گنجور

حاشیه‌ها

امیر در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

باعث تعجب هست که بیت جعلی سوم که ضعیف و نامتناسب با سایر ابیات است هنوز در متن شعر مجعول فوق مشاهده میشود و اقدامی برای برداشتن این بیت مجعول خصومت آمیز نشده است!
در تمام دوران استیلای عرب و عربزدگان، یکی از حربه های این بیگانگان این بوده که در اشعار حاوی مضامین گذشته اعم از حماسی و باستانی و به ویژه آئین گذشتگان دست ببرند و این معدود اشعار را به ابتذال بکشانند. و این دسیسه وطنفروشان جز به یمن کوتاهی ادبیان معاصر ممکن نمیشد.
کافیست حتی با عقل سلیم نگاهی به ابیات انداخت و به راحتی دریافت که این بینت مجعول نه تناسب محتوی و نه تناسب ساختار داشته و بر کل شعر سنگینی میکند.
تنها علت جعل این بیت ضعیف؛ ترس تازی پرستان از بازگشت به خویشتن خویش ایرانیان به لطف شعر دلاورانه عطار است.
افسوس که بسیاری از ادب دوستان و ادیبان عصر حاضر بجای دلیری و خردمندی در مواجهه با چنین مقولاتی به انفعال و عدم تفکر نقادانه مشغولند.
شعر درست این است؛
منم آن گبر دیرینه که بت خانه بنا کردم
شدم بر بام بت خانه در این عالم ندا کردم
صلای کفر در دادم شمارا ای مسلمانان
که من آن کهنه بت‌ها را دگرباره جلا کردم
به بکری زادم از مادر از آنم عیسی ام خوانند
که من این شیر مادر را دگرباره غذا کردم
اگر عطار مسکین را در این گبری بسوزانند
گواه باشید ای مردان که من خود را فنا کردم
ضمنا، این شعر عطار اشاره به آئین مهر یا میترائیسم داشته و ربطی به دین زرتشتی ندارد.
و روایت مسیح نیز روایت زایش مهر از مادر زمین است که بعدها از مهراب ها به کلیسا ها منتشر شد.
این گونه مشترکات را در شعری دیگر می توان شاهد آورد، زمانیکه اسفندیار در شاهنامه میگوید؛
برافروزم اندر جهان داد را
به پا دارم (آئین میلاد) را
که اشاره به آئین میلاد مهر است.

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

جناب 7
پس گردنی را نه استاد زنده یاد که شاگرد وی بدهکار می باشد ( تعداد آن به نظر سرکار بستگی دارد)
زرین کوب به گمانم اکیدا ایشان را سفارش کرده باشد از خواندن شاهنامه و نزدیک شدن به داشکده ادبیات خودداری کند

۷ در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

""درطول این چهل سال اخیرکه این مطلب را درصد ها مکان واقعی ومجازی هم گفته وهم نوشته ام وبجزاستاد بلند مرتبۀ خود دردانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران مرحوم استاد دکترزرین کوب ونیزیکی دوتن ازشاگردان خودم ، دیگران این سخن را آنطورکه باید جدی نگرفتند""
.................................................................................. زرین کوب خدایش بیامرزد ولی 20 تا پس گردنی بدهکار باشد

۷ در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

ز هفتاد برنگذرد بس کسی
ز دوران چرخ آزمودم بسی
به بخشندگی یاز و دین و خرد
دروغ ایچ تا با تو برنگذرد
کسی زین نشان هیچ برنگذرد
کزان رود برتر زمین نشمرد
ز روی ریا هرچ گرد آورد
ز صد سال بودنش برنگذرد
"" اما ، حد اقل اینجانب اسم مصدر وفعلی همچون [ برگذشتن] ندیده ام که منفی آن یا برنگذشتن وبالاخره [ برنگذرد] باشد""

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

در کل نمی توان باور کرد که حافظ در غزل :
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی،
نگاهی به این غزل سعدی نداشته است!
قرابت لفظی و معنایی از اندازه گذشته است.

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
***
گر تو سنگ خاره و مرمر بوی
چون به صاحبدل رسی گوهر شوی

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
***
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
***
به پای جانب آنکس برو که پایت داد
بدو نگر به دو دیده که داد دیداری

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم
***
خبریست نورسیده تو مگر خبر نداری
جگر حریف خون شد تو مگر جگر نداری

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

از در درآمدی و من از خود بدر شدم
گفتی از این جهان به جهان دگر شدم
***
بشم واشم ازین عالم بدر شم
بشم از چین و ماچین دورتر شم

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:

@جعفر مرتضوی: خشک تمنا= تمنای اندک و ناچبز. دبگزان آرزوی بوسه ای اندک از لب تو دارند ولی من بی اقبال حتی یاری و زبان گفتن این آرزو را هم ندارم.

علی عباسی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:

در توضیح بیت :بیا که پردهٔ گلریز هفت خانهٔ چشم
کشیده ایم به تحریر کارگاه خیال
مرحوم زریاب خویی در کتاب آینه جام چنین نوشته اند:
"درشرح بیت فوق سخن بسیار گفته شده است.من شرح شارحان و مفسران را درین باره نفی و رد نمیکنم و زحمات ایشان را نادیده ونامشکور نمیشمارم،اما آنچه بنظرم میرسد دراینجا معروض میدارم.
1_ پرده گلریز بمعنی پرده نقاشی شده و رنگ آمیزی شده به رنگ گل ویا رنگ سرخ است و دراین بیت کنایه از پلک چشم است.طبقات هفت گانه چشم به هفت خانه تشبیه شده است وچون خانه راپرده ای لازم است پرده ی این خانه ها همان پلک است که مانند پرده برروی چشم فرومی افتد و برداشته میشود.گلریز و گلرنگ بودن آن کنایه از خون گریستن شاعر است که چشم و پلک را خونین ورنگین کرده است.
2_((تحریرگاه خیال)) اضافهٔ مقلوب است و اصل آن. ((کارگاه تحریر خیال)) است.خیال به کارگاهی تشبیه شدهاست که در آن انواع نقش ونگار تحریر میشود.حافظ درجای دیگر میگوید:'تحریر خیال خط او نقش بر آب است'
3_ کارگاه هم جایگاه بافتن پارچه های حریر ودیبا و نقش اندازی برروی آن است.حافظ درشعر دیگرگوید:
'نقش خیال تو تاوقت صبحدم//برکارگاه دیدهٔ بی خواب می زدم'
4_ شعرا و از جمله حافظ گاهی جای خیال دوست را در چشم میدانند. ظهیرفاریابی گوید:
' آمد خیال روی تو در چشمم آشکار//بر رغم جان که خیره زچشمم نهان برفت'
ونیز اوگوید:
' ای بس که جان زبهر قدوم خیال تو//صحن رواق دیده به یاقوت زر گرفت
 جان ا زبرای طفل خیال تو هر شبی //  تا وقت صبح گوشهٔ مهد بصر گرفت'
باتوجه به مطالب بالا شعر مذکور را بدو گونه می توان معنی کرد:
1) بیا! که پردهٔ منقش و رنگینِ خانهٔ چشم را،که همان پلک است،درکارگاه خیال کشیدیم و نقش بسته ایم،زیرا خیال تودر چشم سبب گریهٔ پیوسته من وخون گریستن من شده است و این گریهٔ خونین آن پردهٔ گلریز گل رنگ را نقش کرده است.یعنی در غم تو خون گریسته ام و چشم و پلک چشمم خون آلود گشته است. ((به))در مصراع دوم به معنی ((در)) و (کشیدن) به معنی (نقش کردن) آمده است.
2)یاآنکه (کشدین) را به معنی فرو افکندن پرده بگیرند ودر این صورت معنی چنین میشود: بیا که پردهٔ گلرنگ گلریز چشم را بر کارگاه تحریر خیال فروکشیده ایم تا جز تو کسی را نبیند و خیال کس دیگر به پرده راه نیابد و تنها خیال تو در آن کارگاه تحریر باشد.این معنی را بیت بعدی تایید می کند:
 'بجز خیال دهان تو نیست در دل تنگ//
که کس مباد چومن در پی خیال محال'"

رضا ک. در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳:

(1) ابتدا چند تصحیح:
بیت 12: به امید وصل توام "زنده" لیکن، (زنده جا افتاده است).
بیت 14: چو نامه چه باشد مرا "گر" بخوانی. (گر، به جای اگر، برای حفظ وزن صحیح است).
بیت 15: علامت سؤال در پایان بیت بی معنی است. (جمله سؤالی نیست).
(2) ابیاتی با مضمون مشابه با بیت 12:
بیت 12 همین غزل:
به امید وصل توام زنده لیکن، کسی را مبادا چنین زندگانی.
کمال خجندی:
من مرده ام نه زنده؛ بدین حال کس مباد
حقا خجالت است از این زندگانیم.
سعدی:
چو من زنده هرگز مبادا کسی که مرگش به از زندگانی بسی.
(3) ابیات آغازین غزل یادآور این مطلع حافظ است:
نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی،
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی.

مصطفی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

اینجوری زیبا تر نیست؟
دل دیوانه به زنجیر نبستم -عجبست
که به زنجیر ببندد دل دیوانه مرا

omid در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:

استاد علی تجویدی آهنگساز بزرگ ومشهور کشور.با بینش موسیقایی خودشون که بسیار تحسین برانگیزه یک رمز گشایی آهنگین از این شعر کرده ومعتقد هست حافظ زمانی که این اشعار رو میخونده در چه حال وآهنگی میخونده.عزیزان حتما نگاه کنید این فیلم رو.برای دانلود به این لینک مراجعه بفرمایند سروران
پیوند به وبگاه بیرونی

علی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۴ - حکایت:

در بیت آخر، به نظر می‌رسد از نظر وزن یکی از این دو حالت بهتر باشد:
همینت بسند است اگر بشنوی
یا
همینت بسنده‌ست گر بشنوی

امید در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

با تشکر از شما جناب حمید رضا گوهری
اما واژه‌ی "عجیب و قریب" شما اشتباهی فاحش است که بی‌گمان "غریب" صحیح می‌باشد.

کامیاب در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:

به عقیده بنده در بیت آخر ظلمت و نور بسیار زیبا بکار برده شده. ما چه در ظلمت مطلق باشیم و چه در معرض نور زیاد و شدید در هر دو صورت چشممون سیاهی میره و نمیتونیم چیزی ببینیم. همونطور که نمیتونیم به خورشید خیره بشیم.
فکر میکنم هجران و وصال هم همینطوره از نظر حضرت خواجه
البته در تمامی ابیات تضاد های زیبا و دلنشین وجود داره
مانند غم و سرور - غیبت و حضور - هجر و وصال و..

کامیاب در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:

در بیت پنجم جناس زیبایی استفاده شده
"قصور" هم به معنای قصر ها و کاخ ها و هم به معنای خطاها و کاستی هاست.
"حور" هم دو معنا دارد .اول زیبارویان بهشتی و دوم نقص و نقصان

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

گرامی 7
برموج خیالات و خرافات سواریم
با دغدغه ی عشقِ زره دار بهاریم
این قافله تا حشر بدین گونه روان است
تا ما به غم و غصه ی اغیار د‍‍چاریم
ماناباشید

۱
۳۳۸۶
۳۳۸۷
۳۳۸۸
۳۳۸۹
۳۳۹۰
۵۵۴۶