گنجور

حاشیه‌ها

فرهود در ‫۱ سال قبل، جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۵ در پاسخ به احمد رضا فروتن دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۹ - داستان پیر خشت‌زن:

مصراع دوم ایراد وزنی ندارد. هر دو گریان ساکن خوانده می‌شود. سرعتِ خوانش ِ بیت هم کمتر می‌شود که حالت محزون و غمگین به بیت می‌دهد.  

گریانْ گریان بگذشت از برش

نظامی به موسیقی شعر بسیار مسلط بوده و به طرز اعجاب‌انگیزی سرعت شعر را کنترل می‌کند. مثلا در صحنه‌های نبرد و جنگ آنقدر ریتم شعر تند می‌شود که شنونده صدای چکاچک شمشیرها و جنگ و گریز را حس می‌کند و ...

Hasan Kiazand در ‫۱ سال قبل، جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۴۸ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

درود بر شما.تا نزاید بخت تو فرزند نو خون نگردد شیر شیرین خوش شنو

میتوان اینگونه برداشت کرد که مولانای جان نبودن حسام الدین رو در حکمت اینگونه درمیابند که گویا هردو به صید معانی رفتند و دست پر برگشتند..به همین جهت رفتن ایشون رو با رفتن خودشون به سفر دروندر یک  همزمانی و همجهت ارزیابی میکنند.

ستایش حسینخانی در ‫۱ سال قبل، جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:

سلام و عرض خسته نباشید ، بنده هم در حیطه خوانش اشعار شاعران میتوانم همکاری کنم؟

میلاد قلندریان در ‫۱ سال قبل، جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۸ در پاسخ به بي من دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

درود.چطوره سیر و سلوکی نداشته و عطار شده.هفت شهر عشق عطار احتمالا درباره پله های ترقی در بازارهای مالی هست🤣

امیرحسین صباغی در ‫۱ سال قبل، جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۲ در پاسخ به مهران دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:

نمی‌دونم چی بگم. فقط می‌تونم بگم چیزی که این وسط گم شده ادبیاته. اینکه ترک توی ادبیات فارسی استعاره از زیبایی و سفیدی و در کنار اون خشونت و جنگاوریه بر کسی از اهل ادب پوشیده نیست منتها شما دوستان علاقه دارین یه سری تعصبات خودتون رو با جستجو توی ابیاتی که احتمالا حتی درست نمی‌تونین بخونینشون چه برسه که فهمشون کنید، منطقی جلوه بدین.

خدا آخر و عاقبت همۀ ما رو ختم به خیر کنه.

شهرام همائی بروجنی در ‫۱ سال قبل، جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۳:

در بیتِ نخست، پاره ی دوم:

خود جهان چیست، غمت را به جنان نفروشم

درست می باشد. 

یوسف شیردلپور در ‫۱ سال قبل، جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:

بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی‌شود به به روح خدا حضرت مولانا 

این غزل را بسیاری از هنرمندان عزیز اجرا کرده اند که هریک هم فوق العاده دلنشین است وعالی اما زمین تاآسمان

فرق است فاصله بین همه عزیزان تا اجرای استاد شجریان واژه به واژه اش

کلمه به کلمه بیت به بیتش را گویی شمس ومولانا باهم میخوانند پنداری که خود مولانا شعر برایت تفسیر می‌کند تورا اززمین تا افلا می‌برد تا خدا چققققد دلنشین ورویایی روح همه شان شاد 💐💐💐💕💕

Mojtaba Razaq zadeh در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:

چقدر زیباست 

چقدر ناز و لطیفه

Mojtaba Razaq zadeh در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

قربان سعدی بشوم که حال مرا روایت میکند

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

تضمین غزل شماره ۴
...........
نسیم صبح ببوسد جمال گلها را
شمیم آن چو کند مست مرغ شیدا را
  به رنگ و خط چه نیازست روی زیبا را
...........
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
*********
وقوع آنچه کند ای رقیب شاد ترا
بر آورد ز نهاد آن، فغان و آه مرا
نبات طوطی طبعم شود نثار که را؟
..................
شکر فروش که عمرش دراز باد چرا
تَفَقُّدی نکند طوطی شکرخا را
*********
بساق لطف تو،  خار از چه رو فتاد ای گل
خدای، عطر ترا  صد چُنان دهاد ای گل
بمدح روی تو بلبل قدم نهاد ای گل
..................
غرور حُسنت اجازت مگر نداد ای گل؟
که پرسشی نکنی عَندَلیب شیدا را
*********
نصیحتی کنمت خیز و زان بیاب ثمر
بصوت بلبل شیدا درا بوقت سحر
ببوستان چو بیابی هزار دُرً و گهر
.................
به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
*********
شبست و عطرِ نسیمست و ماه سیمائی
مقابلت چو نشستست با فریبائی
حریف میکده و اهل فن و سودائی
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار مُحِبّان بادپیما را
********

کسی نیافت ،نیابد چو در قبال تو عیب
دروغ باشد اگر هست در کمال تو عیب
حسد برند و نیابند در جمال تو عیب
جز این قَدَر نتوان گفت در خصال تو عیب
که وضع مِهر و وفا نیست روی زیبا را
*******

به سینه طبع سخن را نهفته  حافظ
گل ادب به غزل ها شکفته  حافظ
ز طبع رافض و وز دُرً سُفته حافظ
...................
در آسمان نه عجب گر به گفتهٔ حافظ
سرود زُهره به رقص آورد مسیحا را

جاوید مدرس رافض

Khishtan Kh در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۶ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:

تاکه تحسین میکنند صاحبدلان دیوانه را 

عیب بی عقلی مکن چون عاقلان دیوانه را 

می تواند دیو نفس خود دراندازد به خاک

زور بسیاری بود در بازوان دیوانه را 

سنگ سخت بادیه گردد به خوابش متکا 

بس نباشد مهلت خواب گران دیوانه را 

چشمه حیوان به چشمش جوش باطل میزند

بس نباشد حسرت جان و جهان دیوانه را 

همجوار عاقلان، دیوانه دل آسوده نیست 

نخوت ایشان رماند از میان دیوانه را 

بر کف سودا زده گوهر گزافی چون کند

نیست از دیوانگی بیم زیان دیوانه را 

چیست تاثیر صائبا از گفتمان دیوانه را

سنگ طفلان تا کند خاطرنشان دیوانه را

 

 

 

علی ا.م در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:

ای پاسبان بیدار شو خفته نشاید پاسبان ! 

 

 

agareza sad در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

دربیت آخراین عزل غلطی وجود دارد وان کیست درجهان که بگیرد مکان دوست  بجان مکان بایستی عنان نوشته بشود 

عباس صادقی در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳۵ - پیام گل:

بسیار زیبا و آموزنده بود.

محمد در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸:

شعر پر مغز و زیبایی ست. 

رضا پروا در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۳۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - مخمس:

معنی بیت اول

چمنزار خندیده و ابرها گریه کرده اند

صبح فرا رسیده و خروس می خواند

agareza sad در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم             که گر بپای درآیم به در برند به دوشم.             بنظرم استاد شیرین سخن سعدی میگوید که اگرمن دلباخته دراین میدان رقص خودم وارد شوم دیگر توان بازگشتن ندارم مگر بدوش مرابیرون ببرید که منظورش دراین میدان سماع جان داده است وروی دوش بقیه افراد بیرون برده میشود

ادبیات در ‫۱ سال قبل، چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵:

سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست.. 🌹👌

Hadi Golestani در ‫۱ سال قبل، چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۸ در پاسخ به .. دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

❤️

Mojtaba Razaq zadeh در ‫۱ سال قبل، چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۲ در پاسخ به دكتر امير محمد احمدزاده متخصص مغز و اعصاب دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

من حقیقتا بخاطر اتفاقا اخیر یکمی غصه میخورم

۱
۴۴۲
۴۴۳
۴۴۴
۴۴۵
۴۴۶
۵۲۶۹