گنجور

حاشیه‌ها

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

سلام
به زعم حقیر هم تهش درست می باشد صحیح فرمودید
با تشکر از شما
والله اعلم

 

هنگامه حیدری در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

در بیت دوازدهم می فرماید:
هله تا یاوه نگردی چو در این حوض رسیدی
که تکش آب حیاتست و لبش جای اقامت
در ضبط مرحوم فروزانفر هم تکش آمده با توجه به آنکه در باره ی حوض تصویرسازی می کند و با توجه به آن که تک معانی متعددی از جمه در پی چیزی دویدن و پی چیزی معانی متعدد بسیار که اینجا خوش نمی نشیند.
به نظر می رسد این واژه تهش باشد ...حوضی که ته آن آب حیات است و لب آن محل اقامت...
والله اعلم بالصواب

 

حسن در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

به نام خدا
به یاد معین هفده ساله ام با الهام از این شعر
ای کوچ کرده معین گلم به خدا می سپارمت /
جانم بسوختی و بدل دوست می دارمت/
اف بر تو ای دنیای دون و پست /
گفتا که مژده کنارش بخاک می سپارمت /
گشتم غریب و تنها ای مونس پدر/
ای کاش می گفت : الان بخاک می سپارمت/
ای نور چشم بابا گرفته دلم زدوریت /
چون قسمت ازلی بی حضور ما کردند، به همان ها می سپارمت /
من بنده ی ضعیف و عشقم بسی شریف/
من لایقت نبودم پس به خدا می سپارمت/
گر این جهان پست نه بوفق رضای ماست/
از سر ناچاری تو را به خدا می سپارمت/
یاد گلم معین ای دنیا ،همیشه زنده است در درون دل /
دنیای دون، مرده تویی که روزی هزار بار به خاک می سپارمت /
روزی رسد دنیا،،، که یارتا ابد در اغوشم /
با خنده صورتش ببوسم و ترا به قعر جهنم سپارمت/

 

هنگامه حیدری در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:

در بیت سوم می فرماید:
ای بجسته کام دل اندر جهان آب و گل
می‌دوانی سوی آن جو کاندر آن جو آب نیست
ناظر است به آیه 39 سوره ی نور
وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّی إِذَا جَاءهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ
و کسانی که کفر ورزیدند کارهایشان چون سرابی در زمینی هموار است که تشنه آن را آبی می‏پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زودشمار است

 

هنگامه حیدری در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:

در بیت یازدهم می فرماید:
من خمش کردم چو دیدم خوشتر از خود ناطقی
پیش او میرم بگویم: اقتلونی یا ثقات
اقتلونی یا ثقات مأخوذ از این کلام حسین بن منصور حلاج
اقتلونی یا ثقاتی
ان فی قتلی حیاتی

 

ابوطالب رحیمی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱۱ - حکایت مرد کوته نظر و زن عالی همت:

نان غذای سالمی نیست و بچه های انسان به طور طبیعی و غریزی از خوردن نان گریزان و متنفرند، اما متأسفانه به مرور توسط والدین به خوردن نان تشویق و "معتاد" می شن. این اتفاق برای خوردن غذاهای حیوانی نظیر گوشت، تخم مرغ، لبنیات و یا سایر غذاهای پخته هم می افته. میل طبیعی تمام نوزادان انسان به طور طبیعی فقط به سمت خوردن میوه ها است، درست همونطوری که میل طبیعی بچه گربه ها به گوشت و میل طبیعی بره ها و بزغاله ها به غذاهای گیاهی نظیر علف یا گندم و جو است.
بگذریم ... من اگه جای سعدی بودم به جای بیت:
مخور هول ابلیس تا جان دهد // همان کس که دندان دهد نان دهد
می گفتم:
مخور هول ابلیس تا جان دهد // که میوه دهد آن که دندان دهد

 

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

گر چه سهوالقلم است و بخشودنی، اما چون روی سخنم با استاد زبان و ادبیات فارسی بود ،
بهتر دیدم به اصلاح آن بپردازم:
خرده خرد خام به میخانه نبرده( و نه نبرده ام)

 

سیاوش در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۰۵ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴:

خواجه این قطعه را درباره واقعه کور شدن امیر مبارز الدین به دست پسرش شاه شجاع نوشته است

 

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳ - بیان آنک نور که غذای جانست غذای جسم اولیا می‌شود تا او هم یار می‌شود روح را کی اسلم شیطانی علی یدی:

سلام
عشق را عشقی دگر برد مگر
به گمانم جناب جلال الدین محمد قصد بزرگی کرده و مصرعی نغز بیان فرموده.

 

علیرضا در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

خورشید نوشته است به زبان انگلیسی خورشید می چه می شود... گمانم نمی توان این دو واژه را خارج از کل شعر ترجمه کرد چرا که حتر در فارسی دو واژه خورشید می معنایی ندارد اما وقتی با ساغر و می و مشرق در یک مصرع می آید معنی خود را پیدا می کند...نتیجه اینکه به نظرم می آید همان sun of win nvsj fhan.

 

محمدامین مروتی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳۹ - گفتن خویشاوندان مجنون را کی حسن لیلی باندازه‌ایست چندان نیست ازو نغزتر در شهر ما بسیارست یکی و دو و ده بر تو عرضه کنیم اختیار کن ما را و خود را وا رهان و جواب گفتن مجنون ایشان را:

انواع دینداری در حکایت موسی و شبان
Amin-mo.blogfa.com
حکایت موسی و شبان در مثنوی شریف بس نکات نغز و همچنان ناگفته دارد. از بحث تشبیه و تنزیه گرفته تا انواع و اقسام دینداری و ویژگی های هر یک از آن ها و کثرت گرایی و انحصارگرایی دینی.
دینداری عوام ، به جهت لفظ و معنا سطحی و تشبیهی و تقلیدی و ارثی است.
دینداری چوپان به لحاظ لفظ، عامیانه است ولی به لحاظ معنا و به لحاظ دل، تجربی و عاشقانه است. این عشق به دینداری چوپان عمق و ژرفا می بخشد؛ هرچند به جهت الفاظ و حیثِ نظری و معرفت شناسی، قاصر و ضعیف و آمیخته به تشبیه است. ولی نزد خدا، غرض و جوهر اصلی دین، معنا و دل است و زبان فرع و عَرَض محسوب می شود:
گر حدیثت کژ بود، معنیت راست آن کژیّ ِ لفظ، مقبول خداست
ما زبان را ننگریم و قال را ما روان را بنگریم و حال را
ناظر قلبیم، اگر خاشع بود گرچه گفتِ لفظ، ناخاضع رود
زانکه دل، جوهر بود گفتن؛ عرض پس طُفیل آمد عَرَض، جوهر غَرَض
دینداری موسی در ابتدای مقابله او با شبان، تنزیهی و عقلانی است ولی پس از عتاب خداوند، عارفانه می شود.
دینداری مولانا و بایزید و ابن عربی و امثالهم هم به جهت لفظ و هم به جهت معنا، عارفانه و عاشقانه است. هستة مرکزی آن عشق است ولی به لحاظ معرفت شناسانه و نظری هم عمیق و مبتنی بر الهیات تجلی است که در مقابل الهیات تنزیهی و تشبیهی تعریف می شود.
اما عرفا در مقامِ بیان تجارب عارفانه شان برای عوام، دچار تنگی کلام و ضیقِ واژگان می شوند و ناچار به تشبیه و تمثیل رو می آورند. در عین حال می دانند "معانی در حرف ناید". از این رو مولانا می گوید انسان برای ابراز عشق و علاقه خود به خدا، ناچار از تصویرسازی است؛ چنان که آن چوپان چنین می کرد:
ای برون از وهم و قال و قیل من خاک بر فرق من و تمثیل من
بنده نشکیبد ز تصویرِ خوشت هر دمت گوید که: جانم مفرشت
همچو آن چوپان که می‌گفت ای خدا پیش چوپان و محبّ ِ خود بیا
تا شپش جویم من از پیراهنت چارقت دوزم، ببوسم دامنت
مولانا می گوید دینداری عاشقانه بر دل می زند و دینداری چوپان از این قبیل بود و از جهت عشق، بی نظیر و آسمانی و به جهت لفظ، قاصر بود ولی دینداری عاقلانه و کلامی و فلسفی، لفظی است و از زبان و گوش فراتر نمی رود. با زبان بیان و با گوش فهم می شود:
کس نبودش در هوا و عشق، جفت لیک قاصر بود از تسبیح و گفت
عشقِ او خرگاه بر گردون زده جان˙ سگِ خرگاهِ آن چوپان شده
چونک بحر عشق یزدان جوش زد بر دل او زد، تو را بر گوش زد 15.11.93

 

۱۰۷۰ در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:

الحق و الانصاف که شعر به این زیبایی با اشعار حافظ پهلو می زند علاوه بر آن وقتی با آهنگ دلنشین آقای یوسف زمانی و خوانش بسیار زیبای استاد شجریان همراه گردد یگانگی را به انسان می نمایاند و آدمی در بند خاک را به آسمان رهنمون می شود. و چه اندازه روان را آرامش داده و تعهد آن امانت آسمانی را به او یادآور می شود.
خدایت در بهشت برین جایگاهی والادهد ای فروغی بسطامی

 

شاهرخ در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۲ - مست و هشیار:

باسلام به تمامی علاقمندان به اشعار وبادرود بر گردانندگان محترم سایت . حاشیه درحاشیه نوشتن واینکه بجای مفهوم شعر از کراوات طرفداری کردن یا بداندیشیدن در رابطه با استفاده از یک پوشش چه حاصلی دارد وبقول سعدی تن آدمی عزیز است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت . آدمیت را ارج بنهیم وهرگونه که مایل بودیم از پوششی کراوات استفاده کنیم.

 

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲:

ترا بانوی شهر ایران کنم
به زور و به دل جنگ شیران کنم
یکی از رنجش های اسفندیار از پدر خوارداشت مادر بوده است. از این روی اسفندیار می خواهد کتایون را بی درنگ پس از رسیدن به پادشاهی بانوی شهر ایران کند.
مطلب دیگر در این مورد مطابق با شواهد متعدد شاهنامه و تواریخ ازدواج محارم که رسمی رایج بوده و ظاهرا نه تنها بد تلقی نمی شده بلکه وسیله ای برای حفظ دارایی و امتیازات خانوادگی در درون خانواده دانسته می شده است.
این اشارات اسفندیار به مادرش را می توان با احتیاط حمل بر وعده ی زناشویی یل جوان با مادرش کرد اگر چه صراحت کامل ندارد.
به علت اشتباهی که سهوا در تایپ از حقیر سر زد پوزش
می طلبم.
والسلام

 

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲:

چهارم

 

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲:

پوزش
بیت چهام

 

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲:

سلام
بیت چهارم ابهام دارد
می توان فاعل مصراع اول بیت چهرم را کتایون دانسته و فاعل مصراع دوم بیت را اسفندیار
البته می توان فاعل هر دو مصرع را اسفندیار دانست
اگر بیت چهارم را به بیت سوم وابسته بدانیم فاعل مصراع اول بیت چهارم کتایون است ولی اگر ان را با بیت پنجم همراه بدانیم فاعل اسفندیار است
در هر صورت بیت چهارم ابهام دارد.
والله اعلم

 

سهراب در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴:

یک شب امیر خسرو به تنگ آمده بود از دست معشوقه خودش که پسری لاغر اندام و خوش رو و بی وفا بود که هر دم با کس دیگری داشت میلی..یه روز از امیر خسرو بدون خداحافظی دور میشه و امیر خسرو به تنگ میاد و حس و حالش را در این شعر بیان میکند

 

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱:

سلام
مذهب ایشان تشیع است زیرا حقیر حتی نامی هم از خلفا در اشعارش نیافتم
از اشعار وی که گویاتر از مرقومه حقیر است
من سگ باوفای این هر چار
هر دو چشمم برای ایشان چار
کیست آن چار مه به مذهب من؟
علی و فاطمه حسین و حسن
والسلام علی من اتبع الهدی

 

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ هلالی جغتایی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:

سلام
مذهب ایشان تشیع است زیرا حقیر حتی نامی هم از خلفا در اشعارش نیافتم
از اشعار وی که گویاتر از مرقومه حقیر است
من سگ باوفای این هر چار
هر دو چشمم برای ایشان چار
کیست آن چار مه به مذهب من؟
علی و فاطمه حسین و حسن
والسلام علی من اتبع الهدی

 

۱
۳۹۶۲
۳۹۶۳
۳۹۶۴
۳۹۶۵
۳۹۶۶
۵۰۵۷
sunny dark_mode