گنجور

 
رودکی

گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور

بزنم نعره ولیکن ز تو بینم هنرا

اثر میر نخواهم که بماند به جهان

میر خواهم که بماند به جهان در اثرا

هرکه را رفت همی‌باید رفته شُمَری

هرکه را مرد همی‌باید مرده شُمَرا

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سوزنی سمرقندی

ماه گوید که نه گر قبله کنم رأی ورا

راه گم گردد بر گنبد دوار مرا

سلمان ساوجی

دوش چون در تتق غیب بخوابانیدم

این دو هندوی جهاندیده نورانی را

کرکس نفس فرو مانده ز پرواز هوس

خاست شوق طیران بلبل روحانی را

دست دولت در بختم بگشود اندر خواب

[...]

قاسم انوار

همه دان غیر خدا نیست، همه دانش ما

غیر ازین نیست که : هستی همه دانیم او را

عین هستیست، ببینید،مگویید که : چون؟

غیر او نیست، مگویید، مگویید : چرا؟

سیدای نسفی

می کشم شب همه شب ناله به آهنگ درا

ماه و خورشید نسازند به من چون و چرا

جای رخش طلبم کی بود این کهنه سرا

آسمان حلقه فتراک بود صید مرا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه