مهتاب خوبدل در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴:
سلام.
فکر نمیکنم عاشقانه تر .لطیف تر .پرتصویرتر و زیباتر از غزلهای حضرت سعدی بشه پیدا کرد. واژه ها.ترکیبها و تصویرسازیهایی که جسم و روح آدم رو تازگی میبخشه .هنوز نتونستم بپذیرم که میشه زیباتر از زبان سعدی زبانی یافت.
عباس کریمی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
این شعر واقعا فوق العاده اس...و از توضیحات دوست عزیز و فهیم، ارسلان زیاری هم بسیار لذت بردم.متشکرم ارسلان جان.
جانی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:
توضیحی از مرحوم نجابت شیرازی در مورد بیت ثلاثۀ غسالۀ حافظ:
پیوند به وبگاه بیرونی
مجتبی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷:
جناب منصور پویان سخنان شما بسیار محشر و عجیب بود. ریاضی گونه بود!!! لذت بردم
حیرت اندر حیرت امد این قصص....خامشی خاصگان اندر اخص.
بویژه آنکه فرمودید: ...در چنان جایگاهی، روشنائی در تاریکی و تفاوت در تقارن مضمحل گشته؛ هیچ در هیچ می شود نقطه آغاز و نیز نقطه پایان بر هر معنا و بر هر پرسش و جـُستاری.
احساس میکنم که میفهمم یعنی چی ولی بازهم متوجه نمیشم! درست مثل این جمله ی جادویی.
و این غزل گرچه ظاهرا با عاشق همراه ست ولی در باطن و مغز کلام کسی جز ذات مطلق نیست...و بویژه آنکه بزیبای و معنایی پرمعنا غزل را به پایانی بی پایان میرساند که:
حق آتشی افروخته تا هر چه ناحق سوخته
آتش بسوزد قلب را بر قلب آن عالم زند
تماما حیرته، واقعا قیامته!!!
به نظر من در این یک بیت مولانا هدف از آفرینش، دلیل خیر و شر، انسان، وظیفه ی او و علت رفتنش راپاسخ میگوید.
بدرود.
نمی دانم در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:
آذر خانم و آقا کسرا
دکتر شمیسا برای کتابش زحمت بسیار کشیده ولی انصافا باید گفت ایشان معنای حقیقی عرفان و لسان عارفان را نمی داند.
به خاطر همین بسیاری از شعرهایی که مقصود از آن عشق حقیقی است را تنها به سبب وجود الفاظی چون پسر و... به معنای شاهدبازی گرفته است.
نمی دانم در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:
روستا رفته اید آقا محسن؟
که بعضی پنجره های خانه ها را با چارچوب چوبی درست کرده و با پلاستیک پوشانده اند؟
چون شیشه نداشته یا پول خرید شیشه نداشته اند.
در زمان شیخ بهایی شیشه بوده ولی شاید بسیار روستایی ها پول خرید شیشه نداشته و پلاستیک هم نبوده، بعد با کاغذ، پنجره ها را می پوشاندند
کاغذ، چون برای نوشتن بود ارزشمند بود ولی کاغذ پنجره، کم فایده ترین استفاده از کاغذ است و مقصود شاعر شاید این باشد.
کسرا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰۲:
بسیار زیبا
کسرا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۵۹:
خییییییییییییییلی زیباست این غزل خیلی ...
زهرا حکیمی بافقی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
مطابقه ها:
سعدی:
ای که انکار کنی عالم درویشان را
تو چه دانی که چه سودا و سر است ایشان را؟
عماد فقیه:
گر درست است که او می شکند پیمان را،
نبرد کس به در از ورطه ی عشقش جان را
خواجوی کرمانی:
آخر ای یار فراموش مکن یاران را
دل سرگشته به دست آر جگرخواران را
*منبع:دیوان خوا جه حافظ شیرازی. به اهتمام ابوالقاسم انجوی.
محسن نوری در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:
مثلا از هم بدرید و علم را مسخره کرد
محسن نوری در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:
به نظرم بعضی شعرها باید با کلمات و ادبیات فارسی فعلی بازنویسی بشن تا بتونیم کاربردیشون کنیم.
کاغذ پنجره تو اینجا مفهوم نیست.
کسرا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:
بیت آخر این جاوید اثر کافیست برای آنان که ادعا میکنند این شعر در وصف امامشان است ...
کسرا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:
اجرای ساز و آواز این شعر با صدای مرحوم استاد بنان در برنامه شماره ی 172 ب گلهای رنگارنگ
محسن نوری در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:
به نظر منم یه مشکلی داره تو بیت دوم. شاید اینطوری بود بهتر بود:
تقصیر وی آن است که قربان سازد
چیز دگری به جای خود در ره دوست
یا
موجود دگر به جای خود در ره دوست
یا
تقصیر وی آن است که آرد دگری
قربان کُندش به جای خود در ره دوست
رامین در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳:
عقیله: هر چیز نفیس و باارزش، در اینجا به عقل نیز اشاره ای دارد.
به گرد عاشقان دیوانه مگرد، زیرا که تو به داشتن عقل باارزش مشهور هستی.
معصومه در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۱:
زهی سلام که دارد ز نور دنب دراز یعنی چی؟
ندا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:
بیت دوم چقدر دلنشینه واقعا. ز پی تو هیچ مرغی نپرد که پر نریزد
مجید در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:
جان ِ این غزل، صدای علیرضا افتخاری و جان صدای افتخاری، ساز ذوالفنون است
فرهاد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:
جناب مرتضی
dord میباشد.
منظور از صاف سر خم شرابِ صافیست که در بالای خم ظاهر میشود، و دردها تهنشین میشوند. اما حافظ میگوید حتا شراب صاف سر خم نیز با درد آلوده شده است. معنی بیت میشود: از این دنیای نابکار انتظار خوشی نداشته باش، که حتا کوچکترین شادیهای ظاهری آن هم با غم و اندوه آلوده است
مهتاب خوبدل در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴: