عرفان (خ سرو) حیدری در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:
استاد محمدرضا شجریان در محفل خصوصی با مجید درخشانی در اثری به نام «مامن وفا» همه این غزل رو به زیبایی خونده
و مانند همیشه بسیار بسیار زیبا
هادی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست
این ظاهرا اشاره به این حدیث دارد
مَن عَشِقَ و کَتَمَ و عَفَّ و صَبَرَ ، غَفَرَ اللّه ُ لَهُ و أدخَلَهُ الجَنَّةَ
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : هر که عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاکدامنی ورزد و صبوری کند، خداوند او را بیامرزد و به بهشت برد.
میلاد در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:
سلام . آقای زمانی آهنگی را با متن این شعر خوانده اند .
پیوند به وبگاه بیرونی
کاریر در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:
کسرای عزیز طبق اطلاعات دقیق من جناب سعدی سنی مذهب بودند و اعتقادی به امام زمان نداشتند هرچند که این اشعار بسیار مناسب امام زمان است
فرشید در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۱:
با سلام رباعی 154 خیام در سایت گنجور می باشد
مینا مینوی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:
” شاعر دربیت چهارم رقیب شاه را به گل تشبیه کرده که عمرش مانند گل بیداوم و در اثر تندباد غیرت حوادث پرپر شده است و تشبیه رقیب به گل دلیل بر این است که رقیب، یک برادر میتواند باشد و احتیاط شرط کار است و نباید زیاد به طرف متخاصم تاخت زیرا از این برد و باختهای داخلی زیاد اتفاق میافتاد. در این غزل حافظ از مشکلاتی که جریانات روزگار برای او پیش آورده و او را درگیر معضلات حکومتی نموده گلایه دارد و صراحتاً میگوید من آسوده به کار وزندگی خودم مشغول بودم که دست تصادف مرا در صحنه بگیر و ببند حوادث سیاسی گرفتار ساخت و این یکی از علامتهای روشن واضحی است که خطمشی زندگی حافظ را به ما مینمایاند. او علیرغم میل باطن به طرف سیاست و طرفداری از یک مرکز قدرت کشیده شده و در اثر این رویداد گرفتار رقابت و مشکلات و ایذاء دستجات دیگر قرار گرفته است. بیت هفتم این غزل آئینه تمام نمای وضعیت آن روزگار است چرا که شاعر آن دوره را به سبب فتنه و جنایتها و آشفتگیها دوره آخرالزمان دانسته و چاره کار خود را در کنارهگیری و بادهنوشی میداند“
مینا مینوی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:
مهناز عزیزم ، سلام
می بینم که نظر شما و آقای حسین تا اندازه ای با جناب همایون تفاوت دارد . از خودم نظری نمی دهم ، ولی
در شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان ، در مورد این بیت همان را خواندم که شما عزیزان گفته اید ، آنرا کپی می کنم :
”گل بر آن بود که پیوسته لاف برابری با رنگ وبوی دوست بزند. خدای را شکر که باد صبا از روی غیرت نفسش را در دهانش بند آورد (او را پرپر کرد)“
و توضیح می دهد :
مینا مینوی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳:
ببخشید خوش باشید
مینا مینوی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳:
پگاه جان
آنچه از محصولات کشاورزی که به کسبه پیش فروش می کرده اند و بعداً از کشاورز ، ارزان تر پیش خرید می کرده اند ، ” طرح “ گفته می شده .
سود کلانی در میان بوده ، چون دلال از جیب خود پولی پرداخت نمی کرده ، و ارزان خرید را گران می فروخته.
خوس باشی
کوروش در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
استاد ناظری بزرگ در آلبوم "صدای سخن عشق" و قطعه زیبای "دیوانه شو" در سال 1358 یکی اس نخستین اجراهای این قطعه زیبای مولانا را با هنرمندی گروه تنبور شمس اجرا نموده اند.
موسوی طبری در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
ضمن تشکر از آقای ببری در پاسخ به نظر ایشان در خصوص بیت ششم باید عرض شود که را متعلق به کس است نه خاص و عام یعنی کسی را از خاص و عام نمی بینم که محرم راز دل عاشق من باشد که بخاطر وزن وردیف جابجا شده است.
پگاه در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳:
یکی از تقریرات ثلاثه سعدی که در کلیات آمده حکایت شمسالدین تازیکوی است. حکایت آن که:
«در زمان حکومت ملک عادل شمسالدین ـ طاب ثراه ـ تازیکوی اسفهسالاران ممالک شیراز خرمایی چنداز مال دیوان که تسعیری اندک داشت، به بهای گران به بقالان به طرح داده بودند و ملک از این ظلم بیخبر.اتفاقاً چند بار خرما به برادر شیخ که بر در خانه اتابک دکان بقالی داشت، فرستادند. چون حال بدان نهج دیدبرخاست و به رباط شیخ کبیر ابوعبدالله محمد خفیف ـ قدس سره ـ رفت، به خدمت برادر خود شیخ سعدی ـعلیهالرحمه ـ و صورت عرضه داشت. شیخ از آن حال کوفته خاطر شد و اندیشه کرد که خود برود و این بلا ازدرویشان شیراز دفع کند. به تخصیص از برادر خود اندیشه کرد که اول رقعه باید نوشت وفیالحال این قطعهرا بر پاره کاغذ بنوشت:
ز احوال برادرم به تحقیق دانم که تو را خبر نباشد
خرمای به طرح میدهندش بخت بد از این بتر نباشد
وآن گه تو محصلی فرستی ترکی که از او بتر نباشد
چندان بزنندش ای خداوند کز خانه رهش به در نباشد
ملک شمسالدین چون رقعه برخواند بخندید و در حال بفرمود تا منادی کردند که هرکس را خرمای طرحدادهاند، پیش من آید که با او سخنی دارم. تمامت بقالان جمع آمدند و صورت حال از ایشان پرسید. پس هرکسزر داده بود اسفهسالاران را میفرمود که در حال به ایشان باز میدادند و هرکس زر نداده بود، میفرمود تاخرمای وی باز نستانند. بعد از آن خود برخاست و به خدمت شیخ آمده عذر خواست و بعد از استمداد همتگفت: ای شیخ حکم کردم که تا چند بار خرما که به دکان برادر شیخ بردهاند، به وی ارزانی دارند و قیمت از اونطلبند و التماس از حضرت شیخ آن است که چون معلوم شد که برادر شیخ درویش است، محقر قراضهای ازبهر وی آوردهام تا شیخ آن را بدو دهد. هزار دینار ببوسید و در خدمت شیخ نهاد و چون میدانست که شیخخود چیزی قبول نمیکند، زود برخاست و بیرون رفت و مشهور شد که ملک شمسالدین تازیکوی از برایخاطر مبارک شیخ سعدی ـ رحمهالله علیه واسعه ـ ترک خرما و بهای آن خرما که به بقالان داده بودند، بگفت واز ایشان باز نستدند»1.
پگاه در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳:
ممنون میشوم اگر کسی از اساتید این سوال من را پاسخ دهند:
منظور از " خرمای به طرح داده بودند" چیست و این چه جرمی ست که بدتر از آن نیست؟!!
پگاه در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳:
تا حال منت خبر نباشد
در کار منت نظر نباشد
تا قوت صبر بود کردیم
دیگر چه کنیم اگر نباشد
آیین وفا و مهربانی
در شهر شما مگر نباشد
گویند نظر چرا نبستی
تا مشغله و خطر نباشد
ای خواجه برو که جهد انسان
با تیر قضا سپر نباشد
این شور که در سر است ما را
وقتی برود که سر نباشد
بیچاره کجا رود گرفتار
کز کوی تو ره به در نباشد
چون روی تو دلفریب و دلبند
در روی زمین دگر نباشد
در پارس چنین نمک ندیدم
در مصر چنین شکر نباشد
گر حکم کنی به جان سعدی
جان از تو عزیزتر نباشد
برام جالب بود که این دو غزل ( هر دو از سعدی )، این همه ابیات مشترک دارند!!
امین در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:
سلام.
آیا کسی میتواند معنای بیت آخر را برای من بگوید. در واقعیت میخواهم نقشهای کلمات را بدانم. آیا سعدی منادا است و «را» گرفته است یا مفعول چون هر چه میخوانم معنی نمیدهد.
با تشکر
س ش در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۰۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴ - عید خون:
در بیت دوم حرف یا می باید تا بوده باشد..!
خرم روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۹ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:
شیره را خورد و گفت شیرین است!
حمید سامانی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:
در رابطه با نظرات دیگر دوستان، ابیاتی که با "بیا ساقی" شروع میشوند صحیح هستند و بایستی در خوانش این ابیات دقت کرد
بعد از بیا ساقی بایستی مکث کوتاهی کرد و لحن خوانش بیت را با حالت اشاره مشخص کرد، برای نشان دادن این مطلب و خوانش درست میتوان از علامت مکث (ویرگول) استفاده کرد
مثال:
علی، آن خانه کوچک با قیمت مناسب
که گفتی اگر هر کس بخرد سود میکند
نشانی آن را بده بروم ببینم
بیا ساقی، آن آب اندیشه سوز
که گر شیر نوشد شود بیشه سوز
بده تا روم بر فلک شیر گیر
به هم بر زنم دام این گرگ پیر
با گفتن "بیا ساقی" ابتدا شاعر ساقی را میخواند (صدا میکند) و در ادامه با اشاره به منظورش (بر فرض در مثال بالا به آب اندیشه سوز که همان می است اشاره میکند که در مصراع بعدی آن را توضیح داده که چه خاصیتی دارد) و سپس در بیت بعدی آن را طلب میکند (بده) که با آن چه خواهد کرد
اما اگر مصراع بدون مکث خوانده شود و در روش خواندن لحن و اشاره مشخص نشود و به بیت مکمل و متمم بعدی توجه نکند جمله (مصراع) بی معنا به نظر می آید به همین دلیل عده ای از دوستان سردرگم شده اند و متوجه منظور شاعر نیستند و فکر میکنند که به جای بیا بایستی از "بیار" و یا "بده" استفاده کرد که به خود معنی بگیرد
امیدوارم با این توضیح رفع ابهام آن عده از دوستان دوستدار حافظ و ادب شده باشد
اشلین در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
با مراجعه ب سایت archive.org و مقایسه نسخ خطی متفاوت، خواهید دید که ابیات متعددی کم و زیاد شده ولی در هیچ کدام این دو بیت ذکر نشده:
این یکی شیر است اندر بادیه / آن دگر شیر است اندر بادیه
این یکی شیر است کآدم می خورد / و آن دگر شیر است کآدم می خورد
حالا این دو بیت از کجا اومده خدا داند...
عرفان (خ سرو) حیدری در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳: