گنجور

حاشیه‌ها

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۰۲:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

ساحل گرامی ؟ چطور است ساحل امان بخوانمتان دوست نادیده ؟ استادم خوانده اید
خوش می گویید که در شاگردی بزرگانی چون شمااستادی یگانه ام.

 

داوود ملک‌زاده در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:

با توجه به ای این که در نسخه های خطی قدیم، معمولن نقطه گذاری نمی‌شد بنابراین در اکثر مواقع تشخیص «با و تا و یا و...» از یک‌دیگر کار دشواری بود و گاه باید به معنی توجه شود و استفاده‌های مشابه شاعر در سایر ابیات و هم‌چنین سنت ادبی و رسم‌الخط نسخه. با این حال، تفسیر دوست گرامی جناب بنازاده صحیح می‌نماید.

 

علی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:

شعرش شان عالی است

 

عایشه در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:

اجرش با امام حسین )ع)

 

ساحل در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

بادرودبرسرکارخانم روفیا
درودی دوباره بر بزرگواری وپاک اندیشی شما،من نیزدراین راه نوپاهستم و نوآموز وتشنه آموختن وچون ازژرف بینی شما بسیارآموخته ام می شایدکه استاد نامیده شوید. به راستی چنبرادب پارسی آنچنان گستردگی داردکه چه بسیاراستادان بزرگی که دراین راه برنوپابودن خویش خستوآمده اندچه رسد به من که آن یک دوقدم رانیز پیش نرفته وهنوزبرزمینم وبی گمان بی عنایت های او هیچم هیچ.به هرروی ازباشندگی دراین انجمن پربارفرهنگی که به راستی فرهنگستانی است پربار،برخود می بالم وبی گمانم که ازدانش دوستان گنجوربهره ها توانم برد.
جاداردازبنیان گزارفرهیخته گنجورنیزسپاسگزاری ویژه داشته باشم که این توانش(امکان)رابرای دوست داران ادب پارسی فراهم نمود.
سربلندوپاینده باشید.

 

روفیا در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

بیت سوم :
معشوق چون حجاب ز رخ در نمی کشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
کمی بوی اعتراض میدهد .
به یاد خیام عزیز :
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم ازانکه بانگ اید روزی
کای بی خبران راه نه ان است و نه این

 

نجمه علی زاده سروری در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:

اللهم عجل ولیک الفرج ،با عرض سلام من هم شاعر اهلبیت (ع) هستم اشعار اقایی محتشم کاشانی خیلی پر محتوا و تأثیر انگیز است ما به وجود شان افتخار می کنیم ممنون.

 

نجمه علی زاده سروری در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:

اللهم عجل ولیک الفرج ،با عرض سلام من هم شاعر اهلبیت ع هستم اشعار اقایی محتشم کاشانی خیلی پر محتوا و تأثیر انگیز است به وجود شان افتخار می کنیم ممنون.

 

ساحل در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

بادرودبراستادارجمنددکترترابی گرامی
نخست برنیک اندیشی شمادرودفرستاده وازاینکه با نوشته گرانسنگتان راهنمایم شده ایدتاباپرهیزازخشک اندیشی(تعصب)درچندی وچونی پدیده هاداوری کنم،سپاسگزارم.من نیز به راستی باهربارخواندن داستان "روان شدن خواجه به سوی دیه"،ازبن جان آرزومی کنم چه بختاوری بوداگرآن پیرهژیر،نماددیگری راجایگزین مردروستایی می نمود.به هرروی چون درباوربه پاک اندیشی بزرگمردبلخی استوارم،شماودیگریاران گنجوررابرای گفتمان درچونی این سروده به کناره نویسی(حاشیه نویسی)این داستان فرامی خوانم.
دودیگر:ای گرامی استاد،سخن از زبان وبن جان ما می گویی.من نیزچون شمابرروستایی بودن می نازم ومی بالم ونیزپاس می دارم سخت کوشی روستایی نژاده ای راکه باجان ودل دانه مهر می کاردتادرخت دوستی برآرد،رنج وبی خوابی می کشدتاهم میهنش درشهردرآسودگی بزید.درودبرهمه روستازادگان ودهگانان سربلندایران زمین،بردستان توانمندهمه برزیگران نیکومنش بوسه زده وپایندگی آنان راازدرگاه دادارمهربان خواهانم،ایدون باد.دیرزیند وشاد.
سدیگر:دربندبودن آن بزرگمرددریمکان وگوشه نشینی درآن دوردست جای،نه ازخستگی ونی ازناتوانی که ازایستادن بودوچون ایستادتابه امروز می زید به نیک نامی.
"مانده به یمگان به میان جبال****نیستم از عجزونه نیزازکلال"وچه نیک داوری را به فرداسپرده:
"فصل کندداوری مابه حشر****آنکه جزاونیست دگرذوالجلال****فردامعلوم توگرددکه کیست****پیش خداازتوومن برضلال"وامروز پیداست که آن بندی روی سپیداست ودرفرازنای نام آوری ودربندآورندگانش درروسیاهی که نه نامی دارندو نه نشان وآبرویی.با بزرگداشت وسپاس دوباره- پاینده باشید.

 

رضا مغزیان در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیر زن با سلطان سنجر:

به نظر می رسد در بیت بیستم، " عالم را زیر و زبر کرده ای" باید "عالمی زیر و زبر کرده ای" باشد.

 

روفیا در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

سلام ساحل گرامی
چندیست که در راه شناخت حقایق با کمک نیاکان اندیشمندمان گام برداشته ام و چون طفل شیرخواره ای گاه یک دو قدم به پیش می روم و گاه زمین می خورم .
نه تنها استاد نیستم بلکه هیچ چیز دیگری هم نیستم .
از همفکری شما بی نهایت سپاسگزارم .

 

روفیا در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

سلام اقای ترابی گرامی
ظریفی می گفت همه موجودات یک وجود دارند و یک ماهیت .
اگر ماهیت را رها کنند می شوند وجود محض .
ماهیت ما چون دیواری وجودمان را به محدودیت میکشد . این ان اضافه ایست که با حذف ان کم نمی شویم . بلکه زیاد می شویم .
حال این ماهیت گاهی شهری بودن است گاهی مسلمان بودن گاهی شیعه بودن و گاهی شیطان پرست بودن . اگر شهری و مسلمان و شیعه و شیطان پرست را حذف کنیم چه می ماند ؟
بودن !
بودن محض !
چه زیباست بودن ...
همه انان که دچار خودبزرگ بینی شده اند زندانی یک عقیده یا پست یا زیبایی یا حتی زندانی علم شان شده اند . بیچارگان هرگز ان دیوار ماهیت را نشکستند تا با وجود لایتناهی یکپارچه شوند و ببینند بزرگی یعنی چه !

 

فارسی‌نویس در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۰:

... یا شاید هم این: «سر دوست ندارد که بدارد سر عشق».

 

معتبرزاده در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:

باسلام
دقیقا همچون شعری در دیوان خلاق المعانی ( اسماعیل اصفهانی) به اهتمام حسین بحرالعلومی انتشارات دهخدا در صفحه 739 عزل شماره 73 با تفاوت جزیی آورده شده است. ایشان از قصیده سرایان بزرگ اواخر قرن ششم و ثلث اول قرن هفتم است.
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در راه غمت کنم هزینه
گر یک دل و گر هزار دارم
این خسته تنی چو موی باریک
از زلف تو یادگار دارم
من کانده تو کشیده باشم
اندوه زمانه خوار دارم
در آب دو دیده غرقه گشتم
و اومید لب و کنار دارم
دل بردی و رفتی و همین بود
من با تو بسی شمار دارم
دشنام همی دهی مرا باش
من با دو لب تو کار دارم
گر دریابم شبی ز بوسش
حقا که دو مه فگار دارم

 

محمدامین عبدالهی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

من همان جوجه ی هشت ساله هستم و تصمیم گرفتم به حرف پدر و مادرم گوش بدهم.

 

حسین توفیقی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۰:

با سلام به دوستان عزیز، نسخه نسبتا قدیمی دهخدای مورد مراجعه بنده در اینجا پریدگی داشت و درست خوانده نمی شد. ای کاش به نسخه دیگر مراجعه می کردم!
"کپ" به معنای اندرون دهن و دهن است و باز هم مشکل "لب" پیدا می شود. علت اشتباه استاد سعید نفیسی هم این بوده که در کتاب های قدیمی پ را به صورت ب می نوشته اند و چون معظم له نمی دانسته زابگر چگونه زده می شود، آن را "لب" نوشته است و به همین علت بعید می دانم که غلط چاپی باشد.
به هر حال "کپ" و "لب" به "لپ" تصحیح قیاسی می شود.

 

ابراهیم سربندی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۱:

با سلام و خسته نباشید ... ممنون که در این راه فعالیت میکنید .. اما با توجه به وزن مرجع ایرادات زیادی در شعر بالا به چشم می اید که با وزن مرجع سازگاری ندارد ... لظفا از نسخه تصحیح شده مسکو استفاده کنید ... چون معتبر ترین نسخه در حال خاضز همین نسخه هست ..

 

سیاوش در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۵۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۴:

من هم تسبیح گوی در خاطرم بود، اما به کلیات، تصحیح فروغی که مراجعه کردم تسبیح خوان نوشته شده است

 

سیاوش در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۴:

معین عزیز من هم تسبیح گوی در خاطرات بود، اما در دیوان خودم، بخش مواعظ تصحیح فروغی تسبیح خوان نوشته شده

 

روفیا در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲:

مرتضای گرامی
خیر به نظر میرسد متلک یا تکه یا طعنه باشد .
زیرا در فرهنگ عرفانی می یا هر چیزی که موجبات مستی و سنت شکنی و رندی می شود شفا بخش است .
امروزه در علم روانشناسی نیز می گویند انسان هایی که identity و personality انها یعنی بود و نمود شان برهم منطبق تر است از سلامت نفس بیشتری برخوردارند و انانکه بود و نمودشان متفاوت تر باشد بیمارترند .
و از دیدگاه حافظ زاهد بود و نمودش یکسان نیست بلکه به جنبه های صوری دین پرداخته و از جنبه های معنوی ان غافل شده است .
این رباعی خیام نیز بر شفابخشی می صحه میگذارد :
می خور که ز دل قلت و کثرت ببرد
اندیشه هفتادو دو ملت ببرد
پرهیز مکن ز کیمیایی که ازو
یک جرعه خوری هزار علت ببرد

 

۱
۳۹۶۰
۳۹۶۱
۳۹۶۲
۳۹۶۳
۳۹۶۴
۵۰۶۷
sunny dark_mode