گنجور

 
بیدل دهلوی

مکتوب شوق هرگز بی‌نامه‌بر نباشد

ما و ز خویش رفتن قاصد اگر نباشد

هرجا تنید فطرت یک حلقه داشت‌ گردون

در فهم پرگار حکم دو سر نباشد

خاشاک را در آتش تاکی خیال پختن

آنجاکه جلوهٔ اوست از ما اثر نباشد

مغرور فرصت دهر زین بیشتر مباشید

بست وگشاد مژگان شام و سحر نباشد

برقی ز دور داردهنگامهٔ تجلی

ای بیخودان ببینید دل جلوه‌گر نباشد

ما را به رنگ شبنم تا آشیان خورشید

باید به دیده رفتن‌گر بال و پر نباشد

هرچندکار فرداست امروز مفت خودگیر

شاید دماغ وطاقت وقت دگر نباشد

زاهد ز وضع خلوت نازکمال مفروش

افسردن ازکف خاک چندان هنر نباشد.

آیینه خانهٔ دل آخر به زنگ دادیم

زین بیش آه ما را رنگ اثر نباشد

خواهی به خلق روکن خواهی خیال او کن

در عالم تماشا بر خود نظر نباشد

آسودگی مجویید از وضع اشک بیدل

این جوهر چکیدن آب‌گهر نباشد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

با کاروان مصری چندین شکر نباشد

در لعبتان چینی زین خوبتر نباشد

این دلبری و شوخی از سرو و گل نیاید

وین شاهدی و شنگی در ماه و خور نباشد

گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
همام تبریزی

جان را به جای زلفت جای دگر نباشد

زین منزل خوش او را عزم سفر نباشد

جانا دلم ربودی گویی خبر ندارم

در زلف خود طلب کن زانجا به در نباشد

رویی و صد لطافت چشمی و جمله آفت

[...]

امیرخسرو دهلوی

ما را ز کوی جانان عزم سفر نباشد

بی عمر زندگانی کس را بسر نباشد

وصف دهان شیرین می گویم و ندانم

در وصف او چه گویم کان مختصر نباشد

زلف ترا به هر سو باد افگند ازان رو

[...]

خواجوی کرمانی

مردان این قدم را باید که سر نباشد

مرغان این چمن را باید که پر نباشد

آن سر کشد درین کو کز خود برون نهد پی

وان پا نهد درین ره کش بیم سر نباشد

در راه عشق نبود جز عشق رهنمائی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
سلمان ساوجی

ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد

در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد

کی شبروان کویت آرند ره به سویت

عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد

ما با خیال رویت، منزل در آب دیده

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه