ارغوان در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:
در جواب آقای مجتبی
در هیچ لغت نامه ای معنای کلمه خرابات ، توحید ذکر نشده است پس استدلال شما مبنی بر اینکه خرابات مغان منظور از ائمه است رد می شود و در مصراع دوم بیت اول میبینیم که ذهن های عامی توقع دیدن نور خدا را در خرابات مغان ندارد به همین دلیل حضرت حافظ از عبارت (این عجب بین) استفاده کرده است ، حال آنکه کاملا واضح است که میتوان در ائمه تجلی نور خدا را دید و تعجبی ندارد و نمی دانم چگونه این عبارت را یه لطف و رحمت خداوند ربط داده اید.
ملک الحاج نیز همان زاهد ظاهربین شعر حافظ است که فکر میکند با زیارت خانه خدا به عالی ترین درجات معرفت خدا رسیده است و حافظ میگوید که تو تنها ظاهر خانه خدا را دیدهای و من در قلبم صاحب آن خانه را حس کرده ام . باز هم نمیدانم چگونه عبارت (خانه خدا) که یک ترکیب اضافی است و به معنای صاحب خانه را معادل خانه دختر پیامبر در نظر گرفته اید اگر عبارت ( خانه خدا ) را به صورت خانه ی خدا معنا کرده اید و از آن به خانه دختر پیامبر رسیده اید که دچار نوعی شرک شده اید اما اگر( خانه خدا ) را به صورت ( خانه ی دختر پیامبر که در آن نور خدا تجلی یافته است معنا کرده اید ) دچار دستبرد در شعر حافظ شده اید چون هیچ نشانه ای از حضرت فاطمه یا امام علی و یا سایر اهل بیت در بیت به چشم نمیخورد
جواد ضابط در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:
به نظر من وزن مصرع دوم بیت اول دارای سکته است :
"صد لطف چشم داشتم و ؟ یک نظر نکرد"
پیشنهاد:"صدلطف چشم داشتم او یک نظر نکرد"
تا نظر استادان چه باشد
فرهود در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:
در کلماتی مانند: خوش، خوردن، خواستن، خواهر و از این قبیل. مصوت «و» در این کلمات تلفظ میشده است و ظاهرا تا قرنها بعد از عربی شدنِ رسمالخط ایرانیان همچنان شاعران آن را به کار میبردهاند. بعضی تصور میکنند که کلمه «خوش» در شعر :
میازار موری که دانه کَش است که جان دارد و جان شیرین خوَش است
با تلفظ شیرازی یعنی khash درست است در حالیکه سراینده این شعر فردوسی است و فردوسی اهل شیراز نبوده است. تلفظ درست یعنی شکل پهلَوی آن khwash است. مصوت w با صدای فتحه بعدی ترکیب شده و در یک ضرب و سیلاب خوانده میشود.
دلیل حذف شدن این صدایِ ترکیبی در فارسی امروز، بر میگردد به ناهمخوانی این صدای ترکیبی با هجای کلمات عربی. در واقع فارسی به مرور زمان عربیتر شد.
در دهلران غرب کشور که به گویش فیلی (پهلی) صحبت میکنند این کلمات (یعنی خوردن و خواستن) را به همان شکل کهن تلفظ میکنند.
در کلمه خواهر هم در بعضی از قسمتهای لرستان صوت w تلفظ میشود اما کل کلمه شکل کمی متفاوت دارد.
اگر به دیوان شعرای قدیم نگاه کنیم تنها با این روش ِ خواندن، قافیهها از نظر صدایی و وزنی درست درمیآیند.
این بیت از نظامی را چگونه میخوانید؟
پریپیکر چو دید آن سبزهی خوش
به می بنشست با جمعی پریوش
نظامی که اهل شیراز نبوده است که بگوییم khash خوانده شود. کلمه «خوش» به شکل khwash خوانده میشود اما در یک سیلاب. شاید شیرازیها هم در گذشته به این صورت تلفظ میکردهاند.
اصلا چرا کلماتی مانند « خواهر، خواستن و... را به این شکل نوشتهاند؟ چرا مثلا ننوشتهاند «خاهر» ؟ آیا جز اینکه تا قرنها بعد از عربی شدن رسم الخط ایرانیان، به شکل بالا تلفظ میشدهاند دلیل دیگری دارد؟ اما به دلیل ناهماهنگی با هجاهای عربی کمکم این اصوات ترکیبی حذف شدهاند.
فرهود در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۹ - ثمره خلوت دوم:
محرم این پرده زنگینورد / کیست در این پرده زنگار خورد؟
برای درست خواندن کلمه «خورد» در این بیت که هم قافیه از نظر صدا و حروف درست در بیاید و هم وزن شعر به هم نخورد باید به این نکته توجه کرد که:
در کلماتی مانند خوردن، خواستن، خواهر، خوش و از این قبیل. مصوت «و» در این کلمات تلفظ میشده است و ظاهرا تا قرنها بعد از عربی شدنِ رسمالخط ایرانیان همچنان شاعران آن را به کار میبردهاند. بعضی تصور میکنند که کلمه «خوش» در شعر :
میازار موری که دانه کَش است که جان دارد و جان شیرین خوَش است
با تلفظ شیرازی یعنی khash درست است در حالیکه سراینده این شعر فردوسی است و فردوسی اهل شیراز نبوده است. تلفظ درست یعنی شکل پهلَوی آن khwash است. مصوت w با صدای فتحه بعدی ترکیب شده و در یک ضرب و سیلاب خوانده میشود.
در بیت بالا از نظامی هم «خوَرد» khward تلفظ میشود اما در یک سیلاب و یک ضرب.
دلیل حذف شدن این صدایِ ترکیبی در فارسی امروز، بر میگردد به ناهمخوانی این صدای ترکیبی با هجای کلمات عربی. در واقع فارسی به مرور زمان عربیتر شد.
در دهلران غرب کشور که به گویش فیلی (پهلی) صحبت میکنند این کلمات (یعنی خوردن و خواستن) را به همان شکل کهن تلفظ میکنند.
در کلمه خواهر هم در بعضی از قسمتهای لرستان صوت w تلفظ میشود اما کل کلمه شکل کمی متفاوت دارد.
اگر به دیوان شعرای قدیم نگاه کنیم تنها با این روش خواندن، قافیهها از نظر صدایی و وزنی درست درمیآیند.
این بیت از نظامی را چگونه میخوانید؟
پریپیکر چو دید آن سبزهی خوش
به می بنشست با جمعی پریوش
نظامی که اهل شیراز نبوده است که بگوییم khash خوانده شود. کلمه «خوش» به شکل khwash خوانده میشود اما در یک سیلاب.
اصلا چرا کلماتی مانند « خواهر، خواستن و... را به این شکل نوشتهاند؟ و ننوشتهاند «خاهر» ؟ آیا جز اینکه تا قرنها بعد از عربی شدن رسم الخط ایرانیان، به شکل بالا تلفظ میشدهاند دلیل دیگری دارد؟ اما به دلیل ناهماهنگی با هجاهای عربی کمکم این اصوات ترکیبی حذف شدهاند.
سیامک یوسفی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:
مرا هم تو به هر رنگی که خوانی - اگر رنگین اگر ننگین ندانم
شاید "نه آنم" به جای "ندانم" درست تر باشد
فرهاد در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۲:
استاد شجریان دو بیت از این غزل را با سازهای آفریدهی خودشان، که با چیرهدستی برادران پورناظری نواخته میشوند، به زیبایی هرچه تمامتر اجرا کردهاست. البته، در ادامهی این اثر کمتر شنیده شده، دو بیت از نظامی را نیز میخواند. این اثر، در کانال تلگرامی استاد، با نام "تصنیف صدای جهان" آمده است.
خسرو ترقی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۵ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۵:
دوست عزیز ما که استفاده میکنیم
تا سر براه شود هر که در او غش باشد...
خسرو ترقی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۱:
تیتو به معنی مرغابی است
رضا پروا در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۵۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۱۳ - یشکو دهره:
خاک کرمان حبذا آن گلستان
حبذا: چه خوب است!
همایون در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۲:
غزل مثنوی بسیار ژرف از راز های هست و نیست از مستی ای فوق مستی و از آهنگ می
غزل مثنوی آمیزه ای از مستی شگرف و هشیاری ای دیوانه کننده است
سراینده چنین شعری نیازمند هوش و دقتی است ماورای آنچه در فیزیک وریاضی بکار برده میشود و نیازمند پژوهش در سطوح بالای دانشگاهی البته افسوس که چنین رشته ای در دانشگاه ها نیست
همایون در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۳:
بویی و نسیمی که قابل شناسایی با حس های پنج گانه نیست مدام وزیده میشود که ورای عالم جز و کل است و هر جزو را کل میکند و هر کل را جز
عالم هستی با عالم فیزیک وریاضی متفاوت است و جلالدّین عزیز با آن آشنا شده بود بر ماست که این غنیمت گران بها را پاس بداریم و مشام خود را با این بو آشنا سایم
عباس پالاش در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:
بیت چهارم، مصرع اول
خنده زن شمع ازبن بزمگذشت
باید
خندهزن شمع ازین بزم گذشت
باشد
تا جمله بصورت شمع، خندهزنان از این بزم گذشت معنا شود
یوسف شیردلپور در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:
جهان پیر است وبی بنیاد از این فرهاد کش فریاد
که کرد افسون نیرنگش ملول ازجان شیرینیم
منظور ازجهان پیر همان جهان ودنیای فانی وباقیست که البته که بی ارزش ما یک به یک میرویم وجهان هست، شاهان گداها رفتند کاخ ها بجا مانده جهانیست با تاریخ ی کهن وهزار رنگ، با احترام به نظرات همه سروران
چه غزل نابی چه بیت نابی
شب هجران استادان یاحقی پایور
واستاد شجریان
فوقالعاده است 👍👍💕💕🙏🙏
رازق در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۰:
ترجمهی ترکی از عبدالباقی گلپینارلی
Kulağından pamuğu çıkar, kurtuluş sesi geliyor
Kaça suya dalma; abıhayat geliyor
Müşteri’nin aşk nöbetini gökyüzünde çalıyorlar
âşıkların canlarına yüzlerce salâvat gelmede
Baştan başa bal ol, süt kesil; kendinden yok-yoksul ol
Çünkü yok-yoksul kişiye padişahtan öşür gelmede, zekât gelmede
Balçık, gönül olmayı ister ya; onun rahmetindendir
İnsan oruç tutar, namaz kılar ya, onun çekişindendir bu
Belâlara uğrayış karanlıklarında sabret, çekinme
Çünkü Hızır’a da abıhayat karanlıklar diyarından geliyor
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۷- سورة محمد » ۱ - النوبة الثالثة:
2- الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ. وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ - محمد : 2
***
[مولانا - دیوان شمس - غزل 603]
ای در غم بیهوده از بوده و نابوده
[مولانا - دیوان شمس - غزل 1872]
ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان
وی حرص تو افزوده رو کم ترکوا برخوان
از اسپک و از زینک پربادک و پرکینک
وز غصه بیالوده رو کم ترکوا برخوان
[یزدانپناه عسکری]
سیّئات: هر آن چه به زندگی بشر وارد می شود و در امور دنیوی و اخروی اندوهگین می سازد. انسان با سیّئات القاء شده در بوته ی آزمایش است.
کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِم: پوشاندن گناه و اصلاح کارها - محمد : 2 ، آل عمران : 195 ، المائدة : 65 ، العنکبوت : 7 ، الفتح : 5
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
یکی از غزل هایِ حافظانه یِ سعدی!
ظاهرا حافظ این نوع سبک و سیاق از غزل هایِ سعدی را دوست داشته است!
رازق در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۱ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸:
آن بیت متعلق به غزل شمارهی ۶۰۵ است:
رازق در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸:
ترجمهی ترکی از عبدالباقی گلپینارلی
Dostum, şeker mi iyidir, yoksa şeker yapan mı
Ay’ın güzelliği mi daha üstündür, yoksa Ay’ı yaratanın güzelliği mi
Ey bağ, sen mi daha hoşsun, yoksa sendeki gül bahçesi mi, gül mü
Yahut da gül bitiren, yüzlerce nerkis meydana getiren mi
Ey akıl, sen mi daha iyisin, bilgide, görüşte sen mi daha üstünsün
Yoksa her an yüzlerce akıl, yüzlerce görüş belirten mi
A aşk, gerçi dağınıksın, açılıp saçılmışsın, pek tezcanlısın
Fakat bir şey var, birisi var ki aşka da ateşten bir kemerdir kuşatıyor
Ben onun yüzünden kendimden geçmişim, onun yüzünden başım dönüyor, şaşırıp kalmışım
Gâh kolumu kanadımı yakıp yandırıyor, gâh baş veriyor bana, kanat bağışlıyor
Gönül denizi, onun lûtfuyla söz katrelerinden
Husrev’e de, Şirin’e de yüz çeşit inciler düzüp sunmada
Fakat bütün o incileri aşkla kırıp dökmede
O şaşılacak aşkta bir başka şey var
Tebrizli Tanrı Şems’i, güneşe benzeyen gönlümüzü
İş bakımından kılıç haline getirmede, öz bakımındansa kalkan etmede
علی حسن نژاد در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » مقدمة الکتاب:
در ابتدای بند چهارم، «السباق» متعلق به بند بالایی بوده که جدا افتاده است؛ بدین صورت که: «...راکب البراق الی المعراج السباق» و «السباق» صفت براق است.
Mohammad در ۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰: