به نیمْ شب اَگَرَت آفتاب می‌باید

ز رویِ دخترِ گُلْچِهرِ رَز نقاب انداز

این اعراب گذاریها هم مصیبتی است . 

معنا و مفهوم این بیت این است و غیر ازین هر چه هرکه گفته اشتباه گفته و بر راه خطا رفته است. 

معنا و مفهوم بیت :

به نیمْ شب اَگَرَت آفتاب می‌باید

ز رویِ دخترِ گُلْچِهرِ رَز نقاب انداز

و دیگر هیچ. 

 

 

علی میراحمدی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

جامِ جهان نماست ضمیرِ منیرِ دوست

اظهار احتیاج، خود آن جا چه حاجت است

«ضمیر منیر»چه  عبارت زیبایی! 

اصلا مصراع اول یک شاهکار شعری است. 

انسان شگفت زده میشود که این شاعر هنرمند چه تسلطی بر زبان و زیبایی شناسی شعر داشته که چنین اثری پدید آورده است. 

 

زکریا طاهری در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۳ در پاسخ به ایرانی دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب:

شهریار هم اگر زود فوت می کرد تقریبا هیچ شعر ترکی نداشت! دلیل شما ضعیف است.

۱
۵۴۳
۵۴۴
۵۴۵
۵۴۶
۵۴۷
۵۲۶۲