غبار .. در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
هزاران درودت باد سعدی...
علیرضا شجاع زاده در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد:
در دیوان شهریار چند بیت زیبای دیگر نیز هست که متاسفانه اینجا آورده نشده
منصور قربانی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:
منظور ازاینکه صبر ناشطات وشکر نازعات میباشند اینست که این دو صفت درانسان وقتی جزئ ذات فرد شدند ،درقیامت بمانند این دوفرشته(ناشطات و نازعات) تجلی می یابند .
حمیدرضا ابراهیم زاده در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۰۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۲ - حکایت:
کلمه ادرار بود ؛ بر وزن افعال بود
باید با واژه حسد بردن مقارنه ای داشته باشد
سرشت ادرار نیکویی است که حسد آور هم هست.
ادرار . مدرار
بیشتر به چرخه ای سودمند اشاره دارد.
و یرسل السماء مدرارا....
حمزه حکمی ثابت در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲:
خیام در «رساله کلیات وجود» یکی از طرق نیل به حق را کشف و شهود عرفانی قلمداد کرده است و اظهار داشته که در اثر تهذیب و تطهیر نفس، عکس حقایق عالم برین بر آینه دل جلوه گر می شود و عارف، حق و حقیقت را در نفس خود مشاهده می کند. این اشارت عرفانی حکیم نیشابوری یادآور آیه شریفه «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم آنه الحق» است. هر آینه که عارف حقیقت محض را در قلب خود مشاهده کند و سرائر هستی را بی کم و کاست در آینه جام خود معاینه نماید، ندای «انَّه الحق» سر میدهد و غیر خدا را باطل محض قلمداد میکند. این است که «انا الحق» حلاج، عرفانی غیر قرآنی را به تصویر می کشاند. عرفانی که شباهت زیادی با نیروانا دارد نه فناء فی الله اسلامی.
از همان اشارت عرفانی خیام فهم می شود که حکیم ما اندیشهها و گرایشات عرفانی هم داشته است. آوردهاند که خیام در لحظه مرگ به سجده افتاد و گفت: اللّهم انّی عرفتک علی مبلغ امکانی، فاغفرلی، فان معرفتی ایاک وسیلتی الیک.
با این همه شاید نتوان رباعی مشارٌالیه را سروده خیام دانست و شاید که از رباعیات سرگردانی باشد که سراینده آن یکی از عرفای به نامی همچون بوسعید ابی الخیر یا عطار و یا اوحد الدین کرمانی یا دیگران باشد.
اما سراینده این رباعی هرکه باشد راه انسانیت را به ما نشان داده است. انسانیتی که برای نیل بدان باید از زندگی حیوانی ماده گرایانه دست شست. باید ترک تعلقات جسمانی و شهوانی کرد تا مهوش حقیقت در خانه دل سکنی گزیدند.
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
سفید در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
Hadi Golestani در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۳ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
لذت این غزل ،با تفسیر شما، دو صد چندان میشود
مجتبی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸ - اندوه فقر:
چه شاه بیت زیبایی،
«من بس گرسنه خفتم و شبها مشام من
بوی طعام خانهٔ همسایگان شنید»
مجتبی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - آئین آینه:
سلام؛
عجب شعر پر از جواهر و گوهری، به راستی که یکرویی و یکدلی گوهریست ناب و اکنون جزء ارزشهای انسانی شمرده میشود که پروین این را در یک قرن پیش به زیبایی بیان نموده.
روحش شاد...
«از مهر دوستان ریاکار خوشتر است
دشنام دشمنی که چو آئینه راستگوست
آن کیمیا که میطلبی، یار یکدل است
دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست»
ب.پرسان در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۳ در پاسخ به PersoLatin دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد:
« یارد » سوم شخص مفرد مضارع اخباری است و مصدر آن « یارستن » . « که یارد » یعنی چه کسی می تواند ، چه کسی دل و جرئت ( جرأت ) دارد . یارستن فقط توانستن نیست ، افزون بر توانستن ، شخصی « می یارد » که شهامت هم داشته باشد .
Shurideh در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۹ در پاسخ به شهباز دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » سوگندنامه:
دختر رز : کنایه از شراب لعل است - شراب انگوری - باده
PersoLatin در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۵ در پاسخ به PersoLatin دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد:
آیا منظور از یارد "یاری دهد" (یاری دادن) است؟
PersoLatin در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد:
معنی "یارد" در این قسمت چیه؟ باسپاس
خرد را و جان را که یارد ستود - و گر من ستایم که یارد شنود
رضا صدر در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۸ در پاسخ به رامین کبیری دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق:
با شما موافقم و متاسفانه این اشتباهیست رایج در خواندن اشعار. در واقع برخلاف آنچه امروز میگیم، این تغییر صدای واو معدوله برای مراعات قافیه نیست بلکه اصلاً صدای درست این واو بوده در اون زمان. زبان شناسان به ما میگن که در واقع تلفظ صحیح واو معدوله در حول و حوش قرون سعدی همیشه به همین شکل بوده، شاید صدایی بین فتحه و ضمه که هنوز هم در بعضی گویشهای محلی به کار میره یا مثلاً در زبان کردی. پس به طور مثال تلفظ درست کلماتی مثل خوش، خورشید، و خور، لااقل به گویش آن دوران، میشه شبیه: «خُوَش»، «خُوَرشید»، و «خُوَر»، که صدای واو معدوله پس از خ ترکیب سه صداست (اُوَ) که به سرعت ادا میشه و در نتیجه شبیه صدای فتحه «اَ». به این ترتیب در اشعار اون دوره هر وقت این صدا قسمتی از قافیه بوده همیشه هم قافیه شده با کلمهای که در اون نقطه فتحه دارند، درست مثل این شعر، و باید شبیه فتحه خونده بشه. حالا سوال اینه که آیا بهتره همیشه این صدا رو به همون شکل اصلی بخونیم یا لااقل شبیه فتحه، حتی وقتی در وسط مصرع هستند و نه جزئی از قافیه؟ یا اینکه با تلفظ امروزشون بخونیم؟ من به شخصه در این مورد نظری ندارم و میگذارم به عهده سلیقهی خواننده. هستند کسانی که تلفظ اصلی رو در همه موارد به کار میبرند، با فرض اینکه تلفظ اصلی با تلفظ امروز متفاوت بوده و اون تلفظ رو بدونیم (به نظر من بعضیها هم ار سر تظاهر چنین میکنند). مثلاً می (=شراب) رو با فتح میم تلفظ میکنند.
توضیحات بیشتر در مورد تلفظ واو معدوله در صفحه ویکی پدیا:
سفید در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
از زیباترین غزلهای حافظ...
رسول ناصری زاده در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
سلام
اشاره شاعر به اسلام ظاهری مردم است ( قرآن را رها کرده ) و پایبندی اهل ساغر به آیه «سلام» است ( که با هر پیاله ذکر سلام را جاری می سازند )
مسعود کریمی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۱ - تصورات مرد حازم:
با توضیج خانم موسوی موافقم اما با ۲ نکته ی آغازینشان خیر.
ضمنا مولانا عدم را آغوش خدا میداند اما استثنائا عدم در ببت آخر معنای منفی دارد و به معنی بی ارزشی هست.
۲ نکته ی آغازین را اصلاح میکنم:
نکته اول :فقر مخلوق خداوند است و ترس از مخلوق اگر بدانی که مخلوق است مثل ترس از خالق ثواب است
نکته دوم:ترس ازفقر فایده ای دارد.به این صورت که اگر بدانی که این فقر و این ترس از دست دادن،خود ابزار هدایت است که در این صورت هم پیام خالق را گرفته ای و هم فقر از بین می رود چون وجودش موثر شده و رسالتش تمام گشته.
نکته سوم:اگر از خداوند بترسیم که این ترس عین توحید است به سبب این نوع ترس خداوند درهای رحمتش را باز میکند و چه بسا گنجهایی را نمایان سازد
حسن نیشابوری در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۴ در پاسخ به کامران هیچ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:
دوست عزیز خیام ضد دین نبوده فقط مسلمان نبوده..هرکس که مسلمان نباشه بی دینه ؟ آدم ازاد افریده شده و میتونه هر دینی داشته باشه اصلا میتونه موش پرست باشه ..اما کارش از اونجا یی خراب میشه که اون موش پرسته بگه دین من از همه بهتره....به نظر من خیام و امثال اون نشانه هایی از وجود خدا یند ...منصور حلاج نمیگفت اناالحق ؟؟.به نظرم بیراهم نمیگفت ..قطره ای از دریا میشه همون دریا
نیما محمدی در ۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۲:
این چیزهایی که نوشتید هیچکدوم مهم نیست مهم اینه که اون موقع آزادی بوده کسی که میخواسته میتونسته می و بت و بربط رو یه جا انتخاب کنه بشینه لب کشت کسی هم کارش نداشته
بزرگمهر در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۸: