علی میراحمدی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۱ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۰:
اگر قالب را غزل بدانیم شاعر در مصراع اول قافیه را رعایت نکرده است و شعر از قالب غزل خارج شده و دیگر تبدیل به قالب«قطعه»شده است.
رضا از کرمان در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۰:
سلام
عزیزان چرا در مصرع اول رعایت قافیه نشده است آیا این نوعی صنعت ادبی است اگر دوستان توضیح بفرمایند ممنون میشم
شاد وسرفراز باشید
Mohsen Rasi در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:
عرض ادب و احترام دارم خدمت جملگی شما.
قبل از هر نکتهای عارضم که این بنده کاملاً امی و بیسوادم.
اما بعضی عزیزان و اساتید یا این👇 بیت از شعر رو نخوندن؛
((ستمگرا ، دل[سعدی] بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار من است)) ،،
یا شیخ اجل علیهم الرحمه رو نمیشناسند..!!
اساتید، [نقد] یعنی؛ بررسی یک مورد، و تفکیک صحیح از غیرِ صحیح. یا محک زدن آن و قرار دادن در ۲ دسته سالم و ناسالم.
همچنین شخصِ نقّاد بلامنازع یا باید از صاحب موضوعِ نقد بالاتر باشد، یا حتیالامکان همردیف او.
به زعم حقیر، هیچیک از مفاد بالا در شما بزرگواران صادق نیست..!!
اینکه (فلان کلمه در فلان بیت اشتباه هست و بجای اون...) رو اصلا متوجه نمیشم.
بلاشک نمیشه خیلی از شما انتظار داشت..!! چراکه همردیفان شما وقتی اقدام به ساخت انیمیشن میکنن، بعنوان مثال(به تنِ خرس کت و شلوار میپوشانن و به اداره میفرستن) همسان کردن با انسان..!!
یا وقتی میخوان از خداوند توصیفاتی داشته باشن، حضرت حقرو همردیف انسان میکنن و به ایشان صفات قائل میشن،، درصورتی که این صفات(اسماءالله) ابتدا حد و حدود میآفریند و سپس مقدار میگیرد و بعد به عد و شماره و... که همه اینها مختص انسان است، و قطعاً حقتعالی خیلی فراتر از موصوف شدنست که در مخیله نخواهد گنجید.
و امثالهم... (توصیه میکنم فرمایشات بزرگمرد، حاج اسماعیل دولابی رو درخصوص عرایضم [صفات] گوش کنید)
در این میان لازم میدونم از سرکار خانم فاطمه زندی بابت معانی قدردانی کنم، و نهایتاً بابت صراحتِ لهجه عذرتقصیر.🙏🙏
درپناه حق باشید.
یا علی مدد...
دکتر آیدین خرسندفر در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۱:
بر روی پراشک زن، میندیش
چون بود درست پیشیارت
(حلیمی، نسخة مجلس: برگ 44؛ همان، نسخة ملی: ص 113)
نسخة مجلس (برگ 44)
نسخة ملی (ص 113)
این بیت در نسخة ملی و مجلس از لغت حلیمی به استشهاد واژة «پیشیار» به نام «لبیبی» آمده است. در نسخة مجلس، این بیت با اختلاف «پیشیار است» بهجای «پیشیارت» ضبط شده است. همچنین در منابع لغت دیگر ازجمله در لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل پیشیار) (با اختلاف «پزشک زن» بهجای «پر اشک زن» و «چون هست» بهجای «چون بود»)، فرهنگ وفایی (وفایی، 1374: ذیل پیشیار) (همانند ضبط اقبال)، فرهنگ قواس (با اختلاف «پزشک زین» بهجای «پر اشک زن» و «چون هست») (نقل از حاشیة فرهنگ وفایی، همان)؛ مجمع الفرس سروری (سروری کاشانی، 1338: ذیل پیشیار) (با اختلاف «بزشگ»)؛ عجایب اللغة (ادیبی، نسخه خطی کتابخانه مجلس: 41) (با اختلاف «تو روی به خوشی نه و میندیش»)، به نام «لبیبی» ضبط شده است. محمود مدبری نیز این بیت را جزو اشعار لبیبی در کتاب شرح احوال و اشعار شاعران بی دیوان آورده است (مدبّری، 1370: 477).
البته نفیسی این بیت را تنها با استناد به نسخة لغت فرس مورخ 877، در بخش ابیات پراکندة بازمانده از رودکی به صورت ذیل نقل کرده است:
بر روی پزشک زن، میندیش
چون بود درست بیسیارت
(نفیسی، 1382:
549)
در دیوان رودکی به تصحیح کریمیان سردشتی واژة «بیسیار» به صورت «پیسیار» ضبط شده است (رودکی، 1388: 198).
سایر مصحِّحان ازجمله شعار (همان، 1378: 70)، دانشپژوه (همان، 1374: 66) و امامی (همان، 1387: 70)، بیت نامبرده را همانند نفیسی، جزو اشعار رودکی آوردهاند.
نسخة نامبرده از لغت فرس اسدی، رونوشتی از نسخة اصلی مورخ 877 به قلم خود نفیسی است. این نسخه در تصحیح اقبال (از کتاب لغت فرس) استفاده شده است؛ حال آنکه در این تصحیح از وجود لغت و این بیت به نام رودکی در نسخة نامبرده یادی نشده است. مرحوم اقبال در حاشیه آورده است که لغت «پیشیار» تنها در نسخة مرقوم به 721 و نسخة نخجوانی بوده است و شاهد بیت را نیز که تنها در نسخة نخجوانی (نسخه خطی لغت فرس نخجوانی: ص 44) بوده به نام «لبیبی» نقل کرده است (رک: اسدی طوسی، 1319: 128).
باتوجهبه منابع ذکرشده و استناد مشکوک نفیسی، انتساب بیت به لبیبی امکانپذیرتر است تا به رودکی.
همچنین ضبط «پر اشک» بهجای «پزشک» در این فرهنگ ضبطی منحصربهفرد به شمار میرود و تاکنون در منابع دیگر پیشینه نداشته است.
نسیم بهاری در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۵ در پاسخ به ســراج دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱:
من پنج تصحیح از دیوان خود وحشی بافقی را بررسی کردم و کلی بیت پیدا کردم، دو تا از آنها «سد» و سه تای دیگر «صد» در کل دیوان که این کلمه وجود داشت، نوشته بودند.
آرش پ در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:
شِک / کَر / شِ / کن / شَ / وَن / دِ / هَ / مِط / طو / طِ / یا / نِ / هِن ... مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن کجایش مشکل دارد؟ آن "م" در "همه" با صامت "ط" در "طوطیان" باید به اشباع خوانده شود. نه این که "همه" را کوتاه بخوانیم. باید بشود "هَ / مِط / طو / طِ / یا / نِ" که درست می شود.
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:
3- کی شود این روان من ساکن - این چنین ساکن روان که منم
***
[یزدانپناه عسکری]
بخاطر سکون و سکوت درون قابلیت بیشتری از یک انسان معمولی دارد.
من :
1- من مُدرک، وجود آگاه و دارای انرژی حیاتی.
2- من ناشی از خود مهم بینی.
روان (ذهن، مخزن، فهرست):
1- ذهن حقیقی - نظم ، صراحت ، هدف. درک بدون تفسیر در آن
2- ذهن ثانوی - خود پسندی ، تردید ، نومیدی.
ابوسعید ابوالخیر: از من اثری نماند این من از کیست - چون من همه معشوقه شدم عاشق کیست
شمس تبریزی (مقالات): یکی او، یکی حقیقت او، همین بامزه تر است.
سعدی: اندرز سهروردی دانای مرشد شهاب، در نفس خودبین مباش.
علامه طباطبایی: بجز اشک چشم و بجز داغ دل نباشد بدست گرفتارها.
1+ 6+6:20 7:82
یوسف محمدی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:
حافظ میفرماید اینهمه جنگهای که در تاریخ بشریت اتفاق افتاده همه بخاطر گم کردن حقیقت است! چون حقیقت رو پیدا نکردند همه به دنبال افسانه سازی افتادند و بر اساس همین افسانه ها با خلوص نیت به جان هم افتادند!
حالا چه اهمیتی داره بحث بشه در خصوص اینکه ۷۲ ملت رو پیامبر گفته یا فلان کس یا اخبار ۲۰و۳۰
د در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۸ در پاسخ به مرتضی ایوبی دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۶:
«مخوان» بوده است و ویرایش شد.
Khishtan Kh در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۹:
فخر واژه های پارسی قابل قیاس با هیچ گویش و زبانی نیست هرچند ک تمام زبان ها قابل احترامند گویا مابقی فقط و فقط برای ارتباطات اجتماعی هستند و این پارسی ک میتونه در زمینه عرفان و عشق ابراز کاملتری داشته باشه و این واقعا غرور آفرینه❤
د در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۱ دربارهٔ صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۳۲:
«تا رستخیز، هردو جهانم ز یاد برم» در دیوان به تصحیح آلداود هم همین است؛ اما شاید این بوده و سهو نساخ است: «تا رستخیز، هردو جهانم ز یاد برد»
آرش مرتضایی فر در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ فایز » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۰:
چه استفاده هوشمندانه ای از جناس مرفو
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:
مهر رستمی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱ - باب شیر و گاو:
نَمّام: خبر چین
الفَغدَن مال : کسب مال
تثمیر: به ثمر رساندن-زیاد کردن
عظت: پند و نصیحت
خلاب: گل و لای
انتعاش: بهبود
ماغ: مرغابی
رضا غیاثوند در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:
سلام درود
شعر خیام به فارسی روان و نزدیک به زبان امروزی ما نوشته شده پیش زمینه های ذهنی و مذهبی افراد کمی باعث انحراف در درک این اشعار ناب میشه.
محیط فضل اداب اشاره علما و صوفیان و مذهبیون هستش که بواسطه مقامشون شاگردان و مقلدان زیادی داشتند.و کلمه شب و تاریکی نشانه نادیده و ناشناخته ها بکار رفته در مصرع اخر در برخی نسخه ها کلمه خاک بکار رفته ولی در هر دو صورت اشاره به این داره که اون افراد از حقیقت قابل لمسی حرف نزدند.
ان افراد صاحب فضل اداب بودند و مقلدان فراوانی داشتند هرگز به اگاهی نرسیدند و هر چه گفتند افسانه بیش نبود و با ان نا اگاهی رفتند .
بردیا در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵:
عالی عالییی
حامی ع.ع. در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
« حافظ آن روز طرب نامه عشق تو نوشت»
« که قلم بر سر اسباب دل خرم زد»
این بیت تکمیل کننده دو بیت پیشین است .
حافظ هم که از نسل بنی آدم است ، وقتی غم را برگزید
و بر خلاف دیگران قلم بر عیش بی تفاوتی کشید ،
توانست «طربنامه عشق » که منظور همین غزل است ، بسراید
حامی ع.ع. در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
«جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت»
« دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد »
به عقیده حافظ این شیطان (عقل ) نبود
که ما را در چاه هبوط از بهشت برین انداخت.
بلکه چاه زنخدان که بر رخ زیبای تو قرار داشت
آدمی را واداشت تا به پیچ های تو در توی زلف تو در آویزد
و رنج پیچیدگی زندگی کنونی را بپذیرد؛
حامی ع.ع. در ۱ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
«جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت»
« دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد »
بزرگمهر در ۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۸: