مهناز ، س در ۸ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
گرامی ابراهیم
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
گویا می گوید : ازین دنیا بگذر و امیدی به احسانِ این چرخ گردون نداشته باش که آنقدر بخیل و ممسک است که عاقبت مهمان را ” که ما باشیم“ خواهد کشت
به قول خیام :
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
مانا باشی
ابراهیم اسدی بیدمشکی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در وصف صبوحی:
سلام یکی از نکات قابل توجه این وزن _مسمط_ در این شعر القای شادی و وجدی است که با توصیف بهار و طبیعت آورده شده است . البته درکنار زیبایی های بسیار دیگر!
نادر.. در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » گئتمه ترسا بالاسی:
درود بر دوستان
به راستی سروده های آذری زنده یاد شهریار بسیار شیرین و دلچسب است..
به جهت تسلط بر زبان و ادبیات فارسی و مادری، به نسبت شعرای معاصر هم زبانش، در اشعار آذری کمتر از کلمات غیر آذری - که کم و بیش در زبان آذری متداول گشته - استفاده نموده است..
در حاشیه های نوشته شده دوستان از شاعر آذری زبان معاصر دیگری نام برده شد که در اشعار بسیار زیبا و عاشقانه اش از کلمات فارسی بیشتری بهره برده است.
این غزل از "سید" تقدیم به دوستان عزیزم:
آچیبدی چهره گولِ گولسیتانین، ای بولبول!
نه وجه دن توتولور بس لیسانین، ای بولبول؟
گهی دیلین توتولور، گه فغان ائدرسن سن،
نه دیر؟ بیان ائله درد نهانین، ای بولبول!
خزان غمیله مگر خاطیرین پریشاندیر؟
باهار فصلده آرتار فغانین، ای بولبول!
باهاریم اولدو خزان، قوی من ائیله ییم ناله،
سنین کی دؤندو باهارا خزانین، ای بولبول!
وجود مریم گول بونده گلدی عیسی یِ گول،
یقیندی تازه لنیر ایندی جانین، ای بولبول!
سنین زبانه لرین، یاندیریر زمانه لری،
عجب کی اول اودا یانماز زبانین، ای بولبول!
هزار مرتبه شیریندی نُقل و شکّردن،
او خسروانی ادا داستانین، ای بولبول!
زامان- زامان فرحین وار تبسّمِ گولدن،
خوشا بوگونه کئچه هر زامانین، ای بولبول!
سنین ترانه لرین شعریوین نظیره سی دیر،
منیف خوش سخنِ نوکته دانین ای بولبول!
هوای خارایله سن توتماسان قرار و شکیب،
قیزیل قفس اولا گر آشیانین، ای بولبول!
قدم گول أوستونه قویماق ندیر، سزادیر اگر،
تؤکولسه خنجر خار ایله قانین ، ای بولبول!
کیتاب گولدن اوخورسان رسول مدحینی سن،
روادی "سیّد" اولا مدح خوانین، ای بولبول!
شورشی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
توجه داشته باشید که سعدی با توجه به نوشته های خودش همجنس گرا بوده ، این دشمنی و کینه ورزی به زنان احتمالا به دلیل عدم توانایی در ارتباط جنسی و عاطفی با آنان و سرخوردگی ناشی از آن است.
کسرا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۷:
درود بر پارسای عزیز
ایلیا بهرامی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:
با سلام. در مصراع دوم بیت دوم به جای یا باید از نی استفاده کنیم
... در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
ممنون از توجهتون دوستان
حسین عزیز کاملاً با شما موافقم.
مهناز بزرگوار
به چه غزلی اشاره کردین! فوق العاده!
شوق است در جدایی و جور است در نظر / هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
کلمات سعدی انگار روی کاغذ (و حتی صفحات غیر کاغذی) عشوه گری می کنند.
ممنون از شما
nabavar در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
ممنونم ... عزیز و از دوستان
روشن شد ، ولی قافیه در متن گمشده و از زیبایی آن نمی کاهد
مهناز ، س در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
گرامی ...
سپاس ، من نیز به این نکته دقت نکرده بودم ، ولی خودش میگوید : قافیه اندیشم و دلدار من گویدم مندیش ،،،،،،
در همین زمینه ها ، سعدی زیباتر سروده :
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
مانا باشید
ابراهیم در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
درود،
لطفا بیت هفتم " برو از خانه گردون بدر و نان مطلب * کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را " را به زعم خود یا منابع دیگر تفسیر نمایید.
با سپاس فراوان
رضا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
در زبان فارسی دری هم اینک نیز ساکنین یک محل را باشندگان آن محل می نامند.
احمد الله بیغش در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۰:
درود و سلام:
سپاس از سایت زیبای تان .
این غزل واقعا عالیست روح صائب تبریزی شاد .
بیت قبل از اخیر تکرار است لطف نموده تصحیح کنید
... در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
حسین عزیز
اگه «تو منی» رو ردیف در نظر بگیریم، قافیه ها «نی»، «هم» و «یا» میشن که طبق دیدگاه سنتی، قافیه معیوب میشه. البته نظرم رو به طور کامل توضیح دادم و معتقدم شعر متحمل آسیب نشده.
در مورد وزن هم باهاتون موافقم.
nabavar در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
لطفاً ، بفرمائید کجای قافیه نادرست است تا من هم بفهمم
فقط در وزن مصرع دوم اشکال می بینم
هم من منم و هم تو توئی ”و “هم تو منی
به نظر می رسد واو اضافه باشد
ممنون
مجتبی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
با سلام و ضمن تشکر از دوستان
در خصوص مصرع نخست بیت آخر به نظر این جانب شاید بتوان چنین گفت که "تندی" یک نوع فعل جعلی و برگرفته از اسم "تن" باشد و البته دوستان اشاره نمودند که تن در نظر عرفا چه جایگاهی دارد کمااینکه در این مصرع نیز در جایگاه راه زن دل معرفی شده است.
گویا ساخت فعل جعلی از برخی لغات معمول بوده است به عنوان مثال در بیت
من خود کجا ترسم ازو شکلی بکردم بهر او / من گیج کی باشم ولی قاصد چنین گیجیده ام (کلّیات شمس تبریزی، ص 531، غزل شماره 1372) که در این بیت مصدر گیجیدن از صفت گیج جعل شده است.
به این ترتیب شاید مصدر تنیدن نیز جعل از اسم تن باشد که با عنایت به این موضوع شاید بتوان به درک بهتری از معنی و مفهوم این مصرع دست یافت
داود در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷ - چشم انتظار:
بیت زیبایی از قلم افتاده :
جهان می فریبد آدمی به نقش و نگار
مرا چه نقش فریبنده چون نگارم نیست
متشکر.
... در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
با سلام و احترام خدمت دوستمون که در مورد ایراد قافیه نظری داشتن. من در این مورد نظر دیگه ای دارم.
ببینید اگه با یه دیدگاه ماشینی به قافیه نگاه کنیم، نظر شما درسته. قافیه به شکل کلاسیک در این رباعی معیوب هست.
اما بعضی از آثار مولوی هرچند طبق قواعد قافیه معیوب هستن ولی موسیقی در اونا به قدری قوی و غنی هست که عملاً مهمترین وظیفه قافیه که ایجاد یکی از انواع موسیقی شعر (طبق نظر دکتر شفیعی، موسیقی کناری) هست، پوشش داده میشه.
مهمترین نمونه های این اشعار، غزلهایی در دیوان شمس هست که ردیف های جمله وار دارن، مثل غزلهایی با ردیف «مستان سلامت می کنند» یا «چیزی بده درویش را» و...
این ردیف ها، علی رغم فقدان مفهوم روشن، در کنار قافیه های درونی این غزلها بسیار به موسیقی شعر کمک می کنن و اساساً شعر رو از نیاز به قافیه به مفهوم کلاسیک خودش بی نیاز.
هرچند این رباعی فاقد ردیفی مشابه با ردیف های گفته شده هست، اما به نظر من دو عامل باعث میشن که موسیقی شعر مخدوش نشه. اول ردیف دو کلمه ای رباعی هست و همونطور که می دونید ردیف در تقویت موسیقی غنی تر از قافیه هست. دوم بازی با کلمات به شکلی عجیب و بدیع مخصوصا در بیت اول (که بار موسیقایی رباعی بیشتر روی دوش این بیت هست) که خودش یه نوعی از موسیقی (موسیقی درونی) رو ایجاد می کنه.
این عوامل باعث میشن فقدان قافیه به شکل کلاسیکش تو ذوق نزنه. خودم قبل از خوندن نظر شما اصلا متوجه این موضوع نشده بودم و بعد از دقت کردن دیدم حرف شما درسته. هرچند معتقدم موسیقی شعر مختل نشده.
محمد شفیع سائل در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:
باعرض ادب و احترام
درمصرع دوم بیت اول به جای صد سد نوشته شده امید اصلاح فرموده ممنون سازید .
هکذا در بسیاری از اشعار (وحشی) وشاعران دیگر این مشکل موجود میباشد .
با مراتب احترام
سائل
محمد تقی صابری در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
در مورد حاشیه آقای محمد رضا جراح زاده عرض میکنم : بنا به تحقیقات مفصل استاد احسان یار شاطر ، در اشعار شعرای ما از زمان رودکی تا عصر مشروطیت جز در افسانه های منظوم و غیر منظوم از قبیل لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد و امثالهم ، هر کجا به معشوقی اشاره شده ، مراد از معشوق ، پسر بوده است . در کتاب مجالس العشاق نوشته سلطان حسین بایقرا به طور مفصل در این زمینه توضیح داده شده است . تنها به عنوان مشتی از هزاران خروار عرض میکنم : ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای ؟ // کت خون ما حلال تر از شیر مادر است .(حافظ).....گر آن شیرین پسر خونم بریزد // دلا چون شیر مادر کن حلالش ( حافظ ) ... باز هم از حافظ : دل بدان رود گرامی ندهم ، پس چه کنم ؟ // مادر دهر ندارد پسری بهتر ازین ....وحشی بافقی // ای پسر چند به کام دگرانت بینم // ساقی مجلس عام دگرانت بینم ، که در ترکیب بند معروف اوست . کلمات شاهد و مغبچه و رود ( که هنوز هم در نقاطی مثل لرستان به پسر ، رود میگویند ) در تمامی اشعار بزرگان اشاره به پسر دارد . در خصوص اینکه آیا این مهم و این مفوله ، نفطه ضعفی برای شعرای بزرگ ما خواهد بود یا خیر ، بحث مفصلی دارد که در صورت لزوم به آن خواهم پرداخت .
مهناز ، س در ۸ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹: