گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال‌الدین اسماعیل

در تن غم تو بجای جانست مرا

سودای تو مغز استخوانست مرا

از عشق فرا گذشت این کار ار هیچ

چیزیست ورای عشق آنست مرا

جهان ملک خاتون

اسرار تو در سینه نهانست مرا

وز دیده سرشک خون روانست مرا

چون سر به فدای راه عشقت کردم

ای همنفسان چه جای جانست مرا

فضولی

در جان غم عشق تو نهانست مرا

آرام دل و راحت جانست مرا

جا کرده بسان خون درون رگ و پی

این زندگی که هست از آنست مرا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه