گنجور

حاشیه‌ها

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۰:

گویا" از مات" به معنای،"از ما به تو" یا " از ما تو را" است دوست گرامی.
در عربی هم می شود گفت: علیک السلام هم سلام الله علیک و هم" علیک منّا السلام....
مولوی دو گونه ی اخیر را به صورت تلفیقی اورده.
از مات سلام الله: سلام خدا از سوی ما نثار تو باد...

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲:

دوستدار جان
سمانه ی ما اصرار خاصی دارد که لفظ مانا را به جای معنا به کار برد.
چند تن از دوستان نیز که-به نظر من- با وی منطقی حرف زدند و دلایلی-مثل اشتباه بودن به کار گیری لفظی با معنای مطلق در معنای نسبی- برایش آوردند باعث نشدند وی از استعمال مانا دست بردارد.
من تعجب می کردم که سمانه با این اطلاعات ادبی فراوانش، چرا بر یک موضوع جزئی که احتمال غلط بودنش بیشتر از صحتش است اصرار می ورزد.
اما نمی دانم شما دیگر چرا این کار را می کنید؟
تعصب همواره مذموم است مگر در جایی که حق واقعا مثل روز روشن باشد که انسان نسبت به آن تعصب بورزد.

مهدی تفرجی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:

استفاده از ریشه های گرستن و نگرستن به جای گریستن و نگریستن بسیار جالبه. اصولا در زبان های پیشرفته و پویا که دارای متولی هستند (مانند زبان انگلیسی) هر چند سال تغییراتی در فرهنگ لغات دیده می شود و مرجع این تغییرات شاعران و بزرگان ادبی آن زبان ها هستند و معیار تغییرات ساده سازی زبان هستش. اصولا زبان فارسی زبانی با سرعت پایین هست و به نظر میرسه که بعضی از کلمات را می توان ساده تر بیان کرد تا سرعت کلام بالاتر بره. به هر حال جناب عرفی بسیار زیبا از این ساده سازی استفاده کرده. فرخی هم در بیت زیر این ساده سازی رو انجام داده:هیچ چشمی نشناسم که نه از بهر تو کرد
مجلس محتشمی را بگرستن طوفان

معصومه در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۰:

مات در اینجا به چه معنی است؟

جمشیددوستی میرقاید در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴:

بادرودبه همه بزرگان و علاقه مندان به عرصه ادب وفرهنگ ایران زمین ، بنده متولد سال 1332 میباشم، یادم میادکه در دوره مامصرع هایی که درحال حاضرتغییراتی کرده اند،به این صورت نوشته وخوانده میشدند:
روزی زسرسنگ عقابی به هواخاست
بهرطلب طعمه پروبال بیاراست
برراستی بال نظرکردوچنین گفت
امروزهمه ملک جهان زیرپرماست
براوج چوپروازکنم ازنظرتیز
میبینم اگرذره ای اندر ته دریاست
بسیار منی کردوزتقدیرنترسید
بنگربه عقابی که منی کرد چه ها خاست
ناگه زکمینگاه یکی سخت کمانی
تیری زقضا و قدرانداخت براوراست
بربال عقاب آمد آن تیرجگرسوز
وزابرمراورا بسوی خاک فروکاست
برخاک بیفتادوبغلطیدچوماهی
وانگاه پرخویش کشیدازچپ و ازراست
گفتا عجبست این که زچوبست و زآهن
این تیزی وتندی وپریدنش کجا خاست
چون نیک نظرکردوپرخویش درآن دید
گفتا زکه نالیم که ازماست که برماست .
ازدوبیت این شعر که در تمامی نوشته های دوستان بدون تغییر بود خودداری نموده ام .باآرزوی توفیق

رضا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او:

چیست مستی بند چشم از دید چشم
تا نماید سنگ گوهر پشم یشم

از دید چشم منصرف شو
وگرنه سنگ را گوهر و پشم را در نوشتن یشم جلوه می دهد

رضا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۱ - تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنند:

این شعر در وصف اساتید الهی سروده شده

رضا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱:

متن ناقصه لطفا اصلاحش کنین

پخخخخ در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

بیت: نمی دهند اجازت مرا به سیر و سفر ....
نباید قبل از:
بیابیا که زمانی ز می خراب شویم ...
بیاد؟

کوچک در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

درود بر همگی،من این شعرو به گونه ی دیگری خواندم و نمیدانم کدام درست است چراکه علاوه بر متفاوت بودن بیت آخر دوبیت دیگر نیز دارد،اگر راهنمایی کنید خوشحال میشوم :) :
بیابیا...دراین خراب آباد
بنوش باده صافی به ناله دف وچنگ
که بسته‌اند بر ابریشم طرب دل شاد
زدست اگرننهم جام می مکن عیبم
که پاک تربه ازاینم حریف دست نداد
رسیددرغم عشقش بحافظ آنچه رسید
که چشم زخم زمانه به عاشقان مرساد

کوچک در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

من طور دیگه ای این شعرو خوندم و الان نمیدونم کدوم درسته چراکه علاوه بر متفاوت بودن بیت آخر دو بیت اضافه هم دارد:
بیا بیا....دراین خراب آباد
بنوش باده صافی به ناله دف و چنگ
که بسته اند بر ابریشم طرب دل شاد
ز دست اگر ننهم جام می مکن عیبم
که پاک تر به از اینم حریف دست نداد
رسید در غم عشقش بحافظ آنچه رسید
که چشم زخم زمانه به عاشقان مرساد
خوشحال میشم اگه کسی بدونه :)با سپاس

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
**************************************
**************************************
حالیا خانه‌برانداز دل و دین من است
تا ...................... و همخانۀ کیست
هماغوش که می‌باشد: 30 نسخه (801، 807، 813، 816، 818، 821، 822، 823، 824، 825، 843 و 19 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
در آغوش که می‌خسبد: 1 نسخه (827) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
در آغوش که می‌باشد: 2 نسخه (855، 862)
هماغوش که خواهد شد: 1 نسخه (864)
35 نسخه غزل 68 را دارند و نسخۀ 874 بیت فوق را ندارد. از نسخ کاملِ کهنِ مُورّخ، نسخۀ مورّخ 819 خود غزل را دارا نیست.
**************************************
**************************************

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
***************************************
***************************************
آن روز ......... ساغر مَی خرمنم بسوخت
کآتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
عشقِ: 18 نسخه (792؟، 801، 803، 813، 814- 813، 816، 818{عشق خرمن و مَی}، 824، 825، 834 و 7 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ؛ 1 نسخۀ بسیار متأخّر :«عشق ساغر و مَی») خانلری، عیوضی، جلالی نائینی- نورانی وصال
شوقِ: 21 نسخه (807، 821 و 823{و 3 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ: «شوق آتش مَی»}، 827، 843 و 14 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، نیساری، سایه، خرمشاهی- جاوید
عیشِ: 1 نسخۀ متأخّر (849)
41 نسخه غزل 87 را دارند و نسخۀ 807 بیت فوق را ندارد. از نسخ کاملِ کهنِ مورّخ، نسخه های مورخ 819 و 822 خود غزل را ندارند.
***************************************
***************************************

رضا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۱ - تولیدن شیر از دیر آمدن خرگوش:

زانک بوش پادشاهان از هواست
بوش سخنان غرور آمیز است که پادشاهان بر زبان می راندند

نگار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:

برداشتی که من از این شعر میکنم اینست که دشمن ،دشمن است خواه بپذیریم یا نپذیریم .
آنجایی که گربه زاهد وعابد میشود وگربه ها طبق ها می برند براش به خیال اینکه توبه کرده حمله میکنه و چند تا از بزرگانشونو از بین می بره بنابراین هر اندازه در برابر دشمن خضوع وفروتنی نشان داده شود به همان اندازه دشمن جری تر شده و ظلم بیشتری میکنه حتی اگر به ظاهر کاری با ما نداشته باشد

رضا تنها در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:

یکی از غزل هایی که مولوی شناس بزرگ خانم پرفسور ماری شمیل خیلی به ان دلبسته بود . گویند همیشه انرا با خود زمزمه می کرد .

گمنام در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

بیت اول:
از نظر من «در خرابات مغان»، کتاب «اوستا» است. چرایی این نظر را پس از خواندن اوستا و تاریخ زرتشتیان میتوان فهمید.
بیت دوم:
ملک الحاج فقط «خانه ی خدا» را میتواند ببیند ولی انسان فرزانه و رشن بین «خانه» را خود خدا می بیند.
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۸ - منع کردن خرگوش از راز ایشان را:

ببخشید ، لاحول را اشتباه نوشتم :
که لا حول گویند شادی کنان

دوستدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲:

المعجم و لغت سرخسیان ، نقل به یاد از تاریخ زبان فارسی زنده یاد استاد دکتر خانلری است.

امیر در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:

با سپاس از شما سمانه گرامی.

۱
۳۹۶۱
۳۹۶۲
۳۹۶۳
۳۹۶۴
۳۹۶۵
۵۵۴۷