گنجور

حاشیه‌ها

شهرام . در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۶ در پاسخ به شایق دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:

خیلی ممنونم بابت توضیحاتتون 

خاموش در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۴:

بسیار زیبا

کشاکش‌هاست در جانم کشنده کیست می دانم

 

احمد نیکو در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » از ازل نوشته [۳۴-۲۶] » رباعی ۲۹:

ما همه خوش خوریم و خوش خسبیم

تو در آن گور تک و تنهایی 

نه چنان خفته ای که برخیزی

نه چنان رفته ای که باز آیی

(رباعی از رودکی)

سید علی رحمتی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:

گویند نجم رازی افکار عمر خیام را فلسفی خواند و خیام در این رابطه این شعر را سروده هست 

آسمان در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:

در ترکیب رخت و پَخت ، پخت کلمه بی معنی و برای تنظیم وزن شعر بکار رفنه است نمونه آن را هم دوستان نوشته اند در غزلیات مولانا هم داریم : چون کشتی بی لنگر کَژ میشد و مژَ می شد     وزحسرت او مرده صد عاقل و فرزانه اینجا نیز کلمه مژَ بی معنی است.

روز و روزگار بر شما خوش باد

بابک بامداد مهر در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:

طبق لغتنامه دهخدا "جه" معمولا به معنی جهنده است مثل "برق جه" اما درمواردی معنی روسپی هم می دهد یعنی کسی که یک جای ثابت ندارد و ازاین جا به آن جا می رود و"هرجایی" است

بابک بامداد مهر در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:

با اینکه غزل پر تصویر و معناست اما بعضی ابیات و عبارات درحال بیخودی سروده شده و به ظاهر سست واژه هستند.

ای ریشخند رخنه جه یعنی منم سالار ده

تاکی جهی گردن بنه ورنه کشندت چون کمان

باتوجه به ابیات قبلی نکوهش کننده مخاطبی است که شکاک است و ادعای ریش سفیدی وسالاری ده رادارد و از رخنه ها می جهد ومسخره ی جهش های مکرراست و به اوتوصیه می کند اینقدر جهش وپراکندگی نداشته باش وتسلیم شو وگردن بگذار چراکه درغیراینصورت از شکاف کمان پرتاب خواهی شد وبه (ناکجا) می روی

همیرضا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۱ در پاسخ به احمد احمدی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:

در صورتی که ظن شما نقل اشتباه متن در گنجور است این گمان صحیح نیست.‌ تصویر متن چاپی و یک نسخه خطی زیر شعر قابل مشاهده است و متن این مصرع در هر دو همین است. از این جهت پیشنهاد جنابعالی به نظر غیرمستند و بر اساس ذوق شخصی می‌رسد.

نمونه مشابه همین مورد در آثار دیگران دیده می‌شود و نشان می‌دهد که غیرمعمول نیست. نمونه از جامی:

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۰ » پری و آدمی قاصرند از جمالش ...

 

 

احمد احمدی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۵۵ در پاسخ به همیرضا دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:

ممنونم. ولی واو در مثالی که شما آورده‌اید دو تفاوت قابل توجه با واو «و آدمی» در این مصراع دارد. اول این که در ابتدای مصراع قرار گرفته و بنابراین کاملاً موجه و قابل انتظار است که به واژه بعدی متصل خوانده شود (در واقع، اگر به واژه آدمی متصل نشود باید با فتحه خوانده شود که در شعر شاعران قدیمی ظاهراً به هیچ وجه معمول نیست). دوم این که در این‌جا واوهای قبلی به واژه ماقبل خود متصل می‌شوند و این که واو آخری به شکل متفاوتی نسبت به واوهای قبلی خوانده شود برای شاعری مانند سعدی شیوه برازنده‌ای نیست، مگر آن که به لحاظ معنایی توجیهی برای این کار وجود داشته باشد. در حالی که اگر به جای واژه خورشید واژه مهر قرار بگیرد، بدون هیچ لطمه‌ای از لحاظ معنایی یا از حیث زیبایی، شعر به شکل روان‌تر و یک‌دست‌تری خوانده می‌شود.

ضمناً پری به لحاظ معنایی به آدمی نزدیک‌تر است تا به ماه و خورشید و این که با آن دو در یک گروه قرار بگیرد و آدمی با نحوه قرائت واو از بقیه متمایز باشد به لحاظ معنایی توجیهی ندارد و از سبک و سیاق شاعری مانند سعدی به دور می‌نماید.

مجید افتخاری در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱:

من دوست دارم اینو برداشت کنم

  ای نقاش ازل ( معلومه قبول داره نقاش اون رو خوب و زیبا خلق کرده )  در طرب خانه خاک باید فقط با مستی خیالت به این فکر کنم که آیا رخصت وصال بهم میدهی یا ناکام نابود میشوم.

با احترام به روح صادق هدایت و عرض پوزش از همه صاحب نظران.

کوروش در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۹ - عقول خلق متفاوتست در اصل فطرت و نزد معتزله متساویست تفاوت عقول از تحصیل علم است:

تو بگو دادهٔ خدا بهتر بود

 

یاکه لنگی راهوارانه رود

 

مصرع دوم یعنی چه ؟

 

 

 

کوروش در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۲ در پاسخ به معین آهنگ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۸ - مثال رنجور شدن آدمی به‌وَهم تعظیم خلق و رغبت مشتریان به‌وی و حکایت معلم:

خدایی چه ربطی داشت

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۵ در پاسخ به محمد موسوی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

اگر علامت سؤال را در جای خودش قرار دهید درست می شود

سعدی این منزل ویران چه کنی؟ جای تو نیست

nabavar در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۷:

پرنیان

بوسه بر کلک پاک آنکه نوشت    بوی و رخسار دوست به که بهشت

آنکه درگاه دوست سجده نمود   حوری  و کوثر  و  شراب، بهشت

هرچه توفان دروده ایم به عمر    طرفه بادی ست کان خیال بِکِشت

تشنه آبی طلب کند ز   سراب     عاقبت بی نصیب و سر بر خشت

تا به دریای  بی کران  خیال       بر در مسجدیم و رو به کنشت

پُر تلألو  گهر  به دست  ولی       همه خر  مهرگان  خاک سرشت

من و درگاه پر طراوت دوست   که قلم دست اوست هرچه نوشت

همه زیبایی است و روح افزا      پرنیان است آنچه دوست بِرِشت

                       گر ” نیا “ خاک او چو سرمه کند

                       هرچه آرد به کف نکوست ، نه زشت

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۴۶ در پاسخ به پــــــیـــر خـــــرابــــــاتـــــ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:

سلام

حق نگهدارت باشه عزیز 

از پیر خرابات انتظار نمیره که با این قطعیت  بفرمایند : البته که بهترین راه رسیدن به خدا  اسلام  است .

بنظر بهترین راه ، عشق‌ورزی به کل مخلوقات همانند خالق، بدون هر گونه تعصب ، در هر دین وآیین  ولباس ومنصب است.

شاد وسربلند باشی

همیرضا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۳ در پاسخ به احمد احمدی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:

واو آدمی را باید به آدمی بچسبانید و وادمی (vaadami) بخوانید. نظیرش در شعر فارسی هست. نمونه از خود سعدی که می‌بایست به همین شکل خوانده شود:

وآدمی را که تربیت نکنند - تا به صد سالگی خری باشد

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۷۳

پــــــیـــر خـــــرابــــــاتـــــ در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:

در اینکه مولانا حافظ سعدی عمر خیام و....... ی مسلمان سنی بوده ک هیچ شکی نیست ولی خندم میگیره از بی دین ها و شیعه ها  و......  ک میخان هر کدوم طرز فکر خودشونو یا راه و عقیده خودشونو با شعرا یکی بدونن ولی ولی ی نکته ظریف اینجاست با اینکه خودم سنی با تعصبم و دو اتیشه اما میگم ک مهم سنی بودن یا مسلمان بودن نیست عزیز من(البته ک بهترین راه رسیدن به خدا اسلام هست) مهم اینه چقدر  عاشق باشی در این معرکه

یا حق

پــــــیـــر خـــــرابــــــاتـــــ در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۰ - دیدن خواجه غلام خود را سپید و ناشناختن کی اوست و گفتن کی غلام مرا تو کشته‌ای خونت گرفت و خدا ترا به دست من انداخت:

در اینکه مولانا حافظ سعدی عمر خیام و....... ی مسلمان سنی بوده ک هیچ شکی نیست ولی خندم میگیره از بی دین ها و شیعه ها  و......  ک میخان هر کدوم طرز فکر خودشونو یا راه و عقیده خودشونو با شعرا یکی بدونن ولی ولی ی نکته ظریف اینجاست با اینکه خودم سنی با تعصبم و دو اتیشه اما میگم ک مهم سنی بودن یا مسلمان بودن نیست عزیز من(البته ک بهترین راه رسیدن به خدا اسلام هست) مهم اینه چقدر  عاشق باشی در این معرکه

یا حق

احمد نیکو در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۶:

امروز که موسم جوانی منست

می خواهم از آنکه شادمانی منست

عیبم مکنید اگرچه تلخست خوش است

تلخست از آنکه زندگانی منست

(رباعی از خیام)

 

عباس جنت در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

"چو فرستاد عنایت به زمین مشعله‌ها را"

منظور از مشعله‌ها پیامبران الهی است که هروقت آمدند مردم زمان  بشدت منکر آنها شدند آنها را به آتش انداختند به صلیب کشیدند آواره کردند.

"تو چرا منکر نوری مگر از اصل تو کوری

وگر از اصل تو دوری چه از این مشعله‌ها را"

به فرموده قرآن مجید

وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ﴿۵﴾ و هر امتی آهنگ فرستاده خود را کردند تا او را بگیرند و به [وسیله] باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند پس آنان را فرو گرفتم آیا چگونه بود کیفر من (۵)

پرده‌هایی‌ که مانع دیدار تو میشود را پاره کن

"که بدر پرده تن را و ببین مشعله‌ها را"

 

۱
۵۳۶
۵۳۷
۵۳۸
۵۳۹
۵۴۰
۵۴۸۲