گنجور

حاشیه‌ها

حسین خشوعی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰:

سلام... 

اتفاقا من یک رباعیات خیام دارم نسخه ی خطی این دو رباعی بسیار زیبا هست تو اون کتاب... حتی  تو نسخه ی ترجمه شده به انگلیسی هم هست... این که این داستان بچه گانه ست و به خیام بزرگ نسبت داده شده اینا به نظر من حقیر ساختگیه تا شعر های زیبایی که تو نسخ قدیمی هست و الان متاسفانه حذف میکنن... به حال ما مردم باید گریه کرد که تو  جامعه ای زندگی می‌کنیم  که شعر دو بیتی حافظ رو از دیوان حذف میکنن بعد رو دیوار مدرسه به اسم فلانی  می‌نویسن  برای چاپلوسی باید خون گریه کرد 

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان:

بگمانم این ها چنین است

 

بدانست شاه جهان کدخدای

که اندر دل بخردان چیست رای

که ایشان نجستند جز خواب وخورد

فراموش کردند گرد نبرد

چنین داد پاسخ که یزدان سپاس

کزو دارم اندر دو گیتی هراس

شما را بر آسایش و بزمگاه

گران شد چنینتان سر از رزمگاه

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱:

چنین  مینماید که از پس رده نخست تا بیست و چهار بسیار پریشان است سروده ها  پریشان و سست چین و مکران در یکجا میاید ناگهان جنگ بربر میشود و زود بیپایان میرسد  دوباره به مکران میاید به گمانم  از اینها بخش بزرگی ساختگیست و چند تایی هم  از جای دیگر اورده شده .از آن پس هم سستیها و آشفتگی هاییست یکی آنکه میگوید از تازیان کاستی امده  با اینکه سخن  از افریقاست میگوید  ببر راست او بود و مصر چپش  و دریا میان  او و هاماوران  بدین گونه باید در دریای مدیترانه رو به افریقا باشد  به گمان من باید جای تازیان برران باشد با اینهمه  در دستنویسها چیزی نیافتم برای همین  انرا  دست نزدم  آنچه میماند به باور من  باید چنین باشد

ازان پس چنین کرد کاووس رای

که در پادشاهی بجنبد ز جای

پذیره شدندش همه مهتران

به سر برنهادند باژ گران

چو فرمان گزیدند بگرفت راه

بی‌آزار رفتند شاه و سپاه

سپه ره سوی زابلستان کشید

به مهمانی پور دستان کشید

ببد شاه یک ماه در نیمروز

گهی رود و می خواست گه باز و یوز

برین برنیامد بسی روزگار

که بر گوشهٔ گلستان رست خار

چو شد کار گیتی بران راستی

پدید آمد از تازیان کاستی

ز کاووس کی روی برتافتند

در کهتری خوار بگذاشتند

چو آمد به شاه جهان آگهی

که انباز دارد به شاهنشهی

بزد کوس و برداشت از نیمروز

 شده شاددل شاه گیتی‌فروز

سپه را ز هامون به دریا کشید

بدان سو کجا دشمن آمد پدید

بی‌اندازه کشتی و زورق بساخت

برآشفت و بر آب لشکر نشاخت

همانا که فرسنگ بودی هزار

اگر پای با راه کردی شمار

همی راند تا در میان سه شهر

ز گیتی برین‌گونه جویند بهر

به دست چپش مصر و بربر به راست

زره در میانه  از آن سو که خواست

به پیش اندرون شهر هاماوران

به هر کشوری در سپاهی گران

هم‌آواز گشتند یک با دگر

سپه را سوی بربر آمد گذر

یکی گشت چندان یل تیغ‌زن

به بربرستان در شدند انجمن

سپاهی که دریا و هامون و کوه

شد از سم اسپان ایشان ستوه

نبد شیر درنده را خوابگاه

نه گور ژیان یافت بر دشت راه

همی راه جستند و کی بود راه

دد و دام را بر چنان رزمگاه

چو کاووس لشکر به خشکی کشید

کس اندر جهان کوه و هامون ندید

ز بس خود زرین و زرین سپر

به گردن برآورده رخشان تبر

تو گفتی زمین شد سپهر روان

همی بارد از تیغ هندی روان

بدرید کوه از دم گاودم

زمین آمد از سم اسپان به جم

ز بانگ تبیره به بربرستان

تو گفتی زمین گشت لشکرستان

برآمد ز ایران سپه بوق و کوس

برون رفت گرگین و فرهاد و طوس

وزان سوی گودرز کشواد بود

چو گیو و چو شیدوش و میلاد بود

چو بر کوههٔ زین نهادند سر

خروش آمد و چاک چاک تبر

تو گفتی همی سنگ آهن کنند

وگر آسمان بر زمین برزنند

جهان گشت تاری سراسر ز گرد

ببارید شنگرف بر لاژورد

 سه لشکر چنان شد ز ایرانیان

که سر باز نشناختند از میان

نخستین سپهدار هاماوران

بیفگند شمشیر و گرز گران

به پیمان که از شهر هاماوران

سپهبد دهد ساو و باژ گران

ز اسپ و سلیح و ز تخت و کلاه

فرستد به نزدیک کاووس شاه

چو این داده باشد برو بگذرد

سپاهش بروبوم او نسپرد

ز گوینده بشنید کاووس کی

برین گفتها پاسخ افگند پی

که یکسر همه در پناه منید

پرستندهٔ تاج و گاه منید



احمدرضا نظری چروده در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۳۳ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - وقال ایضاًفی النصیحة:

لطفا غلط املایی بیت ۱۵ اصلاح گردد

جفا به جای کسی چون کنی که در دو جهان

ازو گزر نه و از جان گزر تواند بود؟

دربیت پانزده این قصیده دوغلط املایی هست. گزر به جای گذر آمده وتصحیح شود

ازو گذر نه و واز جان گذر تواند بود

 

مهرپویا در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۲۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۸۶:

اول نعل بند بود بعد پارچه فروش بعد نونوا حالا هم که کفاش ،این خانوم چیکاره بوده ایا؟

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۱ در پاسخ به هانیه دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

خستو است یعنی معترف

به هستیش باید که خستو شوی

یعنی باید  وجود وهستی خداوند را باور کنی،چون در بااستدلال عقلی نمی توان وجودش را به اثبات رساند،لذا به قلب وجانت باید وجودش را بپذیری.

این هم ازمواردی است که دانشمندان وفلاسفه دراثبات هستی خداوند عاجز می بودند ولذا خداباوری را فراتر از مقوله ای ازجنس تعقل وفکر ودانش می دانستند که ظرف فکری واستدلالشان دراین باره عاجز می نمود.هنوزهم بشر دراین باره 

با نتایج عقلی راه  به جایی نبرده ولذا به دل ودرون انسان رجوع داده اند.

Atasbad در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴۵:

درود 

این رباعی توسط استاد پورناظری (کیخســـــــــــرو)  ،  در کنسرت گروه شمس سال ۹۷، فستیوال موسیقی مقدس در فس مراکش خوانده شده است  ؛  ازتنبورنوازان گروه بجز خانوادت ی هنرپرور استاد پورناظری،  خورشید دادبه بوده اند. با آرزوی پیروزی هنر و زیبایی. 

لیلی رابربند در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۴ در پاسخ به تورج علیزاده درخشی دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲ - همت ای پیر:

سلام 

خوانش شعر صحیح بود ،(( عروسان ِسخن ))

شانه ی تو زیور زلف است ، زیور زلف چه کسانی است ؟ عروسانِ سخن ، اگر به معنی توجه کنید پس خوانش شعر صحیح است 

الف رسته در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۹ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۲ - تفسیر قوله علیه‌السلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما:

عقل گردی عقل را دانی کمال عشق ...

 مولا نا در جای دیگری می‌گوید:

با حضور آفتاب با کمال 

رهنمایی جستن از شمع و ذبال

با حضور آفتاب خوش‌مساغ

روشنایی جستن از شمع و چراغ

 در جای دیگری می‌گوید:

این همی گفت و ذبالهٔ نور پاک

از لبش می‌شد پیاپی بر سماک

در زبان عربی الذبالة  فتیلهٔ چراغ را گویند.

در واژه‌نامه‌های فارسی هم آمده است

فتیله

 

 

نون الف در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:

من احساس می‌کنم این غزل خطاب به امام رضا (ع) سروده شده. از زبان حافظی که دست به دعا برداشته‌. 

شاهرخ آسمانی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:

بسیارعالی.  اندیشه را به پرواز وامیدارد.

پاینده باشید 

فریدون قاسمی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

استادان بزرگوار لطفا نظر بدهند که آیا من اشتباه میکنم یا مصرع اول بیت اول چیزی کم دارد؟!  آیا وزن این مصرع متفاوت از بقیه‌ نیست؟

متاسفانه هر جا که جستجو کردم به همین شکل نوشته شده بود. آیا این احتمال وجود ندارد که هنگام کتابت کلمه‌ای از قلم افتاده باشد؟ جسارتاً اگر مثلا کلمه‌ی «رنج» را بعد از «نمی‌بردند» بگذاریم، وزن و معنی صحیح‌تر نخواهد بود؟

به این صورت: اگر مردان نمی‌برند رنج امتحانش را / نمی‌دانم که برمی‌داشت این بار گرانش را. 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۶:

متاسفانه تمام این خوانشها درچند جا اشتباه میخوانند.عندلیب می گوید با  دست بر ایشان. تکیه ها را به دقت انجام نمیدهند.بِبُ ریدم. درحرف ر باید مشدد شود تا خوانش و وزن درست شود..خسته نباشید

مهدی از بوشهر در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۳ در پاسخ به Parisa Nasiri دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

یکی پرسید که عاشقی چیست

گفتم که چو ما شوی بدانی

این امور به زبان و حال نیست ، همین که در آن غور کردی آن را میابی . البته که منظور جمال باری تعالی است .

در نگنجد عشق در گفت و شنید

عشق دریایی ست بن ناپدید 

مهدی از بوشهر در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۶ در پاسخ به ارسلان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

سلام

منم مثل شما بودم ولی با ادامه خوانش ، بر مفاهیم مسلط میشوی و نیازی به شرح پیدا نمی کنی ، چونکه وقت گیر میشه حتی زیاد خودت رو درگیر لغاط سخت نکن

عاقبت جوینده یابنده بود

که فرج از صبر زاینده بود 

مسافر در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 1006 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

parvizshahbazi

aparat

 

 

مسافر در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 1007 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

 parvizshahbazi

aparat

Reyhoneh .. در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۶:

ماه را دیدم و گفتم تو بگیری جایش...

فرید فریدی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹۷:

دوست دارم ببینم خطاب شاعر به چه کس بوده است ؟

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۲ - تفسیر قوله علیه‌السلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما:

عقل گردی عقل را دانی کمال عشق ...

سلام 

   معنی  ذبال  چیست ؟

۱
۴۴۱
۴۴۲
۴۴۳
۴۴۴
۴۴۵
۵۵۱۷