گنجور

حاشیه‌ها

دکتر اندیشه قدیریان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۸:

واژه «ظلالت» در بیت پنجم باید به صورت «ضلالت» نوشته شود.

saeed newton در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

این شعرو حسام الدین سراج هم اجرا کرده ولی انگار برا کسی مهم نیست

بیبسواد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۱ - حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر (ص):

ناشناس بیدار!!
سعدی مورخ نیست ،او اندرز گوست و بسیاری از داستان هایی که میسراید نمک اندر تلخی است که به کام خواننده، به کام مردمان میریزد،
تاریخ جنگهای حضرت روشن است نجویید پس به مجادله نرخیزید.

Hamishe bidar در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۱ - حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر (ص):

"نمیدانستم حضرت ختمی مرتبت دین مبین را به دیگران تحمیل میفرمودند"
"مگر میشود هرکه مسلمان نبود را با لشکر کشی و کشتار مسلمان کرد یا گردن زد"
شما به اینطور حرفها چه میگویی؟ همه انسانها برای من "دوست عزیز" هستند هر چند که بر امام و پیامبر خرده بگیرند و به ایشان درس بدهند:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
آدم اگر واقعاً به دنبال حقیقت بگردد و صادق باشد، حتما به حق میرسد. ولی انسانی که با غرض و مرض بخواهد به مقدسات توهین کند سرانجام پشیمان میشود.
با احترام دوست عزیز!

mhy در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۸ - در صفت مرغزاری که شیرین در آنجا آسایش نموده و گفتگوی او با دایه در ستایش حسن خویش:

شعرای بسیار زیادی وجود داره ک بسیار قشنگه.
اما از بس زیاده بهشون توجه نمیشه و فراموش میشن.
شعر های ک برا گفبنش عمر گذاشته شده،بی ارزش دونسته میشن
واقعا تاسف باره

نرگس جادو در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

علاوه بر اجرای زیبای اساتید مشکاتیان و شجریان، آواز استاد شهرام ناظری و ساز استاد هوشنگ ظریف نیز بسیار دلنشین و دلگشا هستند.

ناشناس ۲ در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۱ - حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر (ص):

بیدار عزیز
آن ناشناس که در کار شعر و یا محمد دخالت نکرد که به او می تازی و خرده می گیری
این شعر سعدی سؤال بر انگیز است و او پرسیده آیا حقیقت دارد که پیامبر به قبیله ی حاتم طایی لشکر کشی کرده یا نه
نه به آن دوست عزیز گفتنت ، نه به آن کنایه زدنت

ابوالفضل عباسیان اقدم در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۱ - بیان سر لو کشف نمودن علی علیه السلام و به عین الیقین، عالم بعلوم آن بودن:

شعر خوبی هست راه خوبی برای شناساندن هرچه بهتر پادشاه ملک لافتی و بالاتر از آن آفریدگار همین شاه لافتی یعنی خدای لم یزل می باشد و مصداق سخن امیرالمونین :(من عرفه نفسه فقد عرف ربه )میباشدولی از نظر این بنده حقیردر بیت یازده و دوازدهم کمی سخت گویی و اجحاف درروش مولا علی (ع)و دین مبین اسلام شده است چرا که گفته:هر که از فرمان من سرتافته/او وجود خویش بی سر یافته/هر که حق راست رفت ایمان برد/ورنه از شمشیر من کی جان برد....؛
که شاید با ذهن و عقیده ی کسی که باامیرالمونین و دین اسلام آشنایی ندارد مجهول و مغایر و قابل قبول نباشد که دین اسلام به این عظمت و بزرگی که جای جای آن توصیه به مهربانی و نرمی و تا حد امکان مدارا با دشمنان و معاندان شده اینگونه سخت و خشن سخن گفته و برای کسی که مخالف و مغایر بافرموده ها ودستورات این دین بزرگ وجهانی و اولیائ این دین باشد راهی جزمرگ وهلاک شدن ندارددرحالی که روایات زیادی حاکی از مهربانی و نرمی و مدارای بیش از حد نبی مکرم اسلام با مشرکان وکفار و دشمنان دین می باشد که علی رغم آن همه آزار و اذیت روزافزون دشمنان بازهم این پیامبر عظیم الشان بود که به عیادت از بیماران وگه گاه شرکت در مهمانی ومراسم آنان در صورتی که ضررو آسیبی به دین اسلام نمیرسیدمیرفتند
یادر واقعه کربلا ما می خوانیم امام حسین (ع) تا آنجا که میتوانست سعی میکردندسپاهیان دشمن را راهنمایی و ارشاد کنند و بنابه فرموده شخص امام که فرمودندمن خواستم حجت را بر شما تمام کنم...؛بنابراین به نظرمن این موضوع و بیت کمی دور ازانصاف و کمی تاریک و مبهم از آموزه های دین اسلام و روش وسیره ی اولای آن می باشدگرچه منظورش این است که هرکس با حق درافتد راهی جز نابودی و شکستش نیست که به نطر من ایکاش با یکی دو بیت دیگر این موضوع را شفافتر میکرد
یک مطب دیگرو آن اینکه:بیت آخر کمی از نظر وزن عروضی(فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) داری اشکال است که بنده حقیر خودم یک بیت جایگزین آن میکنم باشدکه مورد پسند دوستان واستادان گرامی قراربگیردضمناخدای نکرده این به معنای جسارت به مقام حکیم عطار نیشابوری نیست:(هان تو هم جانا زاحمددین ستان/تاکه دستانت بگیرد آن جهان).

احمد آذرکمان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۵ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

" یه روز "
می دونم یه روز این سکوتایِ تا نخورده خرج می شَن .
یه روز عقل ، سینه سِپَر می آد و این مراسمِ تاج گذاریِ احساس رو که هر روز تکرار می شه به هم می زنه .
شک ندارم یه روز خشم ، دوشیزگیش رو خودش با دست خودش غارت می کُنه .
تو از همین الان به اون روزی فکر کُن که فریاد بی هیچ دستاویزی از دیوار راست داره بالا می رِه.
به بِشکاف هایی فکر کُن که افتادن به جونِ خوابایی که پُرِ کوکایِ غِفلَتَن .
دور نیست اون روزی که دانایی با پوششی مامان دوز در مجلسِ رسمی نادانی قَد عَلَم می کُنه .
" نوشته ی احمد آذرکمان . بیست و هفتم آبان 1394 "

محمد مهدی قربانی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید:

کاملا مشخصه که این اشعار،سروده ی عطار نیست!
گفته:
"دویست و دو هزار و شصت بیت است
برای سالکان هر بیت بیت است"
طبق شرح عطار نوشته ی استاد بدیع الزمان فروزانفر ص 40،مجموع ابیات شیخ،44590 بیت است.
و نیز کل آثار او 10 است:9اثر منظوم و 1 اثر منثور.
در ضمن کسی که 202060 بیت شعر گفته باشه،چنین ابیات ضعیفی رو نمیگه.
پس معلومه که اینا انتساب غلطه.(رضا قلی خان هدایت 190 کتاب به عطار نسبت داده)

مهدی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:

مصرع اول بیت سوم مشکل وزن دارد و بنظر می رسد باید اینگونه باشد: رقیبم سرزنش ها کرد" که از این" باب رخ برتاب

Hamishe bidar در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۲:

با عرض سلام خدمت بانو روفیا: طریق اعتزال به نظر حقیر طریق معتزله است. معتزله از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است. ایشان بر خلاف اهل حدیث که انبوه حدیث‌های اصیل و جعلی پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می دانستند. و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط می ساختند. بعدها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند. اشاعره را می توان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آن‌ها نیز عقاید معتزله را مردود می دانستند. تاکید معتزله بر روی عقل آنچنان جدی بود که بر خلاف بسیاری از فقها که حدیث را مطلق می دانستند آنان اعتقاد داشتند که در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است. به علاوه و باز بر خلاف نظر بسیاری از علما، اعمال و احادیث صحابه را مطلق و لازم‌الاجرا نمی‌دانستند. شیخ ایشان را چو اکمه (=کور مادرزاد ) بی‌نصیب از هر کمال مینامد . با احترام!

Hamishe bidar در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۱ - حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر (ص):

دوست عزیز حقیقت را که سعدی اینطور بیان کرده:
ببخشیدش آن قوم و دیگر عطا
که هرگز نکرد اصل و گوهر خطا
کاش شما آن موقع بودی و به حضرت درس میدادی که چه بکند یا نکند! شما واقعاً دنبال حقیقتی دوست عزیز؟

خلفی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹۲ - ناله از حصار نای:

در آتشِ شکیبم چون گل فرو چکان
یعنی همانگونه که اگر گل خام در آتش فرو ببری پخته می شود شکیبایی نیز مرا پخته می کند پس مرا در آتش شکیبایی مانند گل فرو ببر

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۱ - حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر (ص):

عجب ، عجب
نمیدانستم حضرت ختمی مرتبت دین مبین را به دیگران تحمیل میفرمودند
یا سعدی داستان بافته یا تاریخ را بیان میکند
مگر میشود هرکه مسلمان نبود را با لشکر کشی و کشتار مسلمان کرد یا گردن زد
آنهم قبیله ی حاتم طایی و دختر او
دوستان حقیقت چیست؟

کسرا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

عااااااااااااااااااااااااااااااااالیه این شعر

mohmdirani در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۸ - خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان:

گفت گفتم اه کن هو میکنی
گفت من شادم تواز غم دمزنی
گفت اخردرسبو واگو که چیست
گفت ازان که خوردهام (گفت ان خقیست)

کسرا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

این شعر با صدای گرم حبیب دو چندان زیباست

روفیا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۲:

مینا جان همه اینها را گفتم تا شما بدانید شما نخستین فردی نیستید که به این مقوله اندیشیده اید و این نگاه را دارید.
آخرین آنها نیز نخواهید بود.
قرن هاست که بزرگان فلسفه و حکمت در این باب با یکدیگر اختلافاتی داشته اند.
شما هم به نوبه خود یک فیلسوف هستید.
شما به این موضوع اندیشیده اید و باز هم خواهید اندیشید.
ولی هیچ عقل سلیمی منکر هستی او نیست.
همه این اختلافات بر سر چیستی اوست.
شیخ محمود میگوید او فارغ از چیستی است.
اندیشه چیستی او را از سر بدر کن. اختلاف اصلا موضوعیت نخواهد داشت.
گرچه در مقام تفصیل بررسی و شناخت تفاوت ها به رشد اندیشه بشری می انجامد.
ولی یادمان نرود که شباهت های اندیشه های ما بسیار بیش از تفاوت هاست.
مثنوی ما دکان وحدت است
غیر وحدت هر چه بینی آن بت است

روفیا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۲:

درود مینا جان
خوشحالم که شما دوستی ای که در قلب من موج میزند را گرفته اید.
بخش پنج گلشن راز پاسخ شما را به گونه ای مجمل بیان میکند.
شیخ میگوید :
جهان جمله فروغ نور حق دان
حق اندر وی ز پیدایی است پنهان
چو نور حق ندارد نقل و تحویل
نیاید اندر او تغییر و تبدیل
تو پنداری جهان خود هست قائم
به ذات خویشتن پیوسته دائم
سپس انواع نگرش ها را در آن مطرح کرده و آنها را به بیماری های چشمی تشبیه میکند.
دو چشم فلسفی چون بود احول
ز وحدت دیدن حق شد معطل
این بیماری چشمی من از دیدگاه شیخ محمود است. او مرا دو بین یا لوچ میبیند!
البته من نظریه وحدت وجود را دوست دارم ولی برایم چندان ملموس نیست.
ز نابینایی آمد راه تشبیه
اشاره به کسانی دارد که خداوند را شبیه موجودات میبینند و جلال او را که مختص اوست نمی بینند.
ز یک چشمی است ادراکات تنزیه
اشاره به گروهی دارد که تنها خوف از عظمت و جلال او را درک کرده اند و.جرات عشق ورزی با او نداشته اند.
سر دسته این گروه در فرهنگ عرفانی امام محمد غزالی است که ساعات بسیاری از عمرش را در خوف از بزرگی او گریسته و به خود لرزیده است.
الهی قمشه ای پدر در توصیف موریس مترلینگ گفته است او حکیم یک چشم است. آنقدر خدا را بالا برده است که دیگر دست احدی به او نمیرسد. خدا را باید با دو نگاه دید. نگاه بیننده زیبایی او و نگاه بیننده عظمت او.
تناسخ زآن سبب کفر است و باطل
که آن از تنگ چشمی گشت حاصل
اینجا میگوید برخی خیال میکنند که خداوند شرکت ایران خودرو یا بنز است که یک تعداد محدودی ارواح را دایما در بدنه‌ای جدید میدمد و مرتبا آن تعداد را از این جهان به آن جهان یا از این بدن به آن بدن منتقل میکند. مثلا ارواح قراضه را جمع آوری کرده و دوباره بازیافت شان میکند!
غافل از اینکه تکرار مدلهای بنز و ایران خودرو از فقر اندیشه و منابع نشات میگیرد ولی در باره خداوند فقر و محدودیت معنی ندارد.
بیت بعدی را نمیدانم چون طریق اعتزال را نمی دانم که چیست.
رمد دارد دو چشم اهل ظاهر
که از ظاهر نبیند جز مظاهر
این به اندیشه و دریافت شما نزدیک است و شیخ محمود آنرا به چشم درد تشبیه میکند که من باز نمی دانم وجه اشتراک این باور و چشم درد چیست.
در بیت آخر میگوید
منزه ذاتش از چند و چه و چون
تعالی شانه عما یقولون
یعنی ذاتش ماهیت ندارد.
چیستی ندارد.
هستی محض است.
نه هستی محدود در یک قالب بسته.
قابل وصف نیست.

۱
۴۱۱۶
۴۱۱۷
۴۱۱۸
۴۱۱۹
۴۱۲۰
۵۵۴۶