اشتیاق در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۱:
ادب ز مردمک دیده میتوان آموخت
که ساکنند اگر هوشیار اگر مستند
افشین یوسفی در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱ - دیباچه و مقدمه:
مولانا صفی علیشاه رحمتاللهعلیه به امر پیر طریقت خویش یعنی حاج میرزا کوچک رحمت علیشاه شیرازی طاب ثراه، در هندوستان شروع به نگارش دفتر اول مثنوی زبدة الاسرار فرمود.
اشتیاق در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۱ - قصهٔ صوفی کی در میان گلستان سر به زانو مراقب بود یارانش گفتند سر برآور تفرج کن بر گلستان و ریاحین و مرغان و آثار رحمةالله تعالی:
یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست
که سروهای چمن پیش قامتش پستند
Fátima در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۲ در پاسخ به ماهان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۰:
در مورد بیت اول اطلاعی ندارم، اما بیت دوم سرودهی آقای روحالله سلیمی، با تخلص "ناحیه" است.
سفید در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:
دل عراقی اگرچه هزار گونه بگشت
ولی ز مهر تو هرگز نگشت دیگر گون
مرتضی توکلی در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:
سوالی دارم:
در بیت اول مصرع دوم داخل گیومه آمده. آیا تنها منظور این است که این سخن پیر کنعان است، یا اینکه این مصرع از شاعری دیگر است که حافظ به شعر خود وارد کرده؟
برمک در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۶:
چه سروده خوبی
برمک در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۸:
چکه چکه گرد اید وانگهی دریا شود
برمک در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:
نگارم چو گرد گلستان بر آید
خروش دلم تا به کیوان برآید
چمان سرو در خاک پایش بغلتد
چو گرد چمنها خرامان برآید
چو غنچه برآیم ز دل من هرآنگه
که آن سروبن از گلستان برآید
برآید غریو از دل مردمان گر
دگر ره به بازار ازین سان برآید
بسی برنیاید که از دست رویش
غریو از گل و سرو بستان برآید
دهانی چنان تنگ و نایاب کوراست
به جان گر دهد، سخت ارزان برآید
نشسته به امید ان سرو بالا
که این کار دشخوار آسان برآید
مرا مهر آن چهره و لعل میگون
فرو رفت با شیر و با جان برآید
Reza Mazini در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:
درود بر جناب رضا از کرمان
اندیشه زنگ برداشت..آیینه هم ریا کرد
وز جَهل این جهان را پروا دگر نباشد
سودای سرفرازی افسانه مانده مارا
زین فوجِ سرشکسته یک مفتخر نباشد
از نیش جهل خوشتر گویا مباد نوشی
در جمعِ خوش خیالان دردا ثمر نباشد
ای بی خبر ز تاریخ..ای همنشین نسیان
پیشینه و تبارت آیا خبر نباشد؟
دیوان شعر ما را بار و بری نگیرد
حافظ اگر شکوفا بر شاخِ ترنباشد
هم باده ام حرام و هم ساقی ام حرامی
در خیمه ام شراب خیام اگر نباشد
نیش است نوش مارا..تلخی نمایدم قند
نوشین بیان چو سعدی همراه گر نباشد
معروفِ عشق مجنون...مشهورِ گنج قارون
چون عشق مولوی جان گنج و گهر نباشد
اسرار جاودانی گفتند و بس نوشتند
هرکو که جان بیاراست آسیمه سر نباشد
در بزم باده نوشان...جامی تهی ست ما را
کز جامِ شعرِ ما هم ..یک کام تَر نباشد
#رضا_مازینی 🍁
رحمان قربانی در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
درود
بعید میدونم جناب حافظ برا شادی کسی از گفتن صلوات استفاده کرده باشند...
برمک در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر:
بر افراخت از قلب یال یلی
برون زد چمان چرمه جرغلی
درجای دگر هم گفته
هزار اشتر از بختی و خنگلی
دو صد اسب تاتاری و جرغلی .
دانشآموز در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۹ - شعر و شکر:
چه اتفاقی برای بیت هفتم افتاده؟
برمک در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر:
نوف/نف/نوْ بچم پژواگ و صدا و فرماواژ(فعل امر) از نویدن است زمان کنون ان نوفد/نفد/نود است(نوَم/نوی/نود) است و دگر همخانواده های ان واژگان نو، نوا ، نواگ، نوان ، نوش است
دانشآموز در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
ساغرِ مِی بر کَفَم نِه تا ز بَر
بَرکِشَم این دلقِ اَزرَقفام را
دلق ارزق میتواند به معنای ریاکاری و تظاهر به درستکاری هم باشد، همان طور که در جای دیگری گفتند:
جامه ی کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم.
سید مختار رحیمی در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۱:
الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا
معبودا مر به اندازه چشم بهم زدنی به خودم وامگذار
ففروا الی الله (آیه ۵۰ سوره ذاریات) و همچنین نقشه راه « والیه راجعون» فرار از بد کرداری های نفس (سرکش اماره ) به کردار نیک خلق و خوی الهی ، تخلق به اخلاق الله ، هجرتی مقدس از خود دون دنیوی به محضر خدای تعالی شأنه
والرجز فاهجر (آیه ۵سوره مدثر) و از پلیدی هجرت کن
Hsyn Frhng در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:
بادرودبیکران... به نظر معنای اصلی دفتر همان کتاب قران نیست که همیشه همراهش بوده
Masoud masoudnj۷۱@gmail.com در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۴۲ در پاسخ به م.طلوع دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:
کجا میشه این نسخه تصنیف که میفرمایید دریافت کرد
حسین آقاخانی در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶:
چو چپ راست کرد (یعنی هر دو دست باهم .یا به عبارتی با همکاری هر دو دست)
خم اورد راست ( یعنی کمان که در حالت عادی راست و ایستاده هست بر اثر فشار هر دو دست خم شد)
خروش از خم چرخ چاچی بخاست.( ناگهان غرش و صدای رها کردن کمان که همان کمان چاچی بلند شد)
بسیار زیباست این بیت و البته بیت های دیگر
م.م.سپهر sepehr.moloudian@gmail.com در ۱ سال قبل، جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶: