گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

در غصه مرا جمله جوانی بگذشت

ایام به غم چنان که دانی بگذشت

در مرگ خواص، زندگانی بگذشت

عمرم همه در مرثیه خوانی بگذشت

اوحدالدین کرمانی

دردا که به هرزه زندگانی بگذشت

وندر شب غم روز جوانی بگذشت

افسوس که عمرم که ازو هر نفسی

صد جان ارزد به رایگانی بگذشت

عراقی

افسوس! که ایام جوانی بگذشت

سرمایهٔ عیش جاودانی بگذشت

تشنه به کنار جوی چندان خفتم

کز جوی من آب زندگانی بگذشت

همام تبریزی

ما را به امید زندگانی بگذشت

دور از رویت دور جوانی بگذشت

با این همه تازه رو و خوش می‌باشم

کاخر عمرم به مهربانی بگذشت

ابن یمین

افسوس که موسم جوانی بگذشت

و ایام نشاط و شادمانی بگذشت

زین پس همه عالم ار مسلم شودم

خاکش بر سر چو زندگانی بگذشت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه