گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

سآوای عزیز@
این چه حرفیست؟
اشعار مولانا بی معنی اند؟ این حرف از کجا آمد؟
مثنوی هایش را تورقی کنید. من هم تورقی کردم و مجذوبش شدم. شما هم نگاهی کنید. یقینا نظرتان عوض خواهد شد

امین در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶ - داغ لاله:

بزرگواران یک مرتبه دیگر شعر را بدون در نظر گرفتن هر فیلم و سریال و داستانی بخوانید، این شعر کاملا سیاسی است و دارای فضایی انقلابی. لاله استعاره ای بیش نیست، نه اسم عاشق است و نه معشوق.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

مطابق آخرین تحقیقات، عمر خیام در پنجشنبه 12 محرم سال 526 در سن 83 سالگی در نیشابور درگذشت. امام محمد بغدادی ـ داماد خیام ـ مرگ وی را چنین حکایت می‌کند، مطالعة الهی از کتاب الشفا می‌کرد، چون به فصل واحد و کثیر رسید، خلال دندان طلایی را که با آن دندان پاک می‌کرد، در میان اوراق موضع مطالعه نهاد و گفت مرا که جماعت را بخوان تا وصیت کنم. چون اصحاب جمع شدند و به شرایط وصیت قیام نمودند، به نماز مشغول شد و از غیر اعراض کرد تا نماز [خفتن بگذارد و روی بر] خاک نهاد و گفت: خدایا به درستی که من به اندازة توانم تو را شناختم، پس مرا بیامرز، که معرفت من به تو تنها وسیلة آمرزش من است به سوی تو. و جان تسلیم کرد.
دوستان عزیز لختی بی اندیشیم: که خیام واقعاً کی بوده، قبل از این که خود را برای چند ربایی که سند اصلی بودن آنها هم موجود نیست به ظلالت و گمراهی بکشانیم.
این که نوشتم از کتاب می و مینا بود.
ولی منابع دقیقتری هم هستند.
پیوند به وبگاه بیرونی

ناشناس در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:

شادروان پدربزرگم اینگونه می خواند و نیز در کتابخانه فریبرز ناوی در سبزوار کتابی دیدم که اینگونه نگاشته بود
گاوست در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت بگشای چون اهل یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین

ناشناس در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل:

در نسخه بنده
"هان مخسپ ای جبری بی اعتبار
آمده
و ضمنا
همین
شکر قدرت قدرتت افزون کند
درست است

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:

یار دارد ............................. یاران!
شاهبازی به شکار مگسی می‌آید
سر آزردن حافظ: 21 نسخه (801، 803، 813، 814- 813، 818، 819، 821، 822، 823، 824{سر آزردن یاران حافظ!}، 825، 827 و 9 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال، خرمشتی- جاوید
سر صید دل حافظ: 15 نسخه (8 نسخۀ متأخر: 849، 857، 858، 864، 866، 867، 874، 875 و 2 نسخۀ بسیار متأخر: 893 و 894 و 3 نسخۀ بی‌تاریخ{یکی از این سه: سر قصد دل حافظ}) سایه
سر پرسیدن: 2 نسخه (843 و یک نسخۀ بسیار متأخر با تاریخ مشکوک: 875؟)
39 نسخه از جمله تمام نسخِ کهنِ کاملِ مورّخ غزل 235 و بیت تخلص آن را دارند. نسخۀ مورخ 822 مصرع نخست بیت فوق را چنین دارد:
«این همه بار ستم بر دل حافظ چه زنند»
*****************************************
****************************************

مسعود در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۱۰ - در صفت علامتهای بزرگی:

دیگر آن باشد که جوید وصل دوست

م.ج در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۲:

عجب آسمان چه بارد که زمین مطیع نبود
تو هر آنچ پیشم آری چه کنم که برنتابم
به خدا میگه من چه کار کنم که هر نعمتی به من می دی و هرچه پیش میاری همیشه مطیع باشم و طاقت بیاورم...
آسمان چرا می بارد وقتی که زمین مطیع نمی شود...آسمان خداست و زمین ما آدمها...

بهار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » رسوای دل:

شاه بیت این شعر بیت دومه واقعا عالیه
اصلا چه ربطی داره اون پیشنهادت

محمد وارث در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

وزن صحیح این غزل این است: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن

من در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۱:

مثل اینکه می گوید
هر چیزی که یادت رفته ، سر نماز یادت می آید ، خدا هم که همیشه غایب است
رندی میگفت : هر چه یادت رفت برو نماز بخوان که در حین نماز یادت می آید، چون در نماز آنکه کمتر به فکر آدم می آید خداست
دیگری می گفت : دو زمان برای حساب کردن بسیار خوب است ، اول سر نماز ، دوم وقت قضای حاجت

یغما در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۷:

بیت 5 - بگدازم با معنی تر است

ناشناس در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

آقای/خانم ذرات تاریک
برای رد آخرت و اینکه دنیای دیگری وجود ندارد، باید استدلال های مدعیان آخرت را باطل کرد نه با ادعای محض بخواهیم معتقدان سرای باقی دست از آن بشویند.
خیام انسانی موحد و یکتاپرست است و بیش از نود درصد از اشعاری که به وی نسبت داده شده، از او نیست.
خیام کتابی در شرح خطبه توحید ابن سینا، موحد و فیسوف بزرگ، نوشته است. گزارش دقایق انتهای زندگی خیام نیزدر دست است و نشانگر یکتاپرست بودن و نمازخوان بودن او.
کمی بیشتر و از روی انصاف، مطالعه و تحقیق کنید رفیق.

ذرات تاریک در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

سلام و درود فراوان و به نام حق.خیام جان وقتی که شعری نوشته مست بوده .هر دین و مذهبی مربوط به دوران خودشه جهان بعد از مرگم مشخص نیست با شناختی که از خیام جان دارم میتونم بگم که ایشان از تنها چیزی که لذت میبردن شراب بوده به اخرتم اگه اعتقادم داشته باز روی برگردان شده کتاب خیام و ان دروغ بزرگ رو بخونید درباره ذرات تاریکم مطالعه کنید و خواهشن بی طرفانه و با اطلاعات بالا درباره جهان اخرت فکر و تصمیم بگیرید درباره زمان هم مطالعه کنید و کتاب صد قرن سکوت هم بخوانید ریا کارم نباشید دنیا اون چیزی نیست که ما طبق رسوم اجدادی ازش پیروی میکنیم خودتون فکر کنید و ببینید واقعا اگه اخرتیم باشه لذت میبرین وقتی یکی از اون هوری های بهشتی مادر و خواهر خودتون باشه هرچند اینا فقط وعده هایین که ادم به انسانیت در این جهان برسهو مثه حیوان با زنان رفتار نکنن و الباقی

مهدی کاظمی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۹ - سوال کردن رسول روم از امیرالمؤمنین عمر رضی‌الله عنه:

لفظ جبرم عشق را بی‌صبر کرد
وانک عاشق نیست حبس جبر کرد
اینکه از اجبار بودن حرف زدم عشق را بی تاب و بیقرار برای فرود امدن در دل عاشق کرد و اونیکه هم از عشق بی بهره افتاد و دوری کرد ازین عشق عالم گیر برای اینه که تن به این جبر نداد جبری که از عظمت معشوق تمام ذرات عالم ناگزیر عاشقی میکنند را حبس کرد و به ندای درونش پشت کرد
این معیت با حقست و جبر نیست
این تجلی مه است این ابر نیست
این همراهی با حق هست و رقصیدن با عالم و عاشق و مبهوت معشوق بودن است و اجباری نیست این درخشش ماه است و ابر نیست ... بازدارنده نیست و هدایتگر برای عاشقیست
ور بود این جبر جبر عامه نیست
جبر آن امارهٔ خودکامه نیست
اگه هم جبر هست ان معنی اجباری بودن همه چیز نیست که بر طبق هوای نفس خیلی کارها را بکنی بلکه بر عکس بواسطه شایستگی عشق است که این جبر بوجود امده است و رهبر شده است
جبر را ایشان شناسند ای پسر
که خدا بگشادشان در دل بصر
معنی جباری را کسانی میفهمند که دل به او دادند و به عشق جاری در هستی سر سپردند و از اینچنین موجی زیبا و عظیم در عالم روی برنگرداندند
غیب و آینده بریشان گشت فاش
ذکر ماضی پیش ایشان گشت لاش
دیگه اسیر زمان نیستند و حقیقت را میبینند و حرف گذشته برایشان بی معنیست و در حال زنده گی میکنند
اختیار و جبر ایشان دیگرست
قطره‌ها اندر صدفها گوهرست
در نزد عاشقان جبر و اختیار معنی متفاوتی دارد و انان این جبر را از عشق میبینند و ان را میستایند و اختیار خود بدست جبر میدهند همان طوری که قطره وقتی در صدف باشه و در جای مناسب باشه به گوهر تبدیل میشه ... اگه انسان هم ازین بینش عشق بهرمند بشه مانند همون گوهر میشه از درک این حقیقت
هست بیرون قطرهٔ خرد و بزرگ
در صدف آن در خردست و سترگ
هرکسی درین دایره جبر هست در درون صدف هست و بیرون ازین حلقه غافلانند و بیخبرانند
طبع ناف آهوست آن قوم را
از برون خون و درونشان مشکها
تن به عشق دادگان (عاشقان)از سرشتی خوش مانند ناف اهو برخوردارند و تشبیهه بیرون ماندگان چون خون بریده شده ناف اهو و تن به جبر عشق دادگان دست یافتگان به مشکند سرخوش و سر مست ازین بوی خوش
9216557471

روفیا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:

محدث گرامی
فرض محال؟
What about hidden games behind the scene
??!!

جاوید در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۱:

حضور خاطر اگر در نماز معتبر است امید ما به نماز نکرده بیشتر است

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:

ه هوش باش که هنگام باد استغنا
هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند
سعید حمیدیان در شرح شوق از لحاظ زبانی "باد استغنا" را اشاره به "باد بی‌نیازی" دانسته ولی همچون هاشم جاوید نمی‌پذیرد که این بیت ناظر به بی‌نیازی خداوند است در برابر حوادث عالم. در هجوم چنگیز به بخارا و کشتار و بی‌حرمتی مغولان «... بعد از یکی دو ساعت چنگزخان بر عزیمت مراجعت با بارگاه برخاست و جماعتی که آنجا بودند روان می شدند و اوراق قرآن در میانِ قاذورات لگدکوب اقدام و قوایم گشته، در این هنگام امیر جلال الدین علی بن الحسن الرندی که مقدم و مقتدای سادات ماوراءالنهر بود و در زهد و ورع مشارالیه، روی به امام عالم رکن الدین امام زاده که از افاضل علمای عالم بود آورد و گفت:
«مولانا چه حالت است؟ اینکه می بینم به بیداری است یا رب یا به خواب؟»
مولانا امام زاده گفت:
«خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد. سامان سخن گفتن نیست!»
(تاریخ جهانگشای جوینی، تصحیح علامه قزوینی، ص187 جلد یکم)
اما این تعبیر از سودی بُسنَوی که در شرح خود بر دیوان حافظ آورده با وجود درستی آن در اشاره به مضمون فوق ولی برای مصرع دوم اشتباه است: «یعنی به هوش باش که هنگام باد استغنا ... هزار گونه نیاز و تواضع و تذلّل عاشق هیچ نمی ارزد ...» حافظ در اینجا بیان عاشقانه ندارد بلکه منظور او، "آن گروه ازرق لباس و دل سیه..." بیت قبل است که به طاعات و عبادات خود فریفته و مغرورند چون ابلیس که گمان کرد خداوند او را به خاطر هزاران سال عبادتش برای سجده نکردن آدم کیفر و بازخواست نخواهد کرد ولی خداوند بی‌نیاز از طاعت و تقوی ابلیس و دیگران است. در تفسیر میبدی می‌خوانیم:
«هر کرا نواخت در ازل نواخت به فضل خود نه به طاعت او، هر کرا انداخت در ازل انداخت به عدل خود نه به معصیت او، هر کرا قبول کرد از وی هیچ سرمایه نخواهد، و هر کرا رد کرد از وی هیچ سرمایه نپذیرد. باش تا فردا که فریشتگان سرمایه‌های خود بباد بردهند که : ما عبدناک حق عبادتک. آدمیان خرمنهای طاعت خود آتش در زنند که : ما عرفناک حق معرفتک. انبیاء و رسل ازعلم و دانش خویش پاک بیرون آیند که : لاعلم لنا. تا بدانی حق جلَّ جلاله هرچه راست کند از آن خود راست کند، هیچ چیز از کردِ تو پیوندِ کرد او نشاید اگر روا بودی که طاعت پیوندِ رحمت وی آمدی در خدایی درست نبودی، و اگر روا بودی که معصیت تو پیوندِ عقوبت او آمدی ترازو برابر آمدی، اگر رحمت کرد به فضل خود کرد نه به طاعت تو، و گرعقوبت کرد به عدل خود کرد نه به معصیت تو. » «آن مهجور درگاه، ابلیس گفت انا خیرٌ-من از او بهترم- دمار از روزگار او بر آوردم و هفتصد هزار ساله عبادت او به باد بی‌نیازی دادیم.»
برگرفته از "شرح شوق" و "حافظ جاوید"
*****************************************
*****************************************

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

نخفته‌ام ز خیالی ..............................
خُمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست؟
که می‌پزم، شبهاست!: 13 نسخه (801، 813، 821، 823، 825 و 8 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
که می‌پزم شب و روز: 2 نسخه (803، 843)
که می‌پزم شبها: 6 نسخه ( 2 نسخۀ متأخر: 854، 875، 3 نسخۀ بسیار متأخر: 894، 894، 898 و 1 نسخۀ بی‌تاریخ)
که می‌پزم هیهات!: 3 نسخه (متأخر: 864، بسیار متأخر: 894 و 874؟)
که پخته‌ام هیهات!: 1 نسخۀ متأخر (867)
که می‌پزد دل من: 1 نسخه (827) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
از 27 نسخهای که غزل 26 را دارند این بیت در یک نسخۀ بسیار متأخر مورخ 898 نیست. نسخه‌های مورخ 818، 819، 822 و 824 خود غزل را ندارند.
**************************************
**************************************

کمال در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۴:

جمع آن: 5862

۱
۳۹۶۳
۳۹۶۴
۳۹۶۵
۳۹۶۶
۳۹۶۷
۵۴۶۶