گنجور

حاشیه‌ها

محمدرضا در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:

در بیت دوم ، بسا "ملا" صحیح هست. لطفا در ابیات سعدی دست نبرید. از گنجور بعیده این کار. متشکرم

 

میر ذبیح الله تاتار در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

سلام
به نظرمن بیت دوم ارتباط میگرد به پیامبر بزرگوار
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
وحدیث قدسی شریف است
لولاک لولاک لما خلقت الافلاک.....
اگرنمی بودی تو ای محمد من هرگز زمین وآسمان را پیدا نمی کردم وخدای خویش را آشکار نمی کردم این همه از محبت توست .
همچنان عراقی میفرماید
چوآفتاب رخت سایه برجهان افتاد
جهان کلاه زشادی برآسمان انداخت
وسعدی میفرماید
چه فتنه بود که حسن تو درجهان انداخت
که یکدم از تو نظر برنمی توان انداخت

 

فرهاد در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

هر بار که این خواندم، از دیده همی راندم
اشک از پی اشک و خون، بر گونه همی غلطان!

 

شهرام در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۱ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۷ - در سؤال از عقل کل و جواب او:

خردم دوش اندپن ( اندر ین) معنی

طوطیان بینی (ا)ندر آن بستان

 

ناشناس در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۱:

این تمنایم به بیداری میسر کی «شود»
لطفاً شود را اصلاح فرمایید. به اشتباه شد نوشته شده است.

 

سید محمد در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۶:

یک رباعی خواندم در همین زمینه
ای کاش که باورم بر آن دنیا بود
نوشیدن جام مرگ روح افزا بود
اما چه کنم که عقل درحیطه علم
گوید که هر آنچه بود این دنیا بود

 

ادب دوست در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

صنم نازنین،
من کلا برای به حرف آوردن شما که خوشبخت و کلا
چاره ساز ید، می نویسم تا آدمهای روانپریشان
کلا حرف اضافه بزنند.
و البته که کلا خودم می نویسم
و شما هم صفحه سیاه کنید و به مصلحت
خود بپردازید. که کلا مشکل نداشته باشید

 

سید علی اکبر کرباسی در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۶:

این رباعی اگر هیچ چیز دیگری نگوید معنای حقیقی
می نوش به خوشدلی
را باز می گوید

 

sanam در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

باز با یه اسم دیگه داره حاشیه نویسی می کنه ، اخه بی چاره ی بدبخت هدفت چیه ؟؟
انصافا اگه نوشته هاش ارزشی داشت ، چیزی نمی گفتم ، یه مشت حرف کاملا اضافی ، کلا تو کار اضافه کاریِ !!
یه روز با اسم سمانه ، سید محمد ، الانم با اسم ادب دوست ، داره صفحه سیاه می کنه . من از دوستان ادیب و فاضل گنجور خواهش می کنم به این ادم روان پریش کاری نداشته باشند ، بزارید همینجوری برای خودش بنویسه !!
حمیدرضا هم اسم دیگرشه ، که بنا به مصلحت پوچ خودش ازش استفاده می کنه . کلا مشکل داره !!
صنم

 

کمال در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۴۷:

7494

 

عرفان در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » پند سعدی:

بند "خون ملت را در ورطه ذلت مفکن" به نظرم اشتباه است و باید به این شکل تصحیح شود: "خود و ملت را در ورطه ذلت مفکن". البته سالها پیش نسخه دست نویس این شعر رو خوندم و امیدوارم اشتباه نکرده باشم.

 

کاظم در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:

با عرض سلام. به نظر بنده که معاینه به دو معنا به کار رفته است: یکی همان با چشم دیدن که دوستان اشاره فرمودند و دیگری مطمئن شدن هستش. یعنی اگر مطمئن شوم که قصد جانم را دارد که یکی از راه های مطمئن شدن نیز همان مشاهده با چشم است. شنیدن کی بود مانند دیدن.

 

مسعود در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:

درود
این غزل با ویرایش استاد کزازی خیلی قابل فهم است. زیرا علامتهای ادبی بسیار بجا گذاشته شده

 

ادب دوست در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۸:

شاه بیت این غزل( بیت الغزل) که تکلیف جمله انبیا و بزرگان از جمله رستم دستان را روشن کرده است باید این بیت باشد:

شمس تبریز ایستاده مست ، در دستش کمان
تیر زهر آلود را بر جان احمق میزند.
( شمس به تیراندازی معروف و مشهور نبوده است و در حال مستی گمان نمی رود بتواند به هدف مورد نظر بلخی بزند ، شاعر می بایست نگران خویش بوده باشد)

 

محسن شفیعی در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

بیت دوم مصراع دوم
بی گداز از سکه
صحیح است
مطابق چاپ محمد قهرمان

 

روفی در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:

به نظر بنده وزن شعر مفعولن مفاعبلن مفاعیلن فعولن است

 

فرزانه در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸۹:

به نظرتون آیا در مصراع اول گذرم درست نیست به جای گذری؟

 

حمید رضا۴ در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

خانم روفیا،
آیا براستی صد ها میلیون مشتری در سراسر جهان بدبخت و فلک زده هستند؟
آیا در طول تاریخ آنان بیشتر فلک زدگی به این جهان آورده اند تا کسانی که سرمست از فلسفه خود هستند؟
اصلأ چرا کاری را که حرام و غیر قانونی است و بدبختی می آورد را شعر پس از شعر و صفحه پس از صفحه می گویند انجام بدهید؟
گیریم حافظ و خیام می خواستند هنر بیافرینند و تمثیل و تشبیه بکنند. چرا زنا و تجاوز و دزدی نه؟ به هر حال در انجام این گناهان نیز لذت های آنی هست وگرنه گناهکاران که انجام نمی دادند که.
و گیریم این ادبیات همه عرفانی هستند،
خود میدانم دانش ادبیاتم در قیاس با شما و یا بابک گرامی نزدیک به هیچ است. اما هشتاد نود درصد مردم مثل من و احتمالأ صد در صد مردم غیر ایرانی این اشعار را سطحی و زمینی معنا میکنند.
آیا درست است که مردم را گمراه کرد؟
آیا نباید از چاپ و نشر کتابهایی که مردم را گمراه می کنند و به قول شما بدبختی و فلاکت به زندگی شان می آورند جلوگیری کرد؟

 

نوید ایار در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸۰:

جز من اگرت عاشق شیداست، بگو. ور میل دلت به جانب ماست، بگو. ور هیچ مرا در دل تو، جاست، بگو. گر هست، بگو، نیست، بگو راست بگو

 

ادب دوست در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

جناب بابک،
نخست سپاس می گزارم از برای کاما.
آنچه فرمودید خود فرمایش ساعر است.
که گویا زودهنگام به میکده شده، خمان را در جوش و خروش دیده بوده است، مست شان پنداشته و مستی شان مستی حقیقی انگاشته.
دو دیگر من در کار شراب و مل نیستم، ازیرا شما را به میکده ها که سپاس کدخدایرا نیمه بازند حوالت میدهم،
نوش

 

۱
۳۳۷۹
۳۳۸۰
۳۳۸۱
۳۳۸۲
۳۳۸۳
۵۰۴۶
sunny dark_mode