گنجور

حاشیه‌ها

محمد امین مصطفی لو در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸:

در بیت ششم به عناصر اربعه یعنی آب باد خاک آتش اشاره شده است.

 

امیر در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

به نظر من شعر هیچ اشکالی نداره که هیچ بلکه خیلی هم خوبه شهریارا تو خود دانی و بس قابل توجه بعضیا

 

مازیار در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

دوستان انقدر زحمت نکشید ، نمیشه کسی را بیدار کرد که خودشو به خواب زده ، چون خیام از همه چهارده معصوم اینها بزرگرتره و نمیتونن کاری در باره این بزرگی جهان شمول بکنند ، میخواهند افکار خیام را مصادره کنند ، این یک واکنش مغزی ! است

 

Hossein Mansouripour در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

دوستان خوب گنجوری،درود برشما:وبسایت بسیار ارزشمند گنجورکه میتواند فرهنگستان کامل ادب فارسی وعرصه ی شناخت افتخارات ادبی ما شود خیلی محترمتر ازآنست که میدان مبارزه ی سلیقه های شخصی وغالبا بی نتیجه ی ما شیفتگان ادب سرزمین ایران گردد.بهتراست که با استفاده از این سایت گرانبها بر معلومات ادبی خود ودیگران بیفزائیم وازشاعران ونویسندگان محترم میهن گرامیمان،آنچه را که می پسندیم فراگیریم واجازه دهیم تا دیگران آنچه را که میپسندند فرا گیرند.مثلا بنده غزل آبدار وزیبا ی استاد شهریاربا مطلع"تا کی در انتظار گذاری بزاریم + باز آی بعد از آنهمه چشم انتظاریم" را با آن مضامین عالی ودلنشین میپسندم وتمام غزل را همسنگ غزلهای ارزنده ی حافظ _ شاعر آسمانی ایران _میدانم
در ایامی که هنوز درس میخواندم،استاد ادبیات من که خود ازشاعران معاصر وبسیار معروف بود باشعر نو مخالف بود.یک روز قطعه شعر نو"سلام به انشتین" از استاد شهریار را به حضرت استاد ارائه کردم،پرسیدم نظرتان در مورد این شعر چیست؟فرموداینکه شعرنیست!گفتم این شعرنو از استاد شهریار است،فرمود من به شخص کار ندارم اینکه توبعنوان شعر ارائه میکنی از هرکه باشد،مزخرف است.

 

چنگیز گهرویی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:

در یادداشت قبلی صورت صحیح بیت بدین گونه میباشد.جویبار ملک را اب روان شمشیر توست .تو درخت عدل بنشان بیخ بد خواهان بکن

 

احسان فتحی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:

شاید هم یعنی...
اخم رو از صورت یاران از بین برد و اون ها رو عشاق خودش کرد با نمایش رقش و اندام موزونش.

 

Hossein Mansouripour در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶ - وحشی شکار:

دوستان خوب گنجوری،درود برشما:وبسایت بسیار ارزشمند گنجورکه میتواند فرهنگستان کامل ادب فارسی وعرصه ی شناخت افتخارات ادبی ما شود خیلی محترمتر ازآنست که میدان مبارزه ی سلیقه های شخصی وغالبا بی نتیجه ی ما شیفتگان ادب سرزمین ایران گردد.بهتراست که با استفاده از این سایت گرانبها بر معلومات ادبی خود ودیگران بیفزائیم وازشاعران ونویسندگان محترم میهن گرامیمان،آنچه را که می پسندیم فراگیریم واجازه دهیم تا دیگران آنچه را که میپسندند فرا گیرند.مثلا بنده غزل آبدار وزیبا ی استاد شهریاربا مطلع"تا کی در انتظار گذاری بزاریم + باز آی بعد از آنهمه چشم انتظاریم" را با آن مضامین عالی ودلنشین میپسندم وتمام غزل را همسنگ غزلهای ارزنده ی حافظ _ شاعر آسمانی ایران _میدانم
در ایامی که هنوز درس میخواندم،استاد ادبیات من که خود ازشاعران معاصر وبسیار معروف بود باشعر نو مخالف بود.یک روز قطعه شعر نو"سلام به انشتین" از استاد شهریار را به حضرت استاد ارائه کردم،پرسیدم نظرتان در مورد این شعر چیست؟فرموداینکه شعرنیست!گفتم این شعرنو از استاد شهریار است،فرمود من به شخص کار ندارم اینکه توبعنوان شعر ارائه میکنی از هرکه باشد،مزخرف است.

 

احسان فتحی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:

گره در ابرو انداختن: اخم کردن و روی خوش نشان ندادن.... پا ندادن ... نخ ندادن...
گره بر دل زدن: عاشق شدن...درگیر کسی شدن... فریفته شدن...اغوا شدن...
یعنی یار (حالا هرکسی) نخ داد، و یاران هم فریفته اش شدن.

 

مهدی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶:

مصرع اول کاملا" صحیح میباشد
خرامان از درم بازا (که ات)کت از جان آرزومندم

 

چنگیز گهرویی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:

اقای دکتر .در مورد بیت نخست این غزل .بیت بهترین چراغ راه شما ست ./. جویبار ملک را اب روان شمشیر توست . (درخت ) عدل بنشان بیخ بد خواهان بکن .حافظ






ک ::

 

rahil در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

کندر بلای عاشقان دارو و درمان بیهده ست

 

احسان فتحی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۸:

بیت سوم قرابت معنایی دارد با این بیت از وحشی:
ما به دامان تو نازیم که پاکست چو گل
ورنه در شهر بسی لعبت بازاری هست

 

سعید در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱ - ماه بر سر مهر:

سلام؛
شعر استاد خیلی عالی بود.
از دوستان کسی میدونه که استاد این شعر رو برای چه کسی گفته ؟

 

ایران در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:

سیمین اشتباه میکنه مگه بگشود ضمیرش اول شخص مفرده و به دلها که جمع است نمیخورد اینجا منظورش اینه ابرویهایش را ... و همه را عاشق خودش کرده اما اما ای دوستان توجه کنید اینجا در این شعر گفته شهنشاه مظفر فر شجاع ملک و دین منصور در اینجا هم حافظ هم بیت هایی که گویا نسبتی باهم نداره رو به هم امیخته اما باید گفت این شعر را برای شاه شجاع گفته .

 

مهدی ضیایی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:

در دو بیت آخر این غزل، سعدی با تشبیهی بدیع صورت شعر خود را به روبندی تزیین شده ومعنا ومفهوم آن را عروسی زیبا و دل ربا دانسته که درزیر نقاب لفظ پنهان است.واو از خواننده میخواهد تافقط در صورت زیبای شعر او مفتون نشده وبا کنار زدن آن نقاب از معشوق دل ربا وزیبای خود(معنا ومفهوم) برخوردار گردد

 

مهدی ضیایی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۷:۰۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:

یک بیت قبل از بیت آخر به نظر می رسد عبارت به جای عبادت صحیح باشد

 

حسین در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

امدن ماه نو خبر از گذشت عمر است یعنی روزی دیگر از عمر گذشت ماه نو مانند داسی است که عمر را درو میکندولی آدمها غافل از کشته خود هستند

 

حسین در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۶:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

ماه نو همان هلال ماه نو است که شبیه داس است

 

فرهاد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تامل فاسد:

امین کیخای گرامی، در حاشیه شماره 13 فرموده اید مولانه در اینجا "شالوده های گذر از خرد" را بیان کرده. با توجه به اینکه مولوی در باره کشتن بی دلیل زرگر تنها به این نکته اشاره میکند که الهام الهی بوده است، این "گذر از خرد" نیست، این ایمان است. همانگونه که ابراهیم در خواب دید خدا به او میگوید فرزندت را قربانی کن و او هم بر اثر ایمانی که دارد اقدام میکند. این ایمان است. تعجب میکنم چرا شما میگویید "گذر از خرد"، انگار که ایمان مرحله بعد از خردمندی است، در صورتی که چنین نیست. مگر اینکه منظور شما از "گذر" گذشتن و رها کردن باشد. که البته کسی که خرد را رها کند، کار خردمندانه ای انجام نداده است. توضیح بیشتر شما در این باره کمک میکند.
مثال از شیر گرفتن بچه ها را هم خود مولوی شبیهش را آورده: بچه میلرزد از آن نیش حجام ... اینگونه مثالها ممکن است برای اهل ایمان قابل قیاس باشد، اما برای خدا ناباوران یا آنها که به زندگی پس از مرگ باور ندارند، "قیاس مع الفارق" است. گرفتن جان از انسان، با گرفتن شیر از بچه قابل قیاس تیست. میبینید ایراد در کجاست؟
به همین دلیل اینگونه نوشته های مولوی و یا هر کس دیگر که مبتنی بر پذیرش خداوند و اراده او باشد تنها برای اهل ایمان مناسبند و برای همه کس پذیرفتنی نیستند.
به گمانم این را نیچه گفته است: اگر به دنبال آرامش قلبی هستنید، ایمان بیاورید. اما اگر میخواهید از جمله دلدادگان حقیقت باشید، پس بجویید و بپرسید.

 

امیدی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۹:

یعنی که خموش بیع کن ارزان است.

 

۱
۴۱۲۸
۴۱۲۹
۴۱۳۰
۴۱۳۱
۴۱۳۲
۵۰۲۵
sunny dark_mode