گنجور

حاشیه‌ها

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۶:

بدانگه که دار مرا یار خواست دل و بخت با او ندیدیم راست
در بیت فوق کلمه "دار" صحیح نیست و "دارا" صحیح است.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷:

@بهرام مشهور:
جامی نشود پخته در سفرِ هر خامی
بنظر درست تر میاد. در نسخه ای قدیمی دیدم خودم.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵:

@محسن رخش:
اگر همان اول کار که یار میخواست دل من راببرد تدبیرهای بی سرانجام من به نتیجه ای رسیده بود (و من به دامش نیافتاده بودم)؛ می توانستم خود را فردی با عقل و دانش بخوانم.

سعید در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۱:

احسنت بر شما خانم مهناز س.

مینا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۴ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۸ - چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما:

ببخشید
نجات یابنده ، نجات دهنده

مینا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۸ - چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما:

در فرهنگ معین :
ناجی : 1.نجات یافته . 2 رهاننده

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۵:

دوستان
درباره معنی ترکیب "چاووشی دادن" کسی میتونه راهنمایی کنه؟

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:

دوستان
کسی در باره معنی بیت هفتم کمکی میتونه بکنه؟

جمال در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۹:

پنج می‌تواند علامت و سمبل یک دست باشد. اگر به یک دست شاه به رعیت ظلم کند ، غلامان وی با هزار دست ظلمها کنند.

سینا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

سلام
مصرع دومِ بیت دوم را استاد امیرخانی (خوشنویس) در چلیپایی چنین نوشته اند:
ای جمله تو را از هم پُرسان، ز که پرسیمت؟
اما در این صفحه بجای «پرسان» «پرستان» نوشته شده که بی معنی مینماید و وزن را دچار اشکال میکند.

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۶۱:

طاعاتت ان قبول
جمع این رباعی از 5765
پاینده باشید

حسین چمنسرا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - گفتگو از روشنان فلکی و سیاهکاری آنان:

سغبه در لغت به معنی فرفته است

نادر.. در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱:

ای کرده دل چون خاره‌ای امشب نداری چاره‌ای
تو ماه و ما استاره‌ای استاره با مه یار شد..

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰:

در بیت آخر قلم را باید وارونه تصور کرد: مرکب همان دود هست که از سرِ(=نوکِ) قلم بیرون می آید. بسیار زیباست و بار دومی هست که این تشبیه رو در کلیات سعدی میبینم.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۹:

غمناک ترین غزلی که از سعدی خوندم تا حالا....عجب فضای تیره و تار و بی امیدی! هیچ اثری از اون خوش بینی قدرتمند و جاودان سعدی درکار نیست اینجا.
اگر در این تصحیح مرحوم ذکاالمک فروغی نبود باورم نمیشد از سعدی باشه.
عجیب نیست که شجریان این رو واسه خوندن انتخاب کرده. به لحن کسل کننده اش میخوره.

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

متن کامل و بدردبخور را در پیوند زیر ببنید:
پیوند به وبگاه بیرونی

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴:

ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری[اما]چون سنگ دلان دل بنهادیم (=تن داده ایم) به [این]دوری[از تو].

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

یک روز با آقای موسوی و چند تن از دوستان دور هم بودیم که این غزل اجرا شد. ایشان شروع کردند به نوا زدن و من دیوان را ورق زدم، این شعر آمد، بعد دیوان را ورق زدم، چیز دیگری آمد که بیات ترک خواندم و بعد سه گاه خواندم. همین طور ادامه داشت و من در وسط کار ایشان دیوان را ورق می زدم و غزل دیگری می آمد و می خواندم. به این شکل شروع کردم به مرکب خوانی و یکی از کارهای خوب همین مرکب خوانی سعدی است.» او درباره ی استفاده از اشعار سعدی می گوید: «سعدی روان ترین غزل را سروده و زبانش به روانی نثر است. این قدر اشعارش زیبا و خواندن آن راحت است که همه کس متوجه می شوند. خیلی خواننده مشکل ندارد که مثل شعر حافظ چه کند و موسیقی کلام را چگونه انتخاب کند تا بتواند عمق شعر را بیان کند. شعر سعدی لموس تر است و هر کسی با هر سوادی شعر سعدی را خیلی خوب می فهمد و برای خواننده هم خیلی راحت تر است که آن را ارائه کند. هر شاعری، موسیقی شعرش را خودش از اول روی شعرش گذاشته است و ما باید آن را کشف کنیم. وقتی کشف کردیم، خیلی خوب می توانیم آن را بیان کنیم. شعر سعدی برای آوازه خوانی که توانایی خواندن داشته باشد، خیلی روان و بهترین نوع غزل است. اما مولانا و بویژه حافظ را هر آوازه خوانی نمی تواند بخواند.» او البته درباره ی تلفیق شعر و موسیقی نظر خود را دارد: «وقتی می خواهیم مفهوم یک غزل را به شنونده انتقال دهیم، باید خیلی دقت کنیم که شعر فدای تکنیک های آوازی و چهچهه و مسائل موسیقایی نشود و هر دو با هم بال پرواز باشند؛ یعنی موسیقی و شعر هر دو با هم، آدم را ببرد. دستوراتی دارد که باید رعایت کرد. تاکیدها باید به جا باشد، کشش ها حد و اندازه دارد. تحریر نباید جایی باشد که فضای شعر را تحت تاثیر قرار دهد. شعر خودش ملودی دارد و ما را گرفتار می کند؛ تکنیک های آوازی هم هست که این ها را در بیان کلام نمی شود اجرا کرد؛ چون شعر فدا می شود. بنابراین بعد از بیان شعر اگر نیاز بود جمله ی موسیقایی شعرمان را با تحریر تمام کنیم، این کار را می کنیم. حتما هم این طور نیست که باید تحریر بدهیم. این است که همه دست به دست هم می دهد برای یک اجرای خوب.» او ماجرا را خیلی ساده تر هم بیان می کند: «خواننده باید همه ی تکنیک ها را بلد باشد، حالت سؤالی، خبری، ایجابی، امری، نهی و حاشا کردن را بلد باشد. یک نوع فن بیان در آواز هست. آواز عین همان دکلمه کردن است؛ منتها کمی کشش آن بیش تر است.» در این میان «محمدرضا لطفی» درباره ی سعدی و تاثیرش بر موسیقی ایران نوشته است: «نکته ی دیگری که در اشعار سعدی به چشم می خورد، پیوند کلمات در کنار هم و نرمی اصوات درآن است که شما این نرمی را در اشعار مکتب خراسان کمتر مشاهده می کنید. این نرمی و وصل اصوات که در لابه لای کلمات و واژه های سعدی نهفته است، پلکانی و چسبیده و موزاییک وار بودن آن است که با ساختار موسیقی ردیف و وصل گوشه ها و تغییر مایه های انطباق کامل دارد. اشعار سعید به خاطر اهمیت موضوعی و تخیل شاعرانه و ده ها دلیل دیگر، در بیشتر فرهنگ های اسلامی مطرح بود. خوانندگان فارسی خوان در بخش عمده ای از آسیای میانه دوره سامانیان که مرکز ادبیات فارسی بود، از اشعار سعدی استفاده می کردند. هم چنین ترانه سازان، نوازندگان و خوانندگان زیادی بر روی این اشعار موسیقی می گذاشتند. در سده های کنونی بیشتر خوانندگان از اشعار سعدی استفاده کرده اند. اگر آماری از ضبط صفحات قدیمی گرفته شود میزان استفاده از شعر سعدی در مقایسه با میزان استفاده از شاعران دیگر در آواز و تصنیف، از مقام بالاتری برخوردار است. نکته مهم دیگری که در رابطه با موسیقی دستگاهی وجود دارد مسأله رسمی بودن و فاخر بودن ملودی ها، کرسی بندی ها و ساختار مایه هاست. موسیقی دستگاهی همراه با غزل، به خصوص در شعر سعدی، در طی نزدیک به 700 سال چنان با هم درآمیخته است که شنونده قادر نیست بفهمد که شعر بر روی موسیقی گذارده شده یا بر عکس. شکل و محتوا از یک سو و فرم ساز و آواز از سوی دیگر عمل جدا کردن موسیقی از شعر را در اشعار سعدی بسیار سخت کرده که این از نزدیکی فرم غزل سعدی و شاید چند شاعر دیگر در تاریخ ادبیات ایران به فرم های موسیقی حکایت می کند. جا دارد که محققین محترم یعنی ادبا، شاعران و موسیقی دانان در این مورد تحقیق جامعی کنند. به همین دلیل است که هیچ ممنوعیتی برای حذف موسیقی نتوانسته روند رو به رشد موسیقی را متوقف نماید. نگارنده هشدار می دهد که، در صورتی که در ایران آوازخوانان کم شده و نتوانند به رابطه شعر به خصوص اشعار سعدی و حافظ با موسیقی پی ببرند و حکومت در این مورد به روند قانونمند موسیقی ردیفی و دستگاهی بی اعتنایی و کم توجهی کند، به موسیقی، به خصوص به رشد شعر و معرفی غزل به توده مردم لطمه بزرگی وارد خواهد آمد. به یاد داشته باشیم فرم ساز و آواز با غزل، به یگانگی رسیده و غزل سرایان راهی به جز این وسیله ناب هنری ندارند.

م. م.ب در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۳ - فی فضیلة امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه:

مصرع اول به نظر پیغامبر نادرست است و باید پیغمبر باشد، از لحاظ عروض

بابک چندم در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

در ادامه:
در مورد "زبان خیالی آریایی کهن" !!!
شاید شما بهتر از داریوش یکم آگاهید، آخر او خود را در کتیبه نقش رستم چنین آورده:
puça haxāmanišiya pārsa pārsahyā - puça ariya ariyaciça ...
"پوتسا هخامنشی-یا پارسا پارسایا-، پوتسا آریا آریاچیتسا..."
یعنی:
"یک هخامنشی، یک پارسی، پسر یک پارسی- پسر یک آریایی، از تیره آریایی..."
در خاطر دارم که در جایی دیگر زبان و خط خود را نیز آریایی خوانده...
طایفه ای نیز که هزار سال پیشتر از او در شمال هند بودند، خود را آریایی و سرزمینشان را "آریاوارتا" می خواندند (وارتا به معنی سرزمین، قلمرو و شباهتش به ورطه فارسی و ورطة عربی و قدمت بسیار بسیار بیشتر از هر دو اینها...)
در سوی دیگر او یعنی آسیای صغیر یا ترکیه کنونی نیز دو اثر از مردمانی آریایی و به زبان آریایی به جای مانده، عهدنامه میتانی (Mithani, و این "Th" را که در فارسی نداریم من "ت"می نویسم) به سال 1385 پیش از میلاد، و دیگری "راهنمای پرورش اسب" شخصی به نام "کیکولی" در حدود 1600 پیش از میلاد..
از قضا برخی از واژه ها در زبان داریوش نزدیکی بیشتری به زبان این آریاییان دارد تا زبان اوستایی کهن...که به هر حال ریشه زبان پارسی کهن نیست...
نتیجه آنکه با در نظر گرفتن تغیراتی که تا زمان داریوش در زبان او رویداده این نمونه های کهنتر را "آریایی کهن" بخوانیم...

۱
۳۳۳۴
۳۳۳۵
۳۳۳۶
۳۳۳۷
۳۳۳۸
۵۵۴۷