گنجور

حاشیه‌ها

رامین در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

در جواب خانم رویا باید بگویم مخاظب مولانا اشرف مخلوقات دوران است انسان کاملی که در هر عصو وجود دارد و ولی مطلق اوست پس به هر دوری ولیی قایم است ازمایش تا قیامت دایم استمولانا از او معرفت نفس میخواهد و قدرتی که پر بکشد در آفاق و عالم ها و در دریای بیکران هو که ذات خداوند است شناور شود

... در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۹ - قصهٔ جوحی و آن کودک کی پیش جنازهٔ پدر خویش نوحه می‌کرد:

این جهان دریاست و تن ماهی و روح / یونس محجوب از نور صبوح
گر مسبح باشد از ماهی رهید / ورنه در وی هضم گشت و ناپدید
در این دو بیت، مولوی با استفاده از داستان یونس تمثیل جالبی رو به کار می بره. مولوی جهان رو دریایی در نظر می گیره که ماهی های دریا وجه جسمانی و مادی انسان هستن و هر ماهی درون خودش یک یونس داره که همون جان و روح انسان هست.
سعادت انسان با رهایی یونس از شکم ماهی (رهایی جان از قید جسم) به دست میاد و این رهایی جز با تسبیح حاصل نمیشه. در صورتی که یونس از شکم ماهی رها نشه، ماهی هضم و نابودش میکنه و به همین ترتیب جسم، جان رو.
صبر کردن جان تسبیحات تست / صبر کن کانست تسبیح درست
اما تسبیحی که مولوی اون رو کلید رهایی یونس از شکم ماهی می دونه چیه؟ صبر.
حقیقت تسبیح، صبره و با توجه به چارچوب این حکایت صبر در سختی ها و نامرادی ها مد نظر هست. به طوری که در ادامه هم میگه:
صبر چون پول صراط آن سو بهشت / هست با هر خوب یک لالای زشت
تا ز لالا می‌گریزی وصل نیست / زانک لالا را ز شاهد فصل نیست
همراه با هر خوب رویی، لالایی هست که از اون مراقبت می کنه و مانع وصال میشه. در صورت رنجیدن از این لالا، وصل شاهد میسر نمیشه. همون داستان حافظ که میگه:
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش / بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
به نظرم تصویر سازی دریا و ماهی و یونس خیلی جالب بود!
با احترام.

نگین جنوب در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
واقعا بیت محشریه!

سحرفان در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی....

مدلو در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

استاد علیزاده واقعا عالی این غزل رو خونده حتما گوش کنید

علی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

این تن اگر کم تندی
این بیت شاه بیت عزل است و شاعر در آن آخرین تقاضای خود را از یار بیان می کند . واقعا بی نظیره!

آرما در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:

بیت ششم فکر می‌کنم انتهای مصرع دوم به صورت "گر دگران بگذارند" بوده که به اشتباه "گرد گران بگذارندد" تایپ شده.

علی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۳۲:

استاد حسام الدین سراج هم این دو بیتی رو بسیار زیبا در آلبوم نرگس مست اجرا کرده

۷ در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳:

آن مشتری" خصال گر از ما حکایتی
پرسد جواب ده که به جانند مشتری
مشتری"=زاوش=زئوس=هورمزد=ژوپیتر
گفته میشود بیش از هزار و دویست بار از زمین بزرگتر است.این سیاره پس از ناهید(زهره) از درخشانترین سیاره ها است. به آن سعد اکبر هم گفته اند.
اگر آن دلبر فرخنده خوی نیک پی سراغی از ما گرفت پاسخ بده که با جان و دل مشتری تو هستند.

outis در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:

این رباعی حتی نظرات و حاشیه های مارو هم که بر خیام سر میدهیم رو تفسیر میکنه.

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۸۷:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 4704

محمد رضا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳:

بنده به توصیه ی دوستان در اشعار فارسی دقت کردم و به وضوح مشاهده کردم که فحاشی و بد و بیراه گویی قرن ها پیش از صفویان آغاز شده بوده است . به دو بیت زیر که از جناب خاقانی است و در همین سایت هم موجود است توجه کنید :
این رافضیان که امت شیطانند
بی دینانند و سخت بی ایمانند
از بس که خطا فهم و غلط پیمانند
خاقانی را خارجی می دانند .
هم چنین جناب مولوی در بخش چهلم از دفتر پنجم مثنوی داستانی را نقل می کند که در آن سلطان محمد خوارزمشاه به جنگ مردم سبزوار که همگی شیعه اند می رود و آنان را تهدید به قتل عام می کند مگر آن که ابوبکر نامی را در شهر خود بیابند و به نزد وی بیاورند . مولوی پس از آن که در تمام شعر مردم سبزوار را افرادی پست و بدبخت و خوارزمشاه را فردی قدرتمند و سرافراز نشان میدهد در بیت بیست و چهارم سلطان محمد خوارزمشاه را به یزدان جلیل تشبیه کرده و مردم سبزوار را قوم رذیل می نامد . ( البته دوستان مطلع اند که سلطان محمد خوارزمشاه همان سلطانی است که فرستاده های چنگیز را کشت و پس از حمله مغول از ایران گریخت و به واقع بزرگترین مصیبت تاریخ را به ایران وارد کرد ) . بیت بیست و چهارم به صورت زیر است :
هست خوارزمشاه یزدان جلیل
دل همی خواهد ازین قوم رذیل
هم چنین جناب مولوی در بخش سی و نهم داستان آهویی در میان خران را تعریف می کند و در بیت پایانی خران را به مردم سبزوار تشبیه می کند :
او بمانده در میانشان زارزار
هم چو بوبکری به شهر سبزوار
البته بنده با یه سرچ سرپایی این موارد رو دیدم .
در مورد بی عفتی هم که فرمودید در دوران پیش از صفویه آشکارا وجود داشته است . از شاعرانی که عبارات رکیک را در اشعارشان می آوردند تا دانشمندان علوم مذهبی که تابعان مذهب دیگر را زنازاده خطاب می کردند .

مسعود در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون:

سلام
بیت چهار به نظرم رهبان درست است. اما معنی بیت را خوب نفهمیدم. کسی توضیح می دهد؟

نادر.. در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:

.. کجاست آن تنِ همرنگ جان شده!؟..

مارال سعید در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:

بالاخره این رباعی از آن سلمان است یا ابوسعید؟

رضا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:

خم ابروی اون انسان کامل که خوشگل دو عالمه اون کسی که به گفته حضرت مولانا گر جان عاشق دم زند آتش بر این عالم زند اون هم معشوقه و هم عاشق در نماز خم ابروی اون خوشگله رو دید حضرت حافظ ای مردم به دنبال این شاخ نبات این خوشگل بگردین ... اون عشقه اون همه چیزه کاشکی یه گوشه چشمی بکنه
چرا از در نمی آیی تو ای شیرین گفتارم
بیا یک دم به بالینم گرفتارم گرفتارم
رُخت بنما تو ای یوسف، عزیزٍ مصر
نگارا درد من را بین که بیمارم که بیمارم

شاهرخی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۲ - ذکرخیال بد اندیشیدن قاصر فهمان:

بنده در بادی راه مولوی شناسی هستم و خیلی در این زمینه صاحب نظر نیستم. فقط می‌خواستم اضافه کنم که دکتر عبدالحسین زرین کوب در مقدمه‌ی کتاب پله پله تا ملاقات خدا بیان می‌دارند که عنوان کتاب را از همین مصرع مولوی اتخاذ کرده اند و این بیت را عیناً به این صورت - از مقامات تبتل تا فنا/پله پله تا ملاقات خدا- در مقدمه آورده اند اما در ادامه اضافه کرده‌اند که این عنوان عین کلام مولوی نیست و با اندکی تحریف بیان شده است.

... در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبّران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

ساخت موسی قدس در باب صغیر / تا فرود آرند سر قوم زحیر
باب صغیر در اینجا ظاهرا به باب الحطه اشاره داره. حطه از ریشه «ح ط ط» به معنای فرو آمدن و پایین آمدن و ریزش هست. یکی از درهای مسجد الاقصی که ارتفاعش از قد انسان کمتر بوده و برای عبور از این در باید سر رو خم کرد.
از طرفی هم بنی اسراییل با عبور از این در به جایگاهی برای توبه می رسیدن و به طور کلی خضوع و خشوع و شکستن نفس در این نامگذاری لحاظ شده. در واقع انسان برای توبه باید ابتدا تکبر رو کنار بذاره.
به طور کلی مولوی معتقده در مقابل عاصیان و گردن کشان صفات جلالیه حق به کار میاد و برای افتادگان و مطیعان، صفات جمالیه. البته مولوی دیدگاهش این نیست که برای مجازات عاصیان باید اونها رو درگیر خشم و ابهت حق کرد. در واقع نظرش انتقام جویانه نیست. بلکه معتقده این خشونت و سخت گیری، عاصیان و جباران رو به حق نزدیکتر می کنه و در واقع عطوفت الهی بر اینها اثری نداره. تنها راهی که میشه گردنکشان رو به حق نزدیکتر کرد همین خشم و خشونت الهی هست، چه در دوزخ آن جهان و چه در زندان این جهان.
با احترام.

رسلان آزرمی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:

به قدوچهره هرکس که شاه خوبان شد درست است اما بهتر است به ”هر” " آن " اضافه شود یعنی به این صورت ؛ به قدوچهره هر آنکس که شاه خوبان شد " ...آهنگین تر است

مصطفی خدایگان در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

این هم از رندی حافظ است که این همه جار و جنجال و تفاسیر مختلف در مورد شعر خودش راه انداخته است و هیچکدام از این تفاسیر "قطعیت" ندارند. این یعنی حافظ حقیقتا رندی را بر همه چیز ارجح میدانسته و خود نیز یک رند تمام عیار بوده است!

۱
۳۳۷۸
۳۳۷۹
۳۳۸۰
۳۳۸۱
۳۳۸۲
۵۶۲۷