گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۰:

من این شعر را در دیوان غزلیات صائب ندیدم

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۷ - کل و کلاه:

محمد رضا گرامی،
رشک لاخ است رشک با صدای زیر که تخم شپش را میگویند. مکان و محل شپش و تخم هایش رشک زار

ناشناس در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:

حجاب دیده ادراک شد شعاع جمال
بیا و خرگه خورشید را منور کن

سلیقه آقای مهراهورا در خطاب قراردادن ساقی بنظرم جالب آمد.
یعنی شعاعی از نور جمال (زیبایی های ظاهری) چنان ما را غافل کرده است که از درک حقیقت زیبایی غافلیم در حالیکه نور زیبایی تو آن چنان است که خرگه خورشید در برابر آن تاریک است و با حضور تو خرگه خورشید منور خواهد شد.

vahid younesi در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

این شعر بسیار زیباست

یغما در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:

شعری از حافظ بر این وزن و معنی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲/

م.ح.گ در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:

لطفاً این موارد اصلاح شود:
1. پیشوایانی که در «پیش» آمدند؛ نه در "عشق".
2. تن درستی را به تن‌درستی (با نیم‌فاصله) یا تندرستی.
شیخ سمعان در نسخه‌های کهن‌تر دیده شده و بسیاری معتقدند همان هم درست تر است. لطفاً به عنوان دست نزنید.

بینوا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۶:

و مصرع اول بیت سوم
خوان خورشید است نه خورشیدی

بینوا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۶:

گنجور ارجمند دست مریزاد
پایان مصرع دوم بیت دوم محتاج است نه احتیاج

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:

یا مَنِ إسمهُ دَواء و ذِکرِهُ شِفاء
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
ما که با عمل نمیتوانیم شکر کنیم، پس همین شکر زبانی را انجام بدهیم. در هر حال برای شما آرزوی سلامتی و سعادت و از همه مهمتر عاقبت به خیر بودن میکنم
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار

مرتضا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:

آیا در زبان عربی (وه به تبع آن در زبان فارسی)، یکی از معانی واژه «علامت»، «بیماری» نیست؟ با این توصیف بیت دوم را نمی توان اینطور معنا کرد که «از هجران تو صد بیماری در چشم دارم. این که اشکی از چشمم نمی آید، نشانه این بیماری است...»
با این توصیف، علامت مصرع اول و علامه مصرع دوم می توانند جناس باشند. اولی به معنای بیماری و دومی به معنی نشانه.

مجتبی شوقی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۳ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

در مصرع دوم قافیه رعایت نشده: قافیه ها /پایان -جان-هجران-حیوان و ... این در مصرع اول قافیه نیست

مجتبی شوقی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۰:

درود بانو علمدار... در این غزل ماند،ماند در حکم ردیف است و کلمه قبل آن که میبایست هم وزن باشد در حکم قافیه...

محدث در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

آقای خراسانی، مرا ببخشید که گاهی برخی نظرات را نمی بینم یا دیر می بینم.
متشکرم از توصیۀ شما. ادب چیز خیلی خوبی است و خدا کند بتوانم کمی دارای ادب شوم.
دربارۀ دعا نیز چشم. اگر چه به دعای گربه سیاه بارانی نمی بارد اما حتما انجام وظیفه خواهم نمود برادر گرامی.
یا علی

محدث در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۴ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۵ - الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم:

تا جایی که حقیر اطلاع داریم این یک حدیث است. زمانی که بغداد سقوط کرد و شاه مغول خواست فتوای انحلال و برچینش حکومت عباسیه را از علما بگیرد خواجه نصیر طوسی با اینکه مجتهد و عالم دینی بود، ولی از عالمان نظر خواست.
هیچ کدام از عالمان جلو نرفتند و سید ابن طاووس، عارف و اخلاقی شهیر، جلو رفت و حکم ترجیح و برتری حاکم عادل ولو کافر باشد بر حاکم ظالم ولو مسلمان باشد را تایید کرد و استنادش به حدیث مذکور بود.
اگر چه سنایی بیش از یک قرن قبل از آن حادثه زیسته ولی در برخی جوامع حدیثی، این حدیث آمده است. یکی دو قرن قبل از زمان سنایی، یعنی دوران اوج جمع آوری متون مکتوب حدیثی. شاید نرم افزار شما به اصطلاح ورژن جدید نبوده یا جستجویتان ناکافی بوده دوست من.

محدث در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:

سلام آقای بیدار محترم. متشکرم از لطف شما.
شوخی:
حال مرا نپرس که هنجارها مرا / مجبور می‌کنند بگویم که: بهترم.
مگر در این گونه روزگاری می توان خوب و خوش بود!!!!
اما خدا را در همه حال شکر.
قربان شما.
نفسی می آید و می رود و به قول دوست! روفیا شخص آسم گرفته ای چون سعدی باید قدر همین نعمت بزرگ و نادیدنی را بداند....
کم پیدایی ما معلول همان حال خوب من است! دوست عزیز :)

محدث در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

اصلاح:
نسخل!: نسخۀ
....
من دربارۀ کلیت شرح سرخی و شروح امثالش سخنی نمی گویم. چون متخصص نیستم. دست همه شان درد نکند حتی شاملو نیز! ولی با این عقل ناقص و سواد نداشته ام، وقتی شرح برخی ابیات حافظ را در شروح سرخی و امثالش می خوانم، آن اوقات جزو بدترین لحظات تمام زندگی ام است. از بس توضیحات مزبور و شروح مذکور در عرصۀ آن ابیات، نچسب و موهن و نازیبا به نظر می رسند و المعصوم من عصمه الله....

محدث در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

از نگاه ما حافظ و اشعارش قدسی است دوست من!
اما از نگاه عده ای دیگر قدسی و عرشی نیست و زمینی و فرشی است.
از دیدگاه برخی دیگر هم گاهی قدسی است و گاهی غیر قدسی.
یکی از دوستان مجازی من به اسم همیشه بیدار، بدین مضمون می گفت نباید مانع از اظهار نظر افرادی شد که در عرفان تخصص ندارند. خب من هم چیزی نگفتم و گفتم فرمایش ایشان محفوظ بماند.
عارفان نیز فراز و فرود داشته اند ولی برای حافظی که ما می شناسیم فراز و فرود حاد روی نداده و به عقیدۀ باطل و الکی من اگر او را مجموعا قدسی تفسیر کنیم، مجموعۀ فکری و جهان بینی و انسان شناسی اش کم تناقض تر و یک دست تر است.
راستی یک نسخل مشهور از حافظ هم داریم به نام حافظ قدسی. شما و ما بهتر است آن نسخه را داشته باشیم!

محدث در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶:

اصلاح غلط:
می تواند هم اشاره به مقام خلافت انسان در زمین از سوی خدا باشد...

محدث در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:

روفیای ارجمند
نوشته ها و نظرات جدی من الکی است؛ چه رسد به نوشته های الکی و آبکی ام؛ و نظر بالا از همان آبکی های به توان دو است.
منظور من از محال، محال عقلی و استحالۀ در برابر امکان نبوده؛ چرا که عقلاً نمی توان نسبت به آیندۀ خود و دگرگونی یا همواری اش، اظهار نظر قطعی کرد مگر اینکه خداوند یا اهل عصمت به انسان خبر داده باشند و بداء را نیز نفی فرموده باشند.
من از نگاه غیر فلسفی و با سنجش داشته ها و وضع کنونی، نسبت به سال آینده قضاوت کردم و این اصلا درست نیست چرا که به فرمایش زیبای حافظ نازنین(با اندکی تصرف): باشد اندر پرده بازیهای پنهان، مردمان!
تدبیر بر تقدیر نمی تواند غالب آمده و پیروز گردد. مهم برای آدمی؛ در حال، زیستن؛ تشخیص وظیفه و تکلیف و عمل بدان است. نتیجه محوری-که البته نافی آینده نگری نیست- کار ما نیست و هم بی ادبی است(که: ما نبودیم و تقاضامان نبود/لطف او ناگفته ما می شنود) و هم به ما هم ربطی ندارد.
آقایی بود در همین مدرسۀ فیضیۀ قم، درس! اخلاق می گفت. گاهی لطیفه ای تنبه زا در میان گفته هایش می آورد. خدایش بیامرزد. شبی در میان درسش گفت:
«شخصی به ملانصرالدین گفت: همسایه ات مراسم عروسی گرفته.
ملا گفت: به من چه؟
آن شخص گفت: تو را هم دعوت کرده.
گفت: به تو چه؟»
خیلی از کارهای ما و تفکرات و اندیشه های ما نیز همین طور است. فرشته های موکّل رزق و روزی و زندگی و تغییر و تحول و غیره، قاه قاه می خندند و غش ریسه می روند که این ها، این آدم های حسابگر و غرق در توهم، گمان می کنند می توانند بر تقدیر غلبه کرده و قضا را تغییر دهند… زهی توهم باطل..زهی خیال محال….
سپاس از نظر شما؛ کاش من هم از این زبان های خارجکی بلد بودم تا مثلا در جوابتان می نوشتم: تجری الریاح بما لا تشتهی السفن؛ یا از این جور مزخرفات! اوقاتتان خوش آدم اندیشمند منعطف.

۱
۳۹۶۰
۳۹۶۱
۳۹۶۲
۳۹۶۳
۳۹۶۴
۵۴۶۶