چون برگ گل ز بس پر و بالم شکستهاند
مکتوب وحشتم به پر رنگ بستهاند
پروانه مشربان به یک انداز سوختن
از صد هزار زحمت پرواز رستهاند
فرصتکفیل وحشت کس نیست زپن چمن
گلها بس است دامن رنگی شکستهاند
تمثال من در آینه پیدا نمیشود
در پرده خیال توام نقش بستهاند
افسردگی به سوختگانت چه میکند
اینجا سپندها همه با ناله جستهاند
عالم تمام خون شد و از چشم ما چکید
خوبان هنوز منکر دلهای خستهاند
آن بیخودان که ضبط نفس کردهاند ساز
آسودهتر ز آواز تارگسستهاند
آزادگان به گوشهٔ دامن فشاندنی
چون دشت در غبار دو عالم نشستهاند
سر برمکش ز جیبکهگلهای این چمن
از شوق غنچگی همه محتاج دستهاند
ما راهمان به خاک ره عجز واگذار
واماندگان در آبله دامن شکستهاند
بیدل ز تنگنای جهانت ملال نیست
پرواز ناله را به قفس ره نبستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق خود میپردازد و از درد و وحشت زندگی و عشق سخن میگوید. او خود را به گلها و پروانهها تشبیه میکند که به دلیل مشکلات و زحمتها، بالهایشان شکسته شده است. شاعر از افسردگی و غم ناشی از درد و ناکامی صحبت میکند و به دلسوزی برای دیگران اشاره دارد که در این عالم به انزوا و افسردگی دچار شدهاند. او همچنین به عدم درک خوبان و زیباییها از دردهای عمیق انسانها اشاره میکند. در آخر، شاعر میگوید که حتی در تنگناها و مشکلات، نباید امید و پرواز روح را از دست داد.
هوش مصنوعی: به خاطر آسیبهایی که به من زدهاند، حالتی مثل برگ گل دارم که پر و بالم شکسته است و نوشتههای ترسم را به رنگی شاد تزئین کردهاند.
هوش مصنوعی: پروانهای که عاشق میسوزد، به یک اندازه از سختیهای پرواز و زحمتهای بسیار رهایی یافته است.
هوش مصنوعی: فرصت برای ترس و نگرانی وجود ندارد، زیرا در میان چمنزار، گلها به اندازه کافی وجود دارند و دامن زیباییها در حال رنگارنگ شدن و شکسته شدن است.
هوش مصنوعی: تصویر من در آینه قابل مشاهده نیست، اما در خیال تو به خوبی نقش بسته و وجود دارد.
هوش مصنوعی: افسردگی به زخمهایت چه تاثیری میگذارد؟ در اینجا همهی آتشها به حالت ناله و غم حضور دارند.
هوش مصنوعی: جهان پر از درد و رنج است و اشکهای ما بر زمین میریزد، اما کسانی که در این دنیا زندگی میکنند هنوز وجود ناامید و خسته ما را انکار میکنند.
هوش مصنوعی: آنهایی که در کنترل خود موفق بودهاند، زندگی راحتتری دارند و از نگرانیها و صداهای ناخوشایند دور شدهاند.
هوش مصنوعی: آزادگان در گوشهای نشستهاند و سنگینی دنیا بر دوششان حس میشود، مانند دشتی که در غبار و ابهام محاصره شده است.
هوش مصنوعی: به آرامی سر خود را از جیب درآور، زیرا گلهای این چمن به خاطر شوق شکوفا شدن، همه نیازمند دستهای هستند.
هوش مصنوعی: ما را به مسیری رهنمون کن که در آن از ناتوانی رنج میبریم، در حالی که آنهایی که از ما عقب ماندهاند، از شدت شکست و ناامیدی در درد خود گرفتارند.
هوش مصنوعی: بیدل از محدودیتهای زندگی تو ناراحت نیست؛ چرا که پرواز صداهایش در قفس محدود نشده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقش لب تو از شکر و پسته بستهاند
زلف و رخت ز نسترن و لاله رستهاند
چشمان ناتوان تو، از بس خمار و خواب
گویی که از شکار رسیدهاند و خستهاند
دل چون بدید موی میان تو در کمر
[...]
فصل بهار و خلق بعشرت نشسته اند
مارا چو لاله ساغر عشرت شکسته اند
بیرون خرم ام ای گل خندان که در چمن
آیین نوبهار بیاد تو بسته اند
از خاک کشتگان غمت لاله می دمد
[...]
نقش دویی بر آینه من نبستهاند
رنگ دل است اینکه به روبم شکستهاند
آرام عاشقان رم پرواز دیگر است
چون شعله رفتهاند ز خود تا نشستهاند
غافل مشو زحال خموشان که از حیا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.