گنجور

حاشیه‌ها

علی عباسی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱:

عبارت به "به دفم برزد" در بیت پنجم که صورتیست از "به دف برزدن"،که اشاره است به رسمی کهن در امور اجتماعی-سیاسی گذشته.ترتیب کارچنین بودست که مخالفان کسی برای بدنام کردن او،مشتی اوباش و کودک را پول و شیرینی میدادند-بقول حضرت ابولفضل بیهقی مشتی رند را سیم میدادند-و شعری شعارگونه در اختیار مطربان دوره گرد و بازاری میگذاشتند تا بخوانند و بنوازند و جمعیت در پی آنان تکرار کرده و در کوی و برزن براه بیفتند و آبروی اورا ببرند و رسوایش کنند...
به قرار معهود و رسم مالوف اگر بخواهیم نمونه های دیگری در ادبیاتمان نام ببریم،یکی خواجه حافظ که گفت:
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرف آنک/مغبچه ای میزندم به چنگ و دف
یا که گفت:
راز سربسته ما بین که به دستان گفتند/هرزمان با دف و نی،بر سر بازار دگر
.
. ونیز مرصاد العباد نجم الدین دایه:
"...ای آدم از بهشت بیرون رو، و ای حوا ازو جدا شو،ای تاج از سر آدم برخیز،ای حله از تن او دور شو،ای حوران بهشتی آدم را به دف دو رویه بزنید..."

علی عباسی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

در بیت دوم بشو را بشوی بنویسید تا از اشتباهات قرائت جلوگیری شود
ممنون

سعدی دوست در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:

دوش بی روی تو آتش به سرم بر می شد
وآبم از دیده همی رفت و زمین تر می شد

روهینا در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » مستدرکات » تکه ۲:

نیک است گر معنای حروف دشوار و معنای کلی کلام بیان شود. مخلص

کمال در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۷:

ج.آ : 7467

مهدی کاظمی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۶ - دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی:

این مگر خویشست با آن طوطیک
این مگر دو جسم بود و روح یک
بعد از افتادن طوطی به کف قفس ...بازرگان به گمان مردن اون پرنده با خودش گفت این پرنده با اون طوطی در قفس مگر نسبت و خویشی دارند که مانند دو جسم در یک کالبد هستند ....
این چرا کردم چرا دادم پیام
سوختم بیچاره را زین گفت خام
و بخودش با پشیمونی میگفت که این چه کاری بود کهه من کردم ... ازین گفته خام من جان این پرنده سوخت و تباه شد
این زبان چون سنگ و هم آهن وشست
وانچ بجهد از زبان چون آتشست
این زبان مثل سنگ و اهن میمونه که با هم تولید شراره آتش میکنه و پرتاب میشه و باعث سوختن میشه ......و تباهی و فتنه ببار میاره....
سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف
گه ز روی نقل و گه از روی لاف
پس این زبان را بیهوده بکار نبر ... سنگو آهن را برهم نزن ..... چه به شرح ماجرایی ویا به یاوه گویی و خودستایی(لاف)
زانک تاریکست و هر سو پنبه‌زار
درمیان پنبه چون باشد شرار
برای اینکه تو بصیرت دیدن نداری و حقایق و پیامد های کار برای تو تاریک و مبهم است .... مثل آتش رو شن کردن در میان پنبه زار میماند ...
ظالم آن قومی که چشمان دوختند
زان سخنها عالمی را سوختند
ستمکارند آن کسانیکه چشم ها را میبندند و دهان میگشایند و جهانی را به فتنه میسوزانند

داود در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:

معنای دیگر جمشید، خورشید است.
بهرام نیز نام دیگر سیاره مریخ است.
و با توجه به اینکه خیام کلمه عالم را ذکر است مقصودش فقط زمین و پادشاهی جمشید و بهرام نبوده است از لحاظ دیگر چون خود خیام منجم هم بوده این رباعی معنای شگرف دیگری را هم مد نظر دارد با این مضمون:
که این عالم صدها ستاره مانند خورشید و صدها سیاره مانند مریخ داشته است و دارد...

کسرا در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵:

اجرای ساز و آواز این شعر با صدای استاد قوامی در برنامه شماره 249 شاخه گل

محسن شفیعی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:

بیت سوم
شعله های شوخ صحیح است
مطابق چاپ محمد قهرمان

فرهاد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:

جناب بینام، خیر. آن آیه مربوط به قرآن است و هیچ ارتباطی با دیوان حافظ ندارد. دیوان حافظ یک اثر هنری از ادبیات کلاسیک فارسی است که به همراه شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی و گلستان سعدی چهار ستون این کاخ با شکوه (ادبیات کلاسیک فارسی) را تشکیل میدهند. دیوان حافظ نه برای هدایت کسی آمده است نه برای گمراهی کسی. برای آن است که شما آن را بخوانید و از ذوق هنری شاعر در بیان احوالاتش لذت ببرید. و البته اگر به شعر کلاسیک فارسی علاقمندید، برایتان درسها و نمونه های بسیار ارزشمندی نیز برای یادگیری دارد.

هادی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:

گفته می شود علامه طباطبایی (رحمت الله علیه) در بین غزلیات حافظ علاقه خاصی به این غزل داشته و بسیار آن را زمزمه میکرده است.

محمد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » خان ننه:

تا به امروز هر وقت این شعرو خوندم وسطاش بغضم ترکیده و نتونستم ادامه بدم.بااینکه مادربزرگمو اصلا ندیدم.
روحت شاد شهریار.حقا که چون سخن از دل برآیدلاجرم بردل نشیند

عابد عالیوند در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:

حدودن 40 حاشیه برای این شعر نوشته شده که اکثرن فکر می‌کنم مربوط به همون بیت اول میشن. در آخر هم نفهمیدم که من مست و تو دیوانه درسته یا من بیخود و تو بیخود؟!

تات در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:

دوستان عزیزی هستند که در میان صحبتهای اندشمندان به دنبال نسخه دکتر میگردنند و حال آنکه جان مایه کلام بزرگ اندیشمند خیام آگاه ساختن افراد از نبودن و باید نبودن این نسخه است. آزاد زیستن ارزشمند است آزاد زیستن و آزاد مردن و نترسیدن از کردها و نکردها

سعید در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۱:

ابیاتی چند از این غزل به زیبایی هرچه تمامتر در آواز افشاری توسط استاد علیرضا افتخاری در آلبوم ناز نگاه خوانده شده است.

parvaresh در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶:

با درود! در ابتدای شعر فرموده است: نکوهش مکن! یعنی از چرخ بد مگو و گله نکن! در اینجا ناصرخسرو گله از چرخ و زمانه را به عنوان علت سیاه بختی نهی میکند و در ابیات بعد میزان آگاهی و آموختن دانش را دلیل خوشبختی و یا شوربختی میداند اما دانش از نظر او علم شعر و موسقی یا علوم دیگر نیست. از نگاه او دانش معرفت دین است و شناخت کسی که دین را رهبری میکند و معرفتی که به درد آخرت بخورد. نکوهش = بدگویی و گله. امید که سودمند بوده باشه!
با تشکر از سایت خوب و مفید گنجور! توانتان افزون است، افزونتر باد

رهگذر در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۴ - انوری در جواب این قطعه گفته و او را ستوده است:

سوئر باید به صورت سؤر نوشته شود.

رهگذر در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۳ - در مطایبه:

مثل اینکه قاآنی از این شعر تقلید کرده است.

شریف در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

با سلام و احترام
بهتر است در نقل اشعار دقت بیشتری داشته باشیم .یکی از دوستان مصرع " اشتران را بار بر پشت است و ما را بر دل است " را " چارپایان بار بر پشتند و ..." ذکر کرده ، منهای اینکه هم ایراد انشایی دارد و هم با عقل جور در نمی آید که چارپایان بطور عام بار بر پشت دارند ، شعر سعدی را از عرش به فرش کشانده است . روح سعدی را نرنجانیم .

رهگذر در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۲ - در مدح بدرالدین الغ جاندار بک اینانج بلکا سنقر:

بدرالدین الغ جاندار بک اینانج بلکا سنقر
چه اسم وحشتناکی
و عجیب اینکه انوری تونسته اسمش رو توی یه مصراع بیاره. قدرت عروضی انوری قابل تحسینه. صدر توی کتاب تاسیس الشیعه و دکتر کدکنی توی کتاب مفلس، نوشتن که انوری کتابی هم توی علم عروض نوشته.

۱
۳۹۹۰
۳۹۹۱
۳۹۹۲
۳۹۹۳
۳۹۹۴
۵۶۲۴