هنگامه حیدری در ۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۱:
در بیت هفتم طبق نسخه ی مرحوم فروزانفر می گدازد صحیح است
خوش قمر رویی کزین غم می گدازد چون هلال
خوش شکر خویی که با آن شکرستان خو کند
در بیت پنجم معنی قزلبک : طلایی یا سرخ
و صارو رنگ سیاه
و در بیت نهم
یخنی: غذای پخته شده مثل گوشت
طرغو: پیشکش، نزل
امیر فرشیدفر در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۷ - گریختن عیسی علیه السلام فراز کوه از احمقان:
با سلام به روح بلند حضرت پیر بیت ماقبل آخر باید اصلاح گردد :
آن گریز عیسیی نز بیم بود
ایمن است او آن پی تعلیم بود
امیر فرشیدفر در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۷ - گریختن عیسی علیه السلام فراز کوه از احمقان:
با درود به روح مطهر حضرت مولانا در بیت نوزدهم " خواندم آن را بر دل احمق به ود " صحیح است " ود " بمعنی دوستی و عشق و محبت
Elena در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
دوست عزیز "7" بسیار سپاسگزارم بابت وقتی که گذاشتید .
شایگان در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:
با درود و سپاس، لطفاً در انتهای بیت سوم ”درما” به ”در ما” تغییر داده شود.
رندان همه سرمست فتاده به درِ ما
مجتبی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳:
مصرع "چو ایران نباشد تن من مباد" از فردوسی نیست. بیت زیر در شاهنامه وجود دارد:
نباشد به ایران تن من مباد
چنین دارم از موبد پاک یاد
برای کسب اطلاعات بیشتر این عبارت را در اینترنت جستجو کنید:
"درباره ی بیت چو ایران نباشد تن من مباد"
محمدباقر زینالی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۴:
در یک نسخه خطی از کتابخانه گنج بخش پاکستان شعری دیدم که در یک بیت با این رباعی مشترک است
گه عار کند خوک ز ناپاکی ما
گه رشک برد فرشته از پاکی ما
فردا که شود معرکه ها پیش خدا
معلوم شود پاکی و ناپاکی ما
روفیا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۲ - جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن:
باز حتی همین مفهوم نیز می تواند به انحطاط کشیده شود،
بسیاری به محض شنیدن این تعبیر چنان برداشت می کنند که خوب، پس ما هم اگر چون سگ عو عو یا وع وع کردیم ایرادی بر ما نیست چون هر کسی بر طینت خود می تند!
هر لحظه از زندگی خود جهانی است و جهان هر لحظه در حال نو شدن است، هر کسی بر طینت خود می تند یقینا به معنای در پیش گرفتن یک خط مشی ثابت و منجمد در تمامی لحظه هایی که همه جهان در حال نو زایی است نیست.
بلکه همان دستورالعملی که در هر نهادی به ودیعت گذاشته شده می گوید بر مبنای هر تغییر در جهان درون و بیرون چه می توان کرد و چه باید کرد، به قولی می توان و باید تلاش کرد در هر لحظه بهترین version از خود را به نمایش گذاشت.
البته خودآگاهی آدمیان و همه کاینات درباره این جنبش بی وقفه جهان هستی در درجات و مراتب گوناگونی قرار دارد.
۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
عشق تو گفته بود هان! سعدی و آرزوی من
بس نکند ز عاشقی تا ز جهان جهانمش
عشقت به من گفته بود آهای چنان پر رو شده ای که مرا میخواهی؟انگار تا جانت را ز چهان نجهانم دست بردار نیستی
پنجه قصد دشمنان مینرسد به خون من
وین که به لطف میکشد منع نمیتوانمش
مانع آنم که به دست و پنجه دشمنان کشته شوم اما در این میان کسی است که به مهر مرا میکشد و مانعش نمیشوم(نمیتوانم بشوم)
روفیا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۲ - جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن:
مه فشاند نور و سگ [ وع وع ]؟ کند؟
سگ ز نور ماه کی مرتع کند ؟
یا
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود می تند؟
اگر ترکیب دوم درست باشد با مضمون آیه هشتاد و چهار سوره اسراء خوانایی دارد:
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَی سَبِیلًا (اسراء/84)
بگو هر کس بر حسب ساختار (روانی و بدنی) خود عمل می کند و پروردگار شما به هر که راه یافته تر باشد داناتر است.
نظام فکری ما به گونه ای است که به محض شنیدن و درک سطحی این مفهوم ذست به مقایسه و رتبه بندی می زنیم، که ماه در مرتبه بالاتری است چون نورافشانی می کند و سگ از شان کمتری برخوردار است چون عو عو می کند، اگر این اندیشه درست بود هر کسی می توانست بر مبنای تشخیص خود از برتر و کهتر دست به حذف کهتر ها بزند!
آنوقت چه هرج و مرجی در جهان پدید می آمد!
چه کسی جگر آن را دارد سگ و عو عوی سگ را از صفحه هستی محو کند چون مانند ماه نورافشانی نمی کند؟
این آیه این قیاس را مردود اعلام می کند، مشیت خداوند بر این قرار گرفته که هر کس از دستورالعمل یا instruction ی که در درونش نهاده شده پیروی کند و خداست که به راه یافته تر ها آگاه تر است.
۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
نیست زمام کام دل در کف اختیار من
گر نه اجل فرارسد زین همه وارهانمش
افسار اسب سرکش دل در دست و به اختیار من نیست و گر نه مرگ فرا رسد رهاندنش میسر نیست.تنها مرگ میتواند اسب مرا رام کند
۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
4-اشک و آهم همیشه برقرار است(اشکم به مشکم بند است) با این همه آتش عشق تو چنان سوزان و سرکش است که اشک و آه سردم بر آن کارگر نیست
5-ترچمه نمیخواهد
6-زلف تو چون عمر من است باشد دراز بینمش(پیر بشم انشاالله-عجب رندانه) و لب آتشین تو جان من است باشد که چان به لب شوم(عجب رندانه)
۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
بیت 7 که دوستان بر آن ایراد گرفته اند به قول ادیبان الحاقی است:
لذت وقتهای خوش قدر نداشت پیش من
گر پس از این دمی چنان یابم قدر دانمش
نسخه پی دی اف که من دارم:
تن به قضا سپرده ام پای رضا فشرده ام
ور بروم کجا روم چاره جز این ندانمش
3-خروش و ولوله من سراسر جهان را فرا بگیرد تو ایمن و آسوده ای حتی اگر آسمان هم از داد و مقال من به ستوه آید ای بیغم
۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
2-هر چه پیش آید هل تا خوش آید کجا بروم؟چاره در بیچارگی است ماندن و جان کندن
بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
به کجا روم ز دستت که نمیدهی مجالی
نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی
چه غم اوفتادهای را که تواند احتیالی
۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
1-چه کنم که دستم به جان نمیرسد تا آن را بر تو افکنم آخر به کدامین کس میتوان دل بست تا آن را از تو پس بگیرم.
نه میتوانم خودکشی کنم نه خدا جانم را می ستاند و نه تو آخر به کی شکایت کنم آی مردم
مو که افسرده حالم چون ننالم/شکسته پر و بالم چون ننالم
تماشاگه راز در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:
بیت 38
هست این جهان چون خرمنی
صحیح است
یعنی هر چه در خرمن این دنیا بکاری در آخرت درو می کنی
Elena در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
رحمی به حال ما کم سوادها هم بکنید, گیج شدم از حاشیه نویسی دوستان که زحمت کشیدند, کسی معنی کامل شعر را بنویسد لطف بزرگی به ما میکند.
شاهین در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
قابل توجه دوستان عزیزی که یا در آسمان دنبال معنا میگردند و از زمین زیر پا غافلند حسب عادت جمعی و به مانند آن ستاره شناس بیخبر از حال همسایه و یا میکوشند به هر متنی برخی مفاهیم مذهبی خاص را به زور بخورانند:
چرا کسی به نقشه نگاه نمیکند تا ببیند که فرات پس از فلوجه به دو شاخه تقسیم شده و حله و کوفه هر یک در کنار یکی از این شاخه هایند و هیچ آبی از حله به کوفه نمیرود؟!
حال پیدا کنید منظور شیخ را........
کمال داودوند در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۱:
4529
رضا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸: