گنجور

حاشیه‌ها

یونس در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵ - ارباب زمستان:

سلام
معنای مصرع "به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید" رو لطفا کمک کنید بهتر درک کنم.

Omar Sherdil در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ خلیل‌الله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:

این شعر رباعی می باشد و در مصرع چهارم " اندوه " کاملاً درست است.

حمید رضا ۴ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

… عزیز،
ممنون که برایم نوشتید و تشابه اسمی را متذکر شدید. از اینکه شما را به اشتباه وارد گفتگو کردم ببخشیدم، اما نیک بختیی بود تا باز از شما بشنوم.
مولوی و خیام و حافظ متعلق به همه جهانیان هستند. پیام من در آن شوخی و تقسیم بندی فقط این بود که ما طرفداران این بزرگان، در رابطه با منظورشان از می و مستی، راهی بیابیم و با یکدیگر کنار آییم.
من نیز برای شما و عزیزانتان سالی پر از شادی و سلامتی آرزو می کنم.
پیروز باشید

منصور در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۹ - درآمدن سلیمان علیه‌السلام هر روز در مسجد اقصی بعد از تمام شدن جهت عبادت و ارشاد عابدان و معتکفان و رستن عقاقیر در مسجد:

کاشف خواص گیاهان دارویی، نجوم و طب
در ابیات 1287 تا 1300 از دفتر چهارم به طور خلاصه حضرت مولانا می فرماید که آدمی از انبیاء نه تنها دین، بلکه علوم و فنون و صنعت ها را آموخت. به عبارت دیگر شعور ورای فکر، نه تنها موجب اتصال انسان با معنویت اصیل می شود بلکه قوه خلاقیت انسان را شکوفا نموده و موجب کاربرد درست فکر منطقی می شود. در واقع ریشهء کشفیات و اختراعات بشر حتی در زمینه امور مادی هم شعور ورای فکر است که در حالت تمرکز همه جانبه بر روی یک موضوع و حضور قلب کامل در زمان حال، حاصل می گردد.
پرسشی همواره برای بسیاری مطرح بوده است که؛ برخی دانشها و حکمتهای دقیق قدیمی نظیر طب سوزنی، پی بردن به خواص گیاهان دارویی و.. با توجه به محدودیت علوم تجربی در اعصار گذشته، چگونه حاصل شده اند؟
در همین لحظه که این مطالب را می خوانید، در سلولهای بسیار پیچیدهء چشم، کبد و مغز من و شما، شعوری ورای این فکر محدود ما در حال فعالیت است. فعالیتی بسیار عظیم و حیرت انگیز.
میلیونها واکنش شیمیایی در هر ثانیه در بدن ما اتفاق می افتد که ذهن بشر از درک همه آنها عاجز است! چه رسد به اینکه بخواهد آنها را با فکر محدودش مدیریت کند!!
اتصال با این شعور عظیم ورای فکر، از طریق نوابغ و دانشمندان و انبیاء و..و در حالت خلسهء سکوت ذهن، دریچه ای از علوم و فنون را بر روی انسان گشوده است.
حضرت مولانا کاشف اصلی خواص گیاهان دارویی را حضرت سلیمان(ع) معرفی می فرماید:
هر صباحی چون سلیمان آمدی
خاضع اندر مسجد اقصی شدی
نوگیاهی رسته دیدی اندرو
پس بگفتی نام و نفع خود بگو
تو چه دارویی؟ چیی؟ نامت چی است؟
تو زیان کی و نفعت بر کیست؟
پس بگفتی هر گیاهی فعل و نام
که من آن را جانم و این را حمام
حمام= با کسره ح به معنای مرگ
گیاه در جواب نام و خاصیت خود را می گفت و توضیح می داد که من برای فلان شخص مایهء زندگی و برای برای دیگری مایهء مرگ هستم.
من مرین را زهرم و او را شکر
نام من اینست بر لوح، از قدر
پس طبیبان از سلیمان، زان گیا
عالم و دانا شدندی مقتدی
مقتدی= سرمشق و راهبر
پزشکها از طریق حضرت سلیمان(ع) به خواص گیاهان پی بردند و دانا شدند و از این طریق خودشان سرمشق و معلم دیگران می شدند.
تا کتب های طبیبی ساختند
جسم را از رنج می‌پرداختند
می‌پرداختند= رفع می کردند
جضرت مولانا این وضعیت را به سایر علوم و فنون تعمیم می دهد:
این نجوم و طب، وحی انبیاست
عقل و حس را سوی بی‌سو، ره کجاست؟
عقل جزوی یا فکر به تنهایی قدرت خلاقیت و استخراج را ندارد و برای این کار بایستی در کنار عقل کلی و شعور ورای فکر ( که غیر شخصی و بی نهایت است ) قرار گیرد:
عقل جزوی، عقل استخراج نیست
جز پذیرای فن و محتاج نیست
عقل جزوی فقط می تواند از طریق تقلید و یادگیری، علوم و فنون را فرا گیرد ولی خودش قدرت خلاقیت و کشف و شهود را ندارد:
قابل تعلیم و فهمست این خرد
لیک صاحب وحی تعلیمش دهد
جمله حرفتها یقین از وحی بود
اول او، لیک عقل آن را فزود
سرچشمهء همهء فنون وحی است و البته عقل هم چیزهایی بر آن افزوده است.
چون عقل جزوی قدرت خلاقیت ندارد، در نتیجه هیچ فن و حرفه ای بدون واسطهء استاد قابل انتقال نیست:
هیچ حرفت را ببین کین عقل ما
تاند او آموختن بی‌اوستا
اگر چه عقل جزوی در افکار منفی و حیله و نیرنگ و رفتار و گفتار زشت، استاد است؛ اما در قسمت افکار مثبت و منطقی و علوم و فنون مادی مفید، بدون یاری استاد و بدون تقلید، توانایی مسلط شدن به هیچ فن و حرفه ای را ندارد:
گرچه اندر مکر موی‌اشکاف بد
هیچ پیشه رام، بی‌استا نشد
دانش پیشه ازین عقل ار بدی
پیشهٔ بی‌اوستا حاصل شدی
منبع:
پیوند به وبگاه بیرونی

امین احمدی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۲:

عجبا ازین بی التفاتی

مهدی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۱ - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده:

سلام، در بیت زیر:
عامهٔ مظلوم‌کش ظالم‌پرست
از کمین سگشان سوی داود جست
سگ‌سان درست می‌باشد.

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

درود
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم
برای دریافت درست این بیت و اینکه "به پای درآیم درست است و نه ز پای درآیم" به ابیات زیر از غزل 374 توجه کنید:
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
جناب حسین 1 به نظر میرسد نسخه ای که در دست دارید کار فروغی است که پر از اشتباه است.
نه اینچین نیست و شجریان گوش ندهم نمیگذرد ولی برخی وقتها میشود واژه یا واژگانی را تغییر داد و معنی کله پا نشود ولی از سر اتفاق هم که شده هر جا که شجریان واژه ای را به دلخواه تغییر داده معنی زیر و رو شده است مانند همین بیت.

علی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

بر خلاف دوستمون من اعتقاد دارم که مردان خدا همون شاه منصور حلاج و حضرت سلطان العاشقین جناب بایزید بسطانی هستند که فقط خدا بودند ، خدا دیدند، و خدا شنیدند و تماما" خدا بودند و هستند.

علی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:

در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
بچه ها میشه اینو برام ترجمه کنید؟!

Mohsen در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو:

متن دو علط املایی دارد. باز خوانی کنید. البته یک مورد را اشاره کردند دوستی که هنوز تصحیح نشدا. در بیت دوم هم علط دیگر.

علی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

فوق العاده زیبا بود

عباس سلیمیان ریزی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:

فیلم های هنری زیادی دیدم وبر عاشقانه های بسیاری گریستم وتازه شدم اما نهایت ای حکایت انتهای همه ی زیبایی هاست .سیب گویی وداع بستان کرد...

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

تا بر (مر) این روضه غنا و حدیقه غلبا (علیا) (را) چون بهشت هشت باب اتفاق افتاد.
طبق پانویس فروغی در متن دستنویس به جای "بر" ، "مر" و به جای بهشت هشت" ، "بهشت بهشت" بوده است.
که درست هم بوده ولی فروغی شعور ادبی نداشته.
تا (مر) این روضه غنا و حدیقه (علیا) چون بهشت به هشت باب اتفاق افتاد.

محمدرضا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰:

بوستان تو گند زاریست
در اصل متن : بوستان تو گندنا زاریست صحیح است
گندنا در لهجه شیرازی نام دیگر تره است
سعدی علیه الرحمه می گوید : بوستان تو یعنی موی صورت تو مانند مزرعه تره است از بس که تو بر می کنی و دوباره می روید.

Vahid Rashidi در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵:

در مطلع غزل و در مصرع نخست در بعضی نسخ به جای " پادشاه " پادشه نوشته شده که از نظر " وزن " روان تر خوانده می شود:
در عهد پادشه خطابخش جرم پوش ....

کیارش در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

این یک مسمط مربع(چهارتایی) و بدیهی است که غزل و یا ترکیب بند نیست.

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۷۶:

5102

... در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

حمیدرضای عزیز
من چون معمولا حاشیه هارو میخونم احساس کردم شما این دوستمون رو با من اشتباه گرفتید. من فکر می کنم در حاشیه یکی از اشعار مولوی بود که از محضرتون استفاده کردم. به هر حال اسمی که من و دوست خوبمون انتخاب کردیم اشتراک لفظی دارن. ولی اون ...ی که شما از حاشیه های مولوی به خاطرتون مونده منم و بینش من رو با بینش دوستمون که اینجا حاشیه نوشتن پیوند ندین.
ضمنا ممنونم از تقسیم الشعرایی که انجام دادین. من از سهمی که از ادبیات بهم عنایت کردین بی نهایت خرسندم. هرچند تعلق به کسی یا چیزی دون شان این بزرگواران هست.
واقعا خوشحال شدم از هم کلامی مجدد با شما دوست من. این روزا که بیشتر مردم شادن یا حداقل سعی می کنن باشن برای شما و عزیزانتون لحظه هایی رو میخوام که آتشفشان شادی در عمق وجودتون فوران کنه و گدازه های زیباش رو لباتون بشینه.
موفق باشید.

Vahid در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:

مصرع دوم:
شرطست که می به شرط پیمانه خورند

Vahid در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

مصرع سوم احتمالا اینچنین بوده است:
در خنده ببین که با همه تنگدلی

۱
۳۳۸۷
۳۳۸۸
۳۳۸۹
۳۳۹۰
۳۳۹۱
۵۴۷۴