گنجور

حاشیه‌ها

مرجان در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

سلام
از دوستان کسی متوچه می شه که اون جمله بین آهنگ که ظاهرا عربیه به چه معنی هستش؟

جواد آقامحمدی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نقطه خال تو:

این غزل فصیح الزمان رضوانی شیرازی به اشتباه به شاطر عباس صبوحی نسبت داده می شود. این شعر هم به صورت دستنوشته با خط خود فصیح الزمان رضوانی و هم در کتاب شعر فصیح که سال 1306 در تهران چاپ شده موجود می باشد .

نیکزاد در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

جسارتن بندە هم چندبار "وصله" را به جای " قصه " قراردادم و بیت رو ازنو خوندم اما نتونستم زیبایی و اعجاز کلام حافظ رو کماکان ببینم ، درسته که شب خودش درازه و تاریک و ناخوش و بیمناک و کاربرد قصه در آن زمان برای کوتاه کردن و تلطیف و تخفیف این کیفیات از شب بوده ، اما حافظ در ابتدای مصرع دوم کدگذاری مهمی میکنه و میگه شبی"خوش" است!
به عبارتی شبی که در اون گره از زلف یار بازبشه دیگه ضرورتی برای کوتاه کردنش نیست و در اینجا "قصه" معنای دیگه ای داره و دقیقن کاربریش معکوس شده و معجزه حافظ هم همینجاست ، انگار بگوییم آب در ظرف بریزید تا خالی شود (به جای پر شدن ) و واقعن هم بشه !

بینام در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در شکایت و عزلت و حبس و تخلص به نعت پیغمبر اکرم:

معنی کل بیت این خماهن گون ... رو میشه یه نفر توضیح بده

آقاحوری در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

به جان خودم اگه بجای (آب آنگور) مثلا (ویسکی) اومده بود باز یک عده خیلیییییییی دانا میگفتن فکر نکنی منظورش ویسکی بوده بلکه منظور ویسکی بهشتی هست از اونا که حق تعالی پیشکش میکنه به بچه خوبها تا شرشر بریزن رو تن بلورین حوری های N بار مصرف

محمد حسن در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

سلام دوستان...خدا شاهده وقتی نظراتونو میخونم چقدر لذت میبرم...حیفه کسی فارسی زبان بدنیا بیاد و سعدیو حافظ و مولانارو از دست بده...یک لحظه فکر کنید که شرق و غرب عالم با ترجمه ی این بزرگان به وجد میان وای به روزی که بتونن ااین شعرارو بهذشیرین ترین زبان عالم بخوننو بفهمن...من نه سواد انچنانی دارم نه عقل کاملی ولی تا اینجا فهمیدم اصلا لازم نیست بدونی که شعری که داری ازش لذت میبری برای کی سردوده شده مهم اینه که تو الان داری با تک تک ذرات وجودت حسش میکنی...اینکه این شعر در باب حضرت علی گفته شده باشد ایا چیزی به کمالات ان حضرت افزوده میشود؟؟یا اگر در باب ان بزرگوارمون نباشه چیری از ایشون کم میشه؟؟نفس شعر اینه که هر کسی چشاشو ببنده و اونجوری که میخاد فکر کنه و در حد خودش لذت ببره...دوست دارم

پرویزی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۷:

چند تاش شعر معاصره

پرورش در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴:

درود بیکران! لطفاً در بیت 1 این قصیده تو به تویی تغییر یابد!
گر تویی ای چرخ گردان مادرم
با قیاس با دیوان مینوی و از طریق هماهنگی معنی این نتیجه حاصل شد.
سپاس!

پرورش در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲:

درود بیکران بر شما!
لطفاً واژۀ دشمنان را که در این بیت به شکل دشمان نوشته شده اصلاح فرمایید:
7
دشمانند مرا خوی بد و آز و هوا
از هوا خیزم بگریزم وز آزو خوم

فرهاد در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

جناب میثم، خیام آب انگور را با بهشت (یا بهشت با حور) مقایسه کرده است، ته با حور. تکلیف بهشت در تفسیر شما چه میشود؟ شما به کلی بهشت را از قلم انداخته اید!

صادق در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

بیت آخر معنیش چی میشه؟
سپاس

فریدون مشتاق در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:

بابک گرامی، سپاس از نقد شما
تعجب می کنم که با استاد خالقی مطلق آشنایی ندارید!! به هر حال فکر می کنم هر کسی درباره اسطوره های ایرانی پژوهش می کند باید با یکی از معتبر ترین و اصولی ترین تصحیح های شاهنامه آشنا باشد.
همانطور که شما هم فرمودید شاهنامه از منظر تاریخی دقیق نیست چرا که ارزش اسطوره ای دارد. شخصیت هایی هم که شما نام بردید در واقع شخصیت های اسطوره ای هستند و نه تاریخی. از این رو کار بیهوده ای است که بخواهیم برای شخصیت های اسطوره ای مانند کَوی‌هَئوسروه و ثْرَئیتَونَه زمان دقیق تاریخی پیدا کنیم و بگوییم پیش از هخامنشیان و یا پس از هخامنشیان بودند چرا که اساسا اسطوره ای و داستانی بودند!!! از این منظر باید با اسطوره شناسی آشنا باشیم.
اگر از موضوع زمان زرتشت و زمان نگارش اوستا صرف نظر کنیم که اختلافات زیادی در میان پژوهشگران وجود دارد، تردیدی نیست که اوستا در زمان اشکانیان دوباره جمع آوری شده است. فقط اشاره میکنم که برخی از پژوهشگران زمان ظهور زرتشت را همزمان با هخامنشیان می دانند. ولی این موضوع بحث اصلی ما نیست بلکه بحث تحولات و آمیختگی های شخصیت های اسطوره ای با اشخاص تاریخی مد نظر است.
همواره داستان ها به مرور تعییر می کنند و آمیختگی هایی با تاریخ پیدا می کنند. در اوستا که شما می گویید مگر چقدر از کَوی‌هَئوسروه یاد شده است؟! بسیاری از داستان هایی که درباره کیخسرو در شاهنامه وجود دارد اصلا درباره کوی‌هئوسروه در اوستا نیامده است! این نشان می دهد که شخصیت های اسطوره ای رفته رفته با شخصیت های تاریخی آمیخته شدند و شخصیت های داستانی به نسبت نوینی همانند کیخسرو شکل گرفتند. نمی توان کیخسرو در شاهنامه را عینا همان کوی‌هئوسروه در اوستا دانست چرا که کیخسرو پس از تحولات فراوان و آمیختگی های فراوان در شاهنامه ترسیم می شود. بلکه صرفا کوی‌هئوسروه در شکل گیری داستان های کیخسرو نقش داشته است. کوروش بزرگ هم در شکل گیری داستان های کیسخرو نقش مهمی داشته است و چه بسی نقش کوروش تاریخی بیشتر بوده است.
البته نابودی های بیگانگان نظیر اسکندر مقدونی و سلوکیان در این شرایط نقش داشته است چرا که منابع اصیل به دست ایرانیان نرسید و بیشتر حافظه جمعی یاد و خاطره گذشته را نگه داشت.
از این رو تردیدی نیست که حافظه جمعی ایرانیان یاد گذشتگان را در قالب شخصیت های اسطوره ای نگه داشت و در نهایت شخصیتی به نام کیخسرو شکل گرفت که بیشترین آمیختگی را با کوروش دارد. این همان مواردی است که در متن هایی که ارزش اسطوره ای دارند باید مد نظر قرار گیرد.

بانو در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

با درود فراوان.
در بیت هیچ کار از سعی ما, منظور شاعر این است که ما هرکاری بکنیم, مثل یک کوه کن یا همان فرهاد, یا کنایه از کسی که در این دنیا کار بزرگی میکند, چیزی از ما نمیماند , پس, وقت آن کس خوش کزو آثار میماند به جا... منظور , هنرمندان, و هر کسیست که برای مردم و دنیا کار نیک و ماندگار انجام میدهد...
سپاس از شما.

..... در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۸ - حکایت در معنی شفقت:

مرا راحت از زندگی دوش بود
که آن ماهرویم در آغوش بود
این بیت مطلع غزل سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۵۸
هست

امیر حسین رحیمی زنجانبر در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴:

که خار از دور می بوسد کف «پای» حنایی را

امیر حسین رحیمی زنجانبر در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

روز «سوار» شب کند اسب چراغ پا

محمد در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

عزیزانی که خیلی دم از ادبیات، شعر و نگرانی و جای خالی اساتیدشون می زنن و گویا تلاش سالیانه ای برای حفظ و اعتلای آن داشتند، مگر شعر و شاعر برای همه مردم نیست چرا شما همگان با هم نتوانستید به اندازه یک خواننده ، شعر مد منتظرتون را به گوش همه برسانید و معرفی کنید؟ نتوانستید کاری کنید که افرادی بار ها یک شعر را بخوانند و لذت ببرند؟ چند نفر را با شعر و ادبیات کهن یا جدید آشنا کرده اید؟ به نظر حقیر تلاش امثال شما باعث شده خیلی ازمردم کشور من با شنیدن اشعار بزرگان، فقط به یاد زمان مدرسه و سختی اجبار حفظ کردن این اشعار زیبا می افتند. جا دارد یه خسته نباشید به همه شما گفت. خسته نباشی کار درست
چون خود آقای چاوشی گفتن من برای طرفدارانم فقط محسنم عرض می کنم محسن جان، دستت درد نکنه، خیلی ممنون، سالهاست در خلوت مردم این کشور جای گرفتی، ممنون که برای خلوت ما ارزش قائلی

فرهود در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۵:

آگاه نه ای چه کافری ها کردی

مجتبی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

اول از همه در پاسخ اون دوستمون که گفتن مولانا سنی است و شعر در وصف مولا نیست مولانا اگر هم سنی بود سنی شافعی بود و از محبین اهل بیت.
اما به صورت کلی نمی توان به صراحت گفت که این شعر برای چه کسی سروده شده چون در قسمتی که می گه زیر لب چه می خوانی می تواند منظورش به آشنایی مولانا و جناب شمس باشد که از روی آب می خواستند بگذرند و جناب شمس به مولانا گفت یا شمس بگو از روی آب بگذر و مولانا یا شمس گفت از روی آب گذشت ولی وقتی دقت کرد دید جناب شمس یا علی می گویند و او شروع به یا علی گفتن کرد در آب غرق شد که جناب شمس به او گفت تو هنوز شمس را نشناختی چه برسد علی را.
از طرف دیگر می تواند اشاره داشته باشد به هزار رکعت نماز مستحبی حضرت علی که در حین حفر چاه می خوانند.
در جای دیگر اشاره می کند به خبیر از جمله غیبها که حضرت علی می فرمایند من اول و آخر و باطن و ظاهر هستم و بر همه چیز آگاهم
و صفاتی دیگر که در وصف هر دو می تواند به کار رفته باشد
پس به نظرم نمی توان به راحتی نظر داد و این ویژگی شعر است که هرکس محبوب خود را در نظر می گیرد.
و من با شنیدن امیر بی گزند فقط و فقط محبوبم امیرالمومنین این امیر بی مانند را تجسم می کنم.

میلاد در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

به همه ی دوستان پیشنهاد می کنم این شعر ناب رو با صدای روح نواز استاد ناظری در آلبوم سخن تازه بشنوند

۱
۳۹۶۲
۳۹۶۳
۳۹۶۴
۳۹۶۵
۳۹۶۶
۵۶۷۷