سمانه در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » در دستگاه ماهور:
ممنون از پاسخ کامل شما.
جسارتا در مصرع 2 بیت خط3، کلمه دیدار صحیح است به جای بیداد. البته هردو زیبا هستند!
سعید خرمی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵:
سلام به دوستان
به نظر می رسد در بیت چهارم کماهی درست باشد چون سعدی می فرماید :
کمال،زیبایی وشکوه تو(معشوق)همانند آفتاب است و به این علت است که،نظر نمی تواند تو را ببیند(آفتاب سرچشمه نور است و چشم قادر به دیدن آن نیست)
حال معشوق واقعی خداوند است(چون در بیت اول می فرماید حیات و هلاک ما دست توست و حکم و پادشاهی جهان دست نیز از آن توست ) و :
ا... نور السموات والارض
چون خداوند سرچشمه تمام نورها است و در اصل نور مطلق است قابل دیدن نیست
سیدمحمدعلی حسینی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰:
سلام به احتمال زیاد این بیت این گونه باید باشد لایق تر از امیری در خدمتت اسیری
فهیمه در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴۳:
ماوایی فکر میکنم ازنظر املایی مشکل داره
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۸:
سلام، در مصرع دوم بیت اول مولانا خورشید را همانند انواری در مفابل خورشید حقیقی میداند،که در آن محو اند.
محمود حجاری در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:
توضیح در خصوص «جگر بند پیش زاغ نهادن» :
"بند" مضاف است و "جگر" مضاف الیه که با حذف کسره بعد از "بند" جای آنها عوض شده است . به عبارت دیگر در اصل
" بندِ جگر" بوده است که چیزی معادل "بندِ ناف" است .
منظور از «جگر بند پیش زاغ نهادن» این است که اگر جرات و جسارت داری " بندِ جگر " خود را (که منظور همان جگر است) در مقابل زاغ قرار بده . چگر هم که لقمه ی چرب و نرمی برای زاغ محسوب می شود ؛ لذا این عمل واقعا جسارت آمیز خواهد بود .
فرید بختیاری در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۴:
سلام
با عرض ادب و احترام و سپاس فراوان بابت زحمات ارزشمندی که متقبل میگردید، در مصراع دوم از ابیات ذیل، نگارش حرف "ه" فراموش شده است:
1)
"از امل تا چند آن سوی قیامت تاختن
بیخبر در منزلی ره را به منزل راه نیست"
2)
"وحدت آهنگان رفیق کاروان غیرتند
آنکه با ما میرود با هیچکس همراه نیست"
-------
در ضمن شکل صحیح مصرع دوم بیت چهارم به صورت زیر میباشد:
"سعی بینش گر قریب افتد کلف در ماه نیست"
مجدداً از کلیه پدید آورندگان این گنجینه وزین و گرانقدر، صمیمانه سپاسگزارم.
عباس پالاش در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
وه که بس بیخبر از غلغل چندین جرسی
بدین شکل هم ثبت شده
کاروان رفت و تو در راه کمینگاه بخواب
وه که بس بی خبر از بانگ
در دهخدا آمده
غلغل . [ غ ُ غ ُ ] (اِ صوت ) شوریدن بلبلان و مرغان را گویند در حالت مستی
صدا و آواز بسیار از یکجا که معلوم نشود که چه میگویند. (برهان قاطع). شور و غوغا. فریاد و هیاهوی بسیار. با لفظ زدن و افکندن و انداختن و افتادن استعمال میشود. (آنندراج ). داد و فریاد. همهمه و غوغا. خلالوش . خراروش . غلغل از آواز کوزه گاه پر شدن گرفته اند. (فرهنگ اسدی ). آواز. آواز سخت . آواز سپاه بسیار یا جماعت بسیار :
ابا برق و با جستن صاعقه
ابا غلغل رعد درکوهسار.
همین بیت هم شاهد مثال آورده شده
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
وه که بس بیخبر از غلغل چندین جرسی
آواز و بانگ ابزار موسیقی :
مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح
ورنه گر بشنود آه سحرم بازآید.
غلغل زدن غلغل زدن . [ غ ُ غ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) جوشیدن با آواز.
در معجم المعانی الجامع اومده
غَلغَل
عِرْقُ الشجر إِذا أَمعن فی الأَرض
ریشه ٔ درخت که در زمین استوار گردد
غَلْغَلَ الشیءَ فی الشیءِ : أَدخله فیه حتَّی یلتبس به ویصیرَ من جملته
غَلْغَلَ اللَّوْنَ فِی الثَّوْبِ : أَدْمَجَهُ فِیهِ لِیَصِیرَ لَوْنَهُ
غَلْغَلَ الْمَاءُ فِی الأَرْضِ : تَسَرَّبَ وَدَخَلَ فِی ثَنَایَاهَا
غَلْغَلَ السَّائِرُ : أَسْرَعَ فِی سَیْرِهِ
این آخری به نظرم درستتر از همه است
عجله رونده در رفتنش
علی عطارنژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۰۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹:
درود بر خواجوی بزرگ مایه ی مباهات شهر و دیار تا ابد جاودانم کرمان..با دقت در تک تک ابیات این غزل میتوان تاثیر پذیری حافظ از خواجو را بهتر و بیشتر درک نماییم..به راستی که نزدیک ترین زبان به زبان شعری خواجو متعلق به حافظ است..
علی عطارنژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۴۹ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵:
درود برشما..بیت دوم،مصرع دوم شرب اهل مودت صحیح می باشد نه شراب اهل مودت..(کلیات خواجو کرمانی به تصحیح احمد سهیلی خوانساری)انتشارات مرکز کرمان شناسی...
علی عطارنژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
این غزل شور انگیز و عاشقانه را استاد شجریان در دستگاه ماهور به همراهی سه تار زنده نام استاد احمد عبادی در برنامه ی یک شاخه گل شماره ی 439اجرا نموده اند..شنیدن آن را به دوست داران ادب و موسیقی پیشنهاد می نمایم..
علی عطارنژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۶:
یکی از زیباترین رباعیاتی که از این عارف دلسوخته خوانده ام..بیت دوم از شاهکارهای ادب فارسی است...
علی عطارنژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
اولین غزلی که در خردسالی شنیدم این شاهکار خواجه حافظ بود...دلیل آن هم آهنگ زیبایی بود در مایه ی بیات اصفهان که پدرم بر روی این غزل گذاشته بودند و با سنتور آن را مینواختند و مادرم نیز به زیبایی آن را میخواندند..بدون کوچک ترین تعصبی آهنگی که پدرم ساخته بودند بسیار دلنشین تر از آهنگی است که آقای سالار عقیلی اجرا فرموده اند..زیرا به روح غزل بسیار نزدیک تر است در حالی که جناب عقیلی تنها 3بیت از این غزل را میخوانند و معنای درستی از آن را به شنوندگان خود انتقال نمی دهند..
لیلا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:
در بیت سوم در بعضی نسخه ها به جای واژه "دوست" واژه "خواجه" به کار رفته است،که به نظر من "خواجه " درست تر است.چون کلمه "خواجه" که به معنای "آقا و سرور" است از لحاظ معنایی و همچنین ایجاد آرایه "مراعات نظیر" با کلمات "بندگی"،"مزد"و "بنده پروری"تناسب بیشتری دارد.
وشایق در ۹ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
با سلام و سلام خاص خدمت جناب سعیدی عزیز تاریخ و اثار سعدی گواهی میدهد که او یکی از صوفیان بزرگ است و خود او مرشد راه بوده و دیگران را در سیر و سلوک دستگیری می کرده بنابراین شعر او با سیره او مخالف نیست و اگر جایی ظاهرا مخلفتی دیدیم باید ان شعر را تاویل و تفسیر کنیم با درود فراوان بر شما
حباب نگران لب یک رود در ۹ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷۰:
برای عزیزی نوشتم:
ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی---خاری به خود میبندی و ما را زسر وا میکنی
نوشت:
عندلیبی که به هر غنچه دلش میلرزد ---بهتر آن است که در صحن گلستان نبود
شهرام در ۹ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
در تعجب هستم از کسانی که خود را استاد قلمداد میکنند استادوار می نویسند ولی اینگونه در پوستین یک استاد می افتند! زمانی که قران کریم بر حضرت محمد ص وحی شد یهودیان و مسیحیان گفتند که این همان تورات و انجیل است و حضرت محمد ص تقلید کار است. دلیل اصلی بر این عناد ورزی آنها این بود که چرا حضرت محمد از قوم یهود یا نصارا نبود، چیزی که به خاطر آن قوم یهود از سرزمین خود کوچ کرد و به مکه آمد تا پیغمبری از میان آنها ختم نبوت و منجی باشد. مشکل برخی غیر فارس بودن این شاعر است! شکی در این نیست که حافظ شاعری بلند مرتبه است ولی پایین آوردن سطح شعر شهریار نمیتواند حافظ را بالا ببرد یا نویسندگان مغرض را!!! هر گلی بویی دارد منحصر به فرد، عسل هر گلی هم باز شیرینی منحصر به فرد دارد. شیرینی شعر شهریار متفاوت از شیرینی شعر حافظ است، شهریار شاعری افتاده بوده و حافظ را استاد خود میدانسته، ولی خوش آن استادی که شاگردش بهتر از خودش باشد. اینکه شهریار در شعری از قومیت های مختلف دفاع کرده و بر شوونیزم پارسی تاخته نمیتواند دلیلی بر ناسیونالیسم بودن او داشته باشد. همگان آگاهند که نژادپرستانه ترین شعرها را فردوسی سروده. لذا خواهشمند است با تاختن بر شهریار در صدد بالا بردن خودتان نباشید، اگر توانایی آن را دارید غزلی بسرایید که به تمام زبانهای زنده دنیا ترجمه شود همچون حیدربابای شهریار.
اگرنه زبان دشمنی بر کام گیرید و از شیرینی غزلهای شهریار لذت ببرید
شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق // بخدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی
یک دوست در ۹ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:
خانم روفیا اگر مذهب شما تشیع است باید بدانی که نظرت بر خلاف مذهب ات است . بدون داشتن اطلاعات نظر دادن و خود را فهمیده دانستن همین می شود !
هل الدین الا الحب و البغض
خرده گیر در ۹ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:
آیا نظر = نگاه است؟
آیا صاحبنظر = صاحب نگاه است؟
در نظر داشته باشید که غزل در وصف خلوت نشستن صوفیانه است که خود سعدی در این آیین شرکت می کرده است
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵: