گنجور

حاشیه‌ها

nabavar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

ولی باز هم آنچه ازین بیت به نظرم می رسد می نویسم ، باشد که دوستان تکمیلش کنند.
هیچکس نیست که با شحنه بگوید که چرا
کند ابروی تو سرداری مستان پیوست
آیا کسی نیست که داروغه را باخبر کند تا ببیند : ابروی پیوسته ی نگارم مستان را فرمانروا یی می دهد.
یا شاید برین مانا که : ابروی پیوسته ی تو به مستان میانداری داده .
اینطور هم میتوان نوشت بیت آخری را : ابروی پیوست تو مستان را سردار می کند .
مانا باشید

احمدرضا عباسپور در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

دریافت بنده از این رباعی خیام ، این است که در این شعر بین مست و عاشق رابطه ای وجود دارد و منظور خیام مستی از شخص هست نه مستی از شراب
همانطور که دیگر شعرا عشق و مستی و می را در اشعار با هم به کار می برند و میخواهد نهایت عشق را نشان بدهند .
مورد دوم که یکی از گرامیان متذکر شدند ؛ استناد به رباعی 41 بود که در این باره ، جناب خیام در آن رباعی ، افرادی را که بهشت را بخاطر وجود حوری می خواهند و تنگ نظر هستند به سخره می گرد و شعر کنایه آمیز است و ربطی به درست یا نادرست دانستن آب انگور ندارد
مورد سوم هم اینکه انسان باید نظر دیگران را محترم بشمارد و از مسخره کردن کسانی که برداشت دیگری دارند بپرهیزید

سید احمد مجاب در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:

سه بیت اول از یک غزل و چهار بیت بعد از غزل دیگر است هم معانی و هم وزن و قافیه با هم فرق می کند!

وفایی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹:

ای کاش روزی در خانهء مرا هم بزند ...

وفایی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

معنی بیت دوم :
آنچه که در وهم و خیال نمی گنجد ، عقل و فهم هم به ادراک آن نمی رسد ، از سوی تو به جان من رسید و الهام شد . از آن جهت است که تو را قبله خودم قرار داده ام .
ازان = از آن = از آن جهت ، بدان سبب
به این دلیل تو قبله من هستی که آن حقایق و اسرار الهی که نه در وهم و خیال می گنجد و نه عقل و فهم می تواند آنرا درک کند ، از جانب تو به جان من تابید .
اشاره به این حقیقت دارد که راه شناخت خداوند با عقل و فکر و اندیشه و وهم و خیال نیست . بلکه باید با جان به سوی شناخت و نزدیکی خداوند گام برداشت و زمانی انسان حقیقت را در می یابد که نور اشراق بر جان او تابیده باشد .

nabavar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

هیچکس نیست که با شحنه بگوید که چرا
کند ابروی تو سرداری مستان پیوست
وقت افطار به جز خون جگر خواجو را
تو مپندار که در مشربه جلابی هست
راست میگوئید در ابراز نظر در مورد بیت اول ، شک دارم
صبر می کنم تا نظر دوستان را ببینم
ولی در بیت دوم واضح می گوید : گمان مبر که در پیاله
من گلاب هست ، که با خون جگر افطار می کنم
مانا باشید

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:

سلام
سواد در اینجا ایهام دارد
سواد به معنی سیاهی است که این معنی در آغاز به ذهن متبادر می شود
معنی دیگر سواد ، برج و بارو و سیاهی شهر است که از دور دیده می شود و این معنی دومی است که از این بیت برداشت می شود
در و دیوار چشم غمدیده ام را به اشک مشوی ...
به این بیت دقت بفرمایید:
سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات
بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح
قطعا سواد به معنی سیاهی نیست چون بعدش کلمه سیاه اومده
یا این بیت:
مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید
وز آن غریب بلاکش خبر نمی‌آید
دلم قلعه و باروی زلف تو را از دور دید و آنجا اقامت گزید و ..

فرزام در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

آن دام آدم را بگو وان جان عالم را بگو وان یار و همدم را بگو مستان سلامت می کنند. حضرت مولانا جمع اضداد (دیالکتیک) که نیروی محرکه ی انسان و حرکت متعالی است را به زیبایی نشان می دهد، دام عالم (شیطان)، جان عالم (خداوند) و یار و همدم (عشق) که در جان هر انسانی وجود دارد وسرچشمه ی اعمال آدمی است. خوش گفته اند بزرگان که مولانا هگل پارسی زبانان و مشرق زمینیان است

nabavar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

گل گفتی گمنام گرامی
توضیحی میخواهم از دوستان برین دو بیت :
هیچکس نیست که با شحنه بگوید که چرا
کند ابروی تو سرداری مستان پیوست
وقت افطار به جز خون جگر خواجو را
تو مپندار که در مشربه جلابی هست
تا شکّم از نظر خودم بر طرف شود
زنده باشید

Behrouz yaghmaeian در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰:

به حق دیوان شمس دریایی است و هر انسان خود دریایی دیگر و اینگونه است که سلطامی عالم را طفیل عشق میبینم

نادر.. در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۹:

آن سر زلف سرکشت گفته مرا که شب خوشت
زین سفر چو آتشت کی تو بدین وطن رسی ..

گمنام-۱ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

خون ساغربه چنین روز نمی شاید ریخت
رگ بربت به چنین وقت نمی باید خست.
گاه زیباتر از سخن حافظ
در قد و قامت سخن سعدی

نرگس در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۱:

مفهوم عبارت "گفتم به تکلف" در مصرع "گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین" چی هست؟ یعنی با اکراه گفتم یا یعنی از او خواستم که با سختی هم شده بماند؟ در واقع این تکلف برمیگرده به گوینده یا به مخاطب که عشق است؟

کوروش ایرانی اصل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

با سپاس از توضیحات بدون نقص سرکار خانم "لیلا"..
درود جناب مولانا بر شما بانوی ایرانی اصل

کسرا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » آه آتشناک:

شاهکار غزلی ست که در شاخه گل شماره ی 412 با آوای ملکوتی استاد شجریان و به همراهی سه تار استاد عبادی اجرا شده است .

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » کسری و دهقان:

تعدادی نقطه از قلم افتاده
مردم از کاشتن زبان نبرند>مردم از کاشتن زیان نبرند
زبن دوباره حدیث تازه و تر!>زین دوباره حدیث تازه و تر
خانه یغما شود ز جهل رییس>خانه یغما شود ز جور رئیس
ملک وبران شود ز جور ملوک>ملک ویران شود ز جور ملوک
مانا باشید

نجف اده کلات در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:

با سلام
در این شعر بارها نام کلات ذکر شده و منظور شهر تاریخی کلات نادر است در شمال شرقی خراسان رضوی
بنا توجه به اسناد تاریخی موجود در شهر کلات چون :قلعه فرود -خانه رستم -روستایی قدیمی سیستان- و از همه مهمتر اسم چند روساتای قدیمی کلات در این اشعار ذکر شده چون روستای چرم-سپاه و...و از همه مهمتر اینکه جناب فردوسی در نزدیکی شهر کلات در طوس اقامت داشتند
لطقا در تاریخ دخل و تصرف نکنید و کمی مطالعه کنید
در ضمن در فرهنگ دهخدا کلات به من جای سرسبز و در دامنه کوه است بدین صورت است که در ایران شهر های چون کلات و کلاته متععد است اما کلات مورد نظر در شعر جناب فردوسی فقط کلات نادر است و بس .

یاسر در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:

سمانه خانم :
جالبه که ردیف و قافیه رعایت نشده چون درشعرهای کلاسیک قافیه جز لاینفک شعر بوده و برای من باعث تعجب بود و فکر نمیکنم در شعرهای مولوی زیاد به این موضوع بر بخوریم

سید رضوی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۰ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » کسری و دهقان:

سلا جوز بن بی معنی هست
هیچ دهقان زجوز بر در عمر
بر =ثمره

فرهاد در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:

اینکه گویند که بر آب نهاده است جهان . .
بن طر بهتر میآید از (آنکه گویند . . . . .)
مطلبی هست لطفا راهنمایی فرمایید

۱
۳۴۵۳
۳۴۵۴
۳۴۵۵
۳۴۵۶
۳۴۵۷
۵۵۴۶