گنجور

حاشیه‌ها

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

ببخشید جناب شمس گرامی: فرمودید ضحاک ایرانی نبود؟ مظورتان همان ضحاک شاهنامه است؟
من فکر میکردم که شاهنامه بیشتر افسانه بوده. میشود کمی در ا ین باره بنویسید؟

روفیا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:

بابک گرامی
ظریفی در پرهیز از به کار بردن واژگان عربی تا بدانچا پیش رفته بود که وقتی میخواست بگوید: پیاز داغ با این روش خوب جواب میده میگفت پیازداغ با این روش خوب پاسخ میده!

روفیا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

شگفتا!
این تنها یک دهم حاشیه من بود!

روفیا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

شمس شیرازی گرامی
بنده نیز حقایق تاریخ را به دو بخش پذیرفتنی و ناپذیرفتنی تقسیم کردم و یک لبه تیغ باریک بین آن دو می بینم. آزار!

زهرا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

چطور همه چیز رو به آیات قرآنی وصل می کنید وقتی دانش کاملی بر اشعار حافظ ندارید؟
و دیگر اینکه رند به معنی کسی که ترک دنیا کرده نیست ابدا، برعکس رند کسیست که جهان رو از همه کامل تر می بینه و از همه بیشتر در آغوش می گیردش،
هر تفسیری که میشه باید دقت کرد که چه کسی این رو گفته، دلیل نمیشه اگر معنایی مدتها ثابت شده لزوما صحیح هم باشه!

سعید در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:

مصراع دوم اینچنین نیز آمده است : " چشم سیهت به ترکتازی مشهور "

پارسا محمدی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱۰ - حکایت:

در متن های قدیم که اتفاقا مشکل هم داشت (لانه ی پیرزن استفاده می شد)
که برای جبران وزن شعر در زیر حرف ر در پیرزن کسره گذاشته می شد

روفیا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

درود حمید رضای گرامی
درباره طمع با میم ساکن،
لغزشی صورت نگرفته است، ضرورت شعری است که به ما اجازت می دهد واژگان را به گونه ای غیر متعارف بخوانیم.
در تنگنای قافیه خورشید خر شود!
ابیاتی می آورم بهر نشان دادن کاربرد واژه طمع با میم ساکن :
درمیان بحر اگر بنشسته‌ام
طمع در آب سبو هم بسته‌ام
همچو داوودم نود نعجه مراست
طمع در نعجهٔ حریفم هم بجاست

علی غلامی راد در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامت‌کردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت:

در بیت ششم: نای او برم بهست از نای خلق بایستی به صورت زیر اصلاح شود: نای او بر من بهست از نای خلق

حسین صوراسرافیل در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

عاشق پاکباخته از آن حیث بدون حسرت از این دنیا می رود که یار به او توجه نموده ، وشهد شهادت را با پیک تیراز کمان خود در کام عاشق ریخته است . بنا بر این جای حسرت باقی نمی ماند .

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹:

جناب پویان ، بی گمان منظورتان "ناشناخته نو " بوده است ، چه گویا شناسیدن نداشته باشیم و یا دست کم من ندیده ام ( شناختن خود فعل متعدی است، گذراست)

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:

جناب بابک،
مانا ی عقل را در فرهنگ دهخدا جستم :
بند کردن دوا شکم را !! چنین دارویی را عقول و شکم
را معقول می خوانند!!( انشاالله همیشه همه شکم هاشان معقول باشد و از عقل و عقول بی نیاز)
گمان نمی رود پارسی زبانان عقل را داروی درمان شکم روش بدانند!
باری ازین نکته بگذریم خواهش ( میبینید همین خواهش اسم مصدر خواستن از مانای خواستن دور شده است گرچه مانارا با خود دارد)من از دوستان اینکه
بی توجه بی مانای واژگان در زبان های دیگر به ویژه زبان انگلیسی معنای آنهارا باز گشایند در آن صورت می توانیم مانای راستین آنهار دریابیم عقل همان خرد است و خردمند ٰعاقل و دیگر معانی که به اشتر و سر بند و...میرود ارتباطی به معنی که ما به آن داده ایم ندارند
و اما آنچه از برای مانای معنی (معنا) در دهخدا یافتم:
هر چه قصد کرده شود از چیزی. و به جز مضمون و مفهوم ...... تنها واژه فارسی آرش بود از آردن (آوردن)
و سر انجام داستان مانا ،، شیخ شیراز می فرماید:
آنکس که مرا بکشت، باز آید پیش.
مانا ( یعنی !) که دلش بسوخت بر کشته خویش!!

مهدی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

خداست چاووشی
مرحبا به سلطان

سعید رمضانی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶۱:

ابیاتی از این غزل را استاد علیرضا افتخاری به زیبایی در آواز دشتی در آلبوم راز گل اجرا نموده‌اند.

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۲:

جناب صابری،
بسیار زیباست ، مگر که نام آن پارسی نیست،
چرا نه " نو گلستان " و چرا نیو گلستان ، به احترام کدخدا؟؟؟

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

با عرض سلام و درود جناب نبوی گرامی:
فرمودید: "زمانی که در مورد چیزی مطلع نیشتید لطفا اظهار نظر نفرمایید"
شما اگر مطلع هستید چرا میپرسید، بزرگوار؟ اگر نمیدانید و می خواهید بدانید، پس از کجا میدانید که ما مطلع نیستیم؟ شما با ابیات سعدی، حافظ را متهم میفرمایید و بعد انتظار دارید چه چیزی را بدانید؟ ما توانائی شناسائی زندگی خصوصی افراد دور و بر خود را نداریم چگونه می توانیم داوری هشتصد سال پیش را آن هم برای مردانی که مردان خدا هستند، بکنیم؟ حقیر هم فقط گفتم که من فکر نمیکنم که اتهامات شما درست باشند و با این حرفها فقط شخصیت این بزرگان زیر سوال میرود.
فرمودید: "یکی از زیباترین ترجیع بند های ادبیات فارسی در وصف معشوق مذکر است حالا هرچقدر میخواهید بالا و پایین بپرید"
پس شما که خود صاحبنظر میباشید پرسشتان از بهر چه بود؟
بنده که چند بار گفتم که:
"جناب سعدی میفرماید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
یعنی برای سعدی، برای حافظ و مولانا و شمس تبریزی که عاشق عالم بودند این ممکن است که ایشان عاشق مرد جوانی باشند بدون اینکه همجنسباز یا همجنسگرا باشند"
حقیر فکر نمکند که ایشان همجنسباز یا همجنسگرا باشند٬ ولی اگر هم اینطور بود، حقیر فکر نمیکنم که آن بزرگان دوست داشتند که اینطور معرفی بشوند، برای همین اگر حقیر 100٪ هم حقیر میدانست که این بزرگان، خدای نکرده، گناهی مرتکب شده اند آن گناه را در این مکان مجازی جار نمیزد.
اطلاعاتی که شما دارید کامل نیستند، چرا باید بالا و پایین بپریم؟ مولوی به این میگوید علم ناقص، ولی شما میتوانید به کار خود ادامه دهید، چون دست آن بزرگان از دنیا کوتاه است، شما هر چه که دوست داری در تخریب شخصیت این بزرگان جهد کن، ولی به یاد داشته باشید:
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
فعل تو کان زاید از جان و تنت
همچو فرزندی بگیرد دامنت
پس تو را هر غم که پیش آید ز درد
بر کسی تهمت منه، بر خویش گرد

هادی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » حدیث جوانی:

با تشکر از شما

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او:

بسم الله الرحمن الرحیم
ترک وردی که کنی تو در زمان/قبض و تاریکیت آید نیک دان
قبض: واردی است بر قلب، و موحش است، که اشارت دارد به صدور سوء ادبی از سالک و گوشمالی خوردن به صدی و ابعادی.
و بسط، مقابل آن است، واردی است مهیج که اشارت دارد به لطف و رحمت. و با خوف و رجاء دو فرق دارند: یکی آن که خوف و رجاء نسبت به مکروه و مرغوب در مستقبل اند، و این دو در حاضر. و دیگری آن که آن دو در مقام نفس اند و این دو در مقام قلب. و در منتهی، هیچ یک از این چهار نیست.
بمنه و کرمه

مهسا پارسا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب السنور و الجرذ » بخش ۲ - حکایت گربه و موش:

با درود، من آرزویی داشتم و آن اینکه ایکاش ادیب و دانشمند بزرگواری از سرزمین آریان،، همچون برزویه طبیب،، دوباره پیدا میشد تا این کتاب ارزشمند را دگربار به زبان پارسی و زیبا ترجمه میکرد...
نسخه ی امروزی به اصطلاح فارسی (!!!)که هم اکنون در دست ما ایرانیان است ، عملاً و علنا عربی است و نه پارسی! بیشتر واژه های آن کاملاً عربی میباشدو این در حالی است که واژه ها و ضرب المثل ها و سروده های پارسی بسیار بسیار زیباتر و جذاب تری را میتوان بجای این نسخه ی کنونی ،، جایگزین کرد.( ادبیات و واژه گزینی و طرز گویش ملت ایران در دوران نصرالله منشی با دوران کنونی بسیاربسیار متفاوت تر است و امروزه مردم ایران پارسی تر و روانتر از آن دوران سخن میگویند.

س ، م در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:

ناشناس گرامی
چرا ” معنا “ عزیز من
”یعنی “ بگذار تا مانا شود
بویی همی‌آید مرا یعنی که باشد یار من…
………..
گفتم که ملیحی تو یعنی که مسیحی تو…
……….
خلق می‌جنبند یعنی روز شد
شمس شیرازی از فرهیختگان است

۱
۳۹۵۱
۳۹۵۲
۳۹۵۳
۳۹۵۴
۳۹۵۵
۵۴۶۹