گنجور

حاشیه‌ها

ستار اسدی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۴:

دیواره ی دور سنگ مزار این عارف ربانی در کاشان با این غزل مزین گردیده است.

 

بهرام مشهور در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲:

نسخه بهتر و به اصل نزدیکتری از این رباعی را خدمتتان می نویسم :
در گوش دلم گفت فلک پنهانی
حکمی که بود قضا ز من میدانی ؟
در گردش خود اگر مرا دست بدی
خود را برهاندمی ز سرگردانی

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قُبلة العذارا
این بیت تلمیح است چون اشاره دارد به داستان شیخ سمعان:
بس کسا کز خمر ترک دین کند
بی شکی ام الخبائث این کند
شیخ گفت ای دختر دلبر چه ماند
هرچ گفتی کرده شد، دیگر چه ماند
خمر خوردم، بت پرستیدم ز عشق
کس مبیناد آنچ من دیدم ز عشق
کس چو من از عاشقی شیدا شود
و آن چنان شیخی چنین رسوا شود
بعضی از شعرهای حافظ معنایی که در اول بنظر می آیدرا نمیدهند و بعضی مواقع مثل همینجا دقیقا برعکس است بنظر می آید شاعر می خواهد بگوید نوشیدن آن چیز تلخی که صوفی آنرا مادر همه ی پلیدیها خوانده است برای ما دلخواه تر و شیرین تراز بوسیدن لب دوشیزگان است درصورتیکه منظور آن چیز می نیست بلکه معنای آن جمله این است که در مورد می گفته شده است می باشد. یعنی معنی بیت می شود: آن کلام شیخ عطارکه
" بس کسا کز خمر ترک دین کند
بی شکی ام الخبائث این کند"
در داستان شیخ سمعان برای ما شیرین تر و دلخواه تر از بوسه دوشیزگان است.
یکی از دلائلی که معنی دوم را به اثبات می رساند اینست که قبله (قاف با ضمه) به معنی بوسه است نه بوسیدن و تقبیل یعنی بوسیدن. بعضی گویند این از رندیهای حافظ است که طوری سخن می گوید که اگر مواخذه شد بگوید من منظورم این معنی است نه آن معنی.
حافظ که خیلی واضح میفرماید:
مستی عشق نیست در سرتو
رو که تو مست آب انگوری
موافق نوشیدن می به معنی شراب حرام نیست.

حالا این سوال پیش می آید که هدفش از سرودن اینگونه شعرها چه بوده؟
جوابهای ممکن:
1)نشان دادن توان هنری خود در سرودن شعر
2) به چالش کشیدن اعتقادات خشک مذهبان و زاهدان سالوس و ریاکاران
3) جذب همه طبقات مردم در ابتدا. بعد از اینکه دوستدارش شدند با خواندن اشعار دیگرش به لذتی بالاتر ازآنچه قبلا لذت می دانسته اند پی ببرند که سرمستی از معبود ابدی است که لذتی از آن بالاتر نیست:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد

 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
****************************************
****************************************
خون پیاله خور که حلال است خون او
...................... که کاری‌ست کردنی
در کار باده باش: 1 نسخه (نسخۀ بی‌تاریخ کتابخانۀ عزّت قویون اوغلو ترکیه) خانلری، عیوضی، نیساری
در کار یار باش: 3 نسخه (827، 874، 898) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
غزل 470 و بیت فوق مندرج است در 4 نسخه از نسخ قرن نهم (827، 874، 898 و نسخۀ بی‌تاریخ کتابخانۀ عزّت قویون اوغلو ترکیه) به دلیل این قلّت منابع استاد خانلری آن را در ملحقّات آورده است. دکتر نیساری در آخرین چاپ خود (انتشارات سخن) آن را از بخش افزوده‌ها نیز که قبلاً در چاپ انتشارات سینا نگار 1377 آمده بود خارج کرد. جلالی نائینی و نورانی وصال که متن خود را بر اساس نسخ فاقد این غزل: 813، 818 و 824 استوار کرده‌اند به تبع، آن را در چاپ خود ندارند. غزل مورد بحث که در چاپ قزوینی (بر اساس نسخۀ 827) آمده در اغلب چاپ‌های موجود هست و دکتر عیوضی که بخشی با عنوان ملحقات و اشعار منسوب و مشکوک نیاورده نیز آن را حافظ وار دانسته و به رغم کمی مستندات از حافظ تشخیص داده است.
تنها مورد اختلاف مهم، دو ضبط «در کار باده باش» و «در کار یار باش» در بیت سوم است. افزون بر سه نسخۀ تاریخ‌دار مذکور در فوق در اکثر نسخ جدید نیز ضبط «در کار یار باش» دیده می‌شود. ضبط نسخۀ بی‌تاریخ اما بسیار معتبر کتابخانۀ عزّت قویون اوغلو (به لحاظ خط و مشخصات دیگر) «در کار باده باش»، مورد تأیید دو نسخه مهم از قرن دهم است که رونوشتی از نسخۀ لسان الغیب اند که فریدون میرزای تیموری در 907 هجری قمری از مجمع فضلای آن عصر و خطه و جمیع نسخه‌های موجود فراهم آورد. سودی بسنوی در شرح خود از دیوان حافظ که مربوط به اواخر قرن دهم است نیز «در کار باده باش» را نشان داده است. وصال شیرازی هم که خود غزلسرای چیره‌دستی بوده در نسخه‌ای به خط خودش ضبط «در کار باده باش» را آورده است. با توجه به این شواهد و قرائن و اینکه همۀ ابیات این غزل در مورد شراب و خصوصیات آن و مخاطب ساقی است، به نظر می‌رسد با فرض اینکه غزل از حافظ باشد، ضبط «در کار باده باش» را باید آخرین تذهیب اعمال شده از حافظ دانست.
*************************************
************************************

 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
***********************************
***********************************
دوست گو یار شو و ........... دشمن باش
بخت گو ............................... لشکر گیر
... /
هر که جهان: 17 نسخه (801، 803، 813، 821، 823، 824، 825، 836، 843 و 8 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری
هر دو جهان: 16 نسخه (818، 819، 822، 827 و 12 متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه، خرمشاهی- جاوید
هر که بُوَد: 1 نسخۀ بسیار متأخر (893)
جمله جهان: 2 نسخۀ بی‌تاریخ
/ ...
روی کن و روی زمین: 10 نسخه (801، 824، 843 و 7 متأخر یا بی‌تاریخ) نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
پشت کن و روی زمین: 10 نسخه (803، 818، 821، 823، 825، 836 و 4 متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی
پشت کن و روی جهان: 1 نسخه (813)
پشت شو و روی زمین: 3 نسخه (819 و 2 نسخۀ بی‌تاریخ)
پشت مکن، روی زمین: 3 نسخه (822، 827 و 1 نسخۀ بسیار متأخّر: 894) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
(بخت) پشتی کن و گو روی زمین: 1 نسخه (854)
روی کن و روی جهان: 2 نسخه (857، 862)
روی کن و هر دو جهان: 3 نسخه (867، 874؟ و 1 نسخۀ بی‌تاریخ)
روی کن و پشت زمین: 2 نسخه (یکی بسیار متأخّر: 893 و دیگری بی‌تاریخ)
پشت بکن روی زمین: 1 نسخۀ بی‌تاریخ
37 نسخه از جمله تمام 11 نسخۀ کاملِ کهنِ مورّخ، غزل 252 را دارند. از این نسخ، نسخۀ مورّخ 864 بیت فوق را ندارد.
*****************************
*****************************

 

امیرحسین بیات در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نقطه خال تو:

واقعا عالیه این شعر
بسیار بسیار بسیار زیباست و تفاسیرش عمیق

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

شما چطور به این استدلال رسیدید که "خیام به هیچکس و هیچ خدایی اعتقاد نداشته"؟

 

ابرمرد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

من واقعأ عاشق خیام هستم

 

ابرمرد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

خیام به هیچکس و هیچ خدایی اعتقاد نداشته،این مذهبیون خودشونو نکشن.

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

دوستان گرامی این بحث به جایی نمیرسد. هر چند که من باور دارم که خیام، بو علی، حافظ و مولانا شراب نمینوشیدند ولی نه میشود این را ثابت کرد و نه اینکه شراب مینوشیدند. ولی اگر هم فرض کنیم که شراب مینوشیدند گمان نمیکنم که از ارزش کارهای ایشان بکاهد. دوستان گرامی مدعیان مذهب شاید دانسته یا ندانسته صد لقمه خورند که می غلام است آن را.
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
مهم این است که چه چیزی از کارها و سخنان این عزیزان به درد زندگی دنیا و آخرت ما میخورد:
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی‌خاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
جهان عشقست و دیگر زرق سازی
همه بازیست الا عشقبازی

 

درود بر بچه های ترک در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

من ترکی نمی دانم ولی از گوش دادن به شعرخوانی های شهریار مخصوصا شعرهای که به زبان ترک هست بسیار لذت می برم . پیثشنهاد میکنم گوش دهید

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:

حرف حق را باید شنید هر چند که گوینده ان کافر باشد. با سخنان بانو روفیا موافق هستم.
امام علی(ع) فرمود: «خُذِ الْحِکْمَةَ مِمَّنْ أَتَاکَ بِهَا وَ انْظُرْ إِلَی مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَی مَنْ قَال‏»؛ حکمت را از کسی که آن‌ را برای تو می‌آورد، بگیر و به آنچه گفته است، بنگر و به [شخصیت‏] گوینده نگاه نکن. سخن شکسپیر را در مورد شراب نمیدانستم، ممنونم!

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

جناب حمید رضا گرامی: من هر چه بنویسم از نظر شما و دوستانتان توهین است، ولی شما و همه دوستانتان حق و حقیقت را نمیتوانید بپوشانید. گفتم که هر کسی
توان شنیدن حق و حقیقت را ندارد:
پری رو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برارد

 

محمدامین در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۸:

سلام و درود
عالی است!

 

شهرزاد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۳ - پادشاهی پیروز بیست و هفت سال بود:

با درود کسی میتونه معنی این بیت و توضیح بده لطفا؟
چو باشد مناره به پیش برک
بزرگان به پیش من آرند چک

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » از ازل نوشته [۳۴-۲۶] » رباعی ۲۹:

باتوجه به وضعیت حکومتی اسماعیلیان در ان زمان،و ترغیب جوانان به فرقه های چهار امامی یا هفت امامی اسماعیلیه،این رباعی معنایش نمایان میشود.دربرخی ابیات سخن از بهشت نقد میشودکه حکومت محلی را دراختیارکسانی که به این فرقه می گرویدند ،میگذاشت که بستانی بینظیر بوده است.

 

روفیا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:

چه بسیار شیعه هدایت شده و چه بسیار شیعه گمراه...
چه بسیار به گفته شما لامذهب هدایت شده و چه بسیار لامذهب گمراه...

 

یک بنده خدا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

حمید رضا جان
بی هوده وقت خودت را تلف میکنی
تا به حال ده ها نفر با مدعیان دین و متظاهرین به عرفان و مذهب از همین بحث ها داشته اند ، کسی که از سر ایمان دینی سخن میگوید هیچ منطقی را غیر از آنچه که اعتقاد دارد نمی پذیرد ، تنها آزادگان از قید و بند اعتقاد به دین هستند که می بینند ، می شنوند و بهترین را انتخاب می کنند ، شما هرچه دلیل بیاوری ، چون در کتابشان نوشته شراب نجس است ، نمی توانند قبول کنند که خیام ، حافظ یا ابن سینا شراب نوشیده اند . غزل ابن سینا در وصف شراب را انحراف می دانند، بیت از روز روشن تر حافظ { آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا } که شراب برای من از بوسه ی دختران باکره شیرین تر است، را نمی بینند و باور نمی کنند
ببخش که من هم وقتت را گرفتم ، ولی در جواب اینان خاموشی بهتر است
ا

 

روفیا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:

روزی مردی با رد نظریه ثابت بودن کره زمین و طرح موضوع گردش آن به دور خورشید مقابل نظریه ارسطو و نص کتب مقدس ایستاد.
این مرد به آیه قرآن عمل کرد :
ان تقوموا لله مثنی و فرادی…
او برای بر پا داشتن آنچه که حقیقت میپنداشت قیام کرد،
انگشت نما شد،
از سوی کلیسا تکفیر شد،
خانه نشین شد….
آن روز هم عده ای او و نظرات او را نفرت انگیز خواندند،
شکسپیر در جایی میگوید من در شگفتم از کسانی که با دست خود قلاب می گیرند تا دزد شراب از پنجره دهانشان وارد شود و گنجینه عقلشان را برباید…
آن گالیله مسلمان و این شکسپیر پیغمبر است!
من نمی گویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر ولی دارد کتاب!
گالیله آنجا که یک تنه برای برپایی حقیقت قیام میکند دین ورزیده و شکسپیر وقتی که میگوید باده نوشی آنجا که رهزن عقل شود خطاست پیامی از خدا آورده است.
جان کلام من این است هانی جان،
جوهر اعمال و نمود اندیشه های انسان ها را ببینیم،
صرفنظر از نام دین یا مذهبی که با آن زاده شدند یا ادعای آن را دارند!
تنها یک چیز در جهان ناخوشایند است و آن جهل است،
جهل سرچشمه همه بدیهاست،
تعصب، خشم، خود بزرگ بینی، استبداد، ساده لوحی،بیماری و…

 

حمید رضا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

بنده هم یقین دارم اگر خود خیام روی زمین بنشیند و در یک لیوان شیشه ای شراب بنوشد، جناب احمد به رویش می گوید، داری دعا می کنی!
تا به حال فکر کرده اید که شاید شما خود را به خواب زده اید جناب احمد.
افسوس که آن تعریف های من از شما همه نادرست از آب درآمد.

 

۱
۳۴۸۰
۳۴۸۱
۳۴۸۲
۳۴۸۳
۳۴۸۴
۵۰۴۸
sunny dark_mode