گنجور

حاشیه‌ها

محمد در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:

خانم رجایی معانی که شما درج کرده اید چندان قابل استناد نیستند

بی سواد در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:

جناب سعیدی،
از قضا شاهنامه تاریخ واقعی ماست و همه تاریخ ما تا شکست از اعراب

سلمک در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - درستایش اصفهان:

ترتیب ابیات اشتباه است همینطور بعضی ابیات هم اشتباه نوشته شده اند

حسینعلی همیری در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

جناب میکاییل ساحلی،
برای درست شدن وزن بیت اول و چهار بایستی «ی» را در کلمات «مهرورزیّ» و «دوستیّ» مشدد تلفظ کنید.
یاحق

میترا در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار:

معنی بیت عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا که عمر بیش بها دادمش به شیربها
یعنی سلامتی من را زمانی قبول کرد که مثل یک عروسی به او عمرم را به عنوان شیربها دادم
عروس عافیت : سلامتی و آرایه تشخیص دارد

مهری در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:

تند میروی برادر
مینای عزیز نوشته رستم فرخزاد از رمل و اسطرلاب بهره گرفته . از تاریخ میگوید
که هردو را دستاویز پیشگویی می کردند
ایشان کجا گفته که حکیم توسی از رمل نام برده؟
آهسته تر
اول بخوان بعد قضاوت کن.

مسعود سعیدی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:

ناشناس عزیز
قرن بیست و یکم است ها
این ستاره شناسی را از کجا آورده ای که میتوانی آینده را پیش گویی کنی
اسطرلاب {استاره یاب} وسیله ی اندازه گیری های مختلف و کارهای نجومی بوده ولی نه پیش گویی شکست ایرانیان.
در سراسر تاریخ . هر کس پیش گویی را تائید کرده یا بازی خورده یا دروغ گفته . رمل هم اگر برای پیشگویی بکار میرفته نیز برای حقه بازی بوده . شما رمال راستگو نخواهید یافت
در شعر هم برای ستایش دیگران غلو جایز است که حکیم توس نیز آبروداری کرده و نخواسته ایرانیان را تحقیر کرده باشد . رستم ، سردار ایرانی، زمانی که شکست را با پیشگویی باور کرده ، البته شکست می خورد.
کمی هم از هزار وچندین سال قبل بگذر و علم امروز را باور بفرما .
تاریخ را بخوان
شاهنامه ی استاد توس تمام تاریخ نیست

حامدیخواه در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل:

باز کردن : بریدن

فرزاد در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:

این غزل درابتدا توسط ادیب خوانساری و دردستگاه سه گاه اجراشده واستاد شجریان این آواز را کپی کرده اند البته قصدم این نیست که ارزش کار اسناد را زیر سوال ببرم وفقط جهت اطلاع دوستان عرض کردم

خسرو(آئینه) در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:

در دبرنامه مصاحبه آقای مهندس مشیری با خانم پروانه بهار دختر استاد بهار شنیدم که ایشان فرمودند شبی که یک بطری کنیاک به بالین پدر در بیمارستان بردم ایشان بسیار خوشحال شدند و همان شب این غزل زیبا را سرودند و (بگرد ای جوهر سیال) اشاره ایشان به همان کنیاکی بود که برایشان برده بودم. گفتند ملک الشعرا بهار خیلی به نوشیدن مشروبات الکلی علاقمند بودند و صد البته که ایشان همیشه حد تعادل را رعایت میفرمودند. روحشان شاد باشد هر چند که دوران زندگی کوتاه خود را همیشه در رنج و تالم و ناکامیهای پی در پی بسر بردند

Hamishe bidar در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

با عرض ادب خدمت محدث و بانو روفیا گرامی و دیگر عزیزان: از سخنان ناب شما استفاده کردم. به نظر حقیر اگر احتمال بدهیم که با نظر دادن دیگران گمراه میشوند هم باید نظر خود را بگوییم. هر شخصی در مرتبه خود میداند و به نظر بنده حقیر اجازه گفتن دارد. و محدث عزیز مثال شما در مورد سایت پزشکان را نمیشود در گنجور پیاده کرد، چون گنجورفقط برای نظرات عرفا درست نشده، بلکه عوام مانند حقیر هم به خود اجازه نظر دادن میکنند.
و واقعأ هم کسانی بودند که بی معلم به وصال دوست رسیدند و چه بسا کسانیکه به مرشد شیاد گرفتار شدند.
به نظر حقیر شرط اول وصال دوست خواستن هست و شرط دوم و سوم صداقت و کوشش. البته خواستن خدا هم شرط است ولی اول ما باید طلب کنیم. این حدیث قدسی اشاره به این میکند: خداوند میفرماید: "من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته" ؛ آن کس که مرا طلب کند، من را می یابد و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او می باشم.
با احترام فراوان و به امید نظرات آینده شما عزیزان!

ناشناس در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - زن در ایران:

با تشکر سه بیت آخر در چاپ اول نیست چاپ اول در زمان خود پروین در 1314 بوده و اصلا اصل این شعر زن در ایران را ندارد
فقط در چاپ دوم با نام گنج عفت است که توسط برادرش چاپ شده است و خود برادر هم در چاپهای سوم به بعد حذفش کرده و تهرانیهای قدیمی میگویند برای دلخوشی رضاخان برادرش با همکاری کسی جعل کرده بود چون معنای شعر همه اش دعوت به عفت است و با آزادی حجاب با طرح رضاخانی سازگار نبود ولی خود برادرش ابوالفتح اعتصامی جامع دیوان در چاپ سوم 1323 و چاپهای بعدی که بعد از دوره رضاخان است حذفش کرد
به هر حال با بقیه ابیات که درباره عفت و پاکدامنی است اصلا متناسب نیست و احتمال جعلی بودن آن زیاد است
انصاف اینست که این اشعار را در اصل متن نیاورید و فقط در حاشیه با توضیح این نکته که "در نسخ معتبر پس از چاپ دوم نیست" درج شود. با تشکر

احمد در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶:

منظور شاعر از شیر زبر دست خدا کیه؟!

حسین دوست محمدی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

سلام ممنون از شما بابت این مطالب زیبا. من سر رشته زیادی از ادبیات ندارم و شغل و تحصیلاتم فنی و مهندسیه ولی علاقه زیادی به اشعار عرفانی دارم و از مطالب دکتر دادور بسیار استفاده کردم همچنین از شعر زیبای آقای رامین راقب که نشان از باطن زیبای ایشون داره و اشاره به صراط مستقیم مولا علی.

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

با پوزش و البته امید بخشایش سهو القلم را که اندک هم نیستنداصلاح میکنم

گنجوریان شمس گروه ، طایفه، دسته
مرکب پیشوندی یک سا ل بر گذشت

بوستان قرار دادن اوج بر گذشطه

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

گنجعریان گرامی جنابان گوهری سمش و دیگر سرورانی که بر خوانش بیت نخست به شیوه خود پا میفشارند
مانا البته در دل شاعر است و د ست ما از داما ن حکیم کوتاه. مگر دوستی از دوستان گنجور که خواجه شیراز را به خواب می بیند و باشاعر گفتگوها دارد کمک کند!!ورنه چاره ای جز جستجو در فرهنگها و شواهد بزرگان شعروادب نخواهیم داشت.
اینست آنچه این کمترین از فرهگها و شواهد گرد کرده انست بخوانید ( ار حوصله دارید ) و خود به داوری بنشینید

نخست اندر ماناهای بربا زبر و پیش و زی:
بلندی، بلای ، زبر ، روی ، سر.
بر مخفف برند،، بر مخفف برند
بر گروه ، طایفه، دست
بر راستگو، راست سوگند مهربان
بر دشت، زمین خشک مقابل بحر
بر نامی از نامهای باریتعالی
برو بوم سرزمین میهن
بر یخ نوشتن کار بیهود کردن
بر ریشه بریدن جداکردن ورقهای بازی
بر بر درخت میوه، بالابلند ، نزد ،نزد ، پیش هنگام
سینه آغُوش
بر حٔفظ کردن
و اما مدارک معتبر:
برگذشتن ( لغتنامه مصدر مرکب پیشوند)طَی شد، سپری شده
اگر چاهساری که بی آب گشت
فراوان بر او سالیان بر گذشت فردوسی
یکسال برگذشط که زی تو نیافت بار
خویش تو آن یتیم نه همسایت آن فقیر ناصر خسرو
چون بر این قصه بر گذشت شبی
رو چو عنقا نشان نداد کسی نظامی
بایزید می گوید: دویست سال بر بوستاب بر گذِدچون ما گلی در رسد تذکره او لیا
تجاوز کردن فزون تر شدن
زسیم سره خایه، سدبارهشت
که هر یک به مثقال صد بر گذشت اسدی
پسر چون زده بر گذشتش سنین
زنامردمان گو فراتر نشین سعدی

عبور کردن،، رد شدن ، پشت سر قرقر دادن
یک روز به نزدیک آن چهار دیوار بر گذشت، و اورا قصه آن دیوار و مردمان بگفتند تفسیر طبری
خاقان بگریخت و مردا ن آز آنجابر گذشت، و آن شهر پس و پیش خود کرد ترجمه بلعمی
نبام خداوند جان ء و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرتد فردوسی
بدیدم اگر بگذرد بر تو راه
زبانی مکن، بر گذر بی سپاه فردوسی
چون از سر سدره بر گذشتی
اوراق حدیث در نوشتی نظامی
وقتی بر مستی بر گذشت، دهانش آلوده بود، آب آورد و دهان مرد بشست تذکره اولیا
محل و قیمت خود آن زمان بدانستم
که بر گذشتی و مارا به هیچ نگرفتی سعدی
از کفتار کسی بر نگذشتن، پذرفتن گفتار کس
مر اورا همه پاک فرمان برید
زگفتار گودرز بر نگذرید فردوسی

بالاتر رفتن برتر رفتن
بیامد شهنشاه از آنسان به دشت
همی تاجش از مشتری برگذشت فردوسی

خروشیدن تازی اسبان به دشت
زبانگ تبیره ، همی بر گذشت فردوسی

مخور اندوه که ازاینجا همی بر گذری
گرچه ویرانه است این منزل ما یا بنواست. ناصر خسرو
از مزاح بر گشتن به قول امروزیها از شوخی گذشتن
بپوشید باید یکایک سلیح
که این کار ما بر گذشت ازمزیح فردوسی
از اوج بر گذشطه، به حد اعلای بلندی رسیده
وآن خط ز اوج بر گذشته
طفل اس به میل باز گشه نظامی
چشم پوشیدن
چون بر گذری ز خود پرستی
در خود نه گمان بری که هست نظامی


باشد که مانیز از خودپرسی بر گذریم

خط در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

هر کس شاهنامه فردوسی را سانسور بکند با مرگ روبه رو خواهد شد .

محمد حسن شرفی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:

با سلام و سپاس از زحمات شما لطفاً این غزل را به بخش غزلهای بی‌گمان و اصلی حافظ ببرید چون قطعاً از حافظ است و مشکل این بوده که از ابتدا در تصحیح قزوینی-غنی نیامده اس. در 29 نسخه از نسخ قرن نهم هجری قرن نهم آمده از جمله نسخ مورخ 801، 813، 822، 824، 825، 817-838، 834، 839 و 843

۱
۴۰۵۶
۴۰۵۷
۴۰۵۸
۴۰۵۹
۴۰۶۰
۵۴۶۹