گنجور

حاشیه‌ها

فرشید فلاحی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

سلام ودروووود در نسخه مرحوم فروغی خیلی.... درج شده که به نظر حقیر درست تر می نماید ایهام در این کلمه باعث زیبایی آن شده است
خیلی هم می تواند سپاهی از محتاجان باشد
وهم محتاجانِ بسیاری....

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

امید، رها گردد و باز آید.. روفیا جان

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۲:

مرحبا غم..
بغل گیرم به شبها زانوی غم
فشارد گردنم را بازوی غم
به صحرای دل ناشادم ای دوست
سراسر موج خون از جادوی غم!
***
دریغ از وصل مو آزرم داری
ز صحبت با محِبت شرم داری
بنالم تا سحر باشد که بینم
نگاهی از محَبت گرم داری
***
اگر دردیست بی درمان، غم یار
رهِ وصلیست بی هجران، غم یار
خوشا بلبل به خون از خنجر خار
کلید گنج بی پایان، غم یار..

۷ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:

تو درخت خوب منظر همه میوه‌ای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمی‌رسد به سیبت
تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی
بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت

یوسف در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳:

این شعر رو باید به چشم یه عده حکام خائن کرد که دست دوستی با نصارا و یهود داده اند و دست از مسلمانان برداشته اند
این امت با بیش از 1 میلیارد اگر متحد بودند و دارای یک حکومت واحد بر کل دنیا حکومت میکردند ولی دریغ از این خائنین ملی گرا که به تجزیه امت اسلامی مشغول هستند

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

به حصر رفت...

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

دیر آشناست عشق تو ای یار دلپسند
...
امروز داشتم به چیزی شبیه این فکر می کردم!
روزی که آدم یار خود را می یابد به نظرش می آید که از زمانی که هنوز او را ندیده بود، از هنگامی که هنوز خودش هم خود را نشناخته بود، از خیلی خیلی پیشتر ها دلش برای او تنگ شده بود و در فراغش می سوخت!
که هنوز من نبودم که تو بر دلم نشستی
...
به نظرم آمد که در اصل دل ما برای خودمان تنگ شده بود، در این هیاهوی جهان کثرت، با همه اطوارها و بازی های غریبش، ما راستی خودمان را گم کرده ایم، وقتی کسی از راه می رسد شبیه ما، که همو قادر به فهم ماست هم ما او را می فهمیم، نقاب از روی ما کنار می زند، درون ما را به ما نشان می دهد، آن خود گمگشته مان را که دلتنگش بودیم می یابیم!

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

وای وای وای...
چقدر زیبا...
شاد زی ای گوهر والای بی همتای دهر
در پناه سخت کوشی ، در هیاهو، کار زار
گوهر جانت به دست موجها غلتان شود
ای تو از اندیشه و پندار نیکو کامکار

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:

این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو..

کسرا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۱:

در برنامه برگ سبز شماره 173 ایرج با این غزل غوغایی بپا کرده .

بردیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴۸:

به‌نظرم، سه بیت اول باید برن آخر. الان، مطلع غزل بیت چهارم شده.

مصطفی فرهنگی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸:

سلام به دوستان
من کتاب رباعیات مولانا را به تصحیح زین العابدین آذرخش که انتشارات اقبال چاپ کرده، دیدم. در این کتاب این رباعی و واژه طلب به شکل چسبیده آمده: بطلب
ولی تصور بنده این است که پایان مصرع یک و دو باید به صورت چسبیده نوشته شود و مصرع چهارم باید به صورت جدا نوشته شود یعنی به طلب.
استدلال معنایی من این است که مولانا در دو مصرع اول امر به طلبیدن میکند و در مصراع چهارم منظورش این است که حتی جبریل هم با طلب کردن، نمیتواند به اسرار مردان خدا دست یابد.
موفق و پیروز باشید.

مهرآوه در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۷:

آیا گل شکستن به معنی چیدن گل است ؟

Hamid Azhdehfar در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۹:

دزد دزدست اگر کسوت قاضی دارد

بابک ۲۵۰ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۹:

مهناز س ، متشکرم از لطف شما

مصطفی خدایگان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۶:

برادر من این قران و قمران کن دیگه! چند نفر باید یادآوری کن؟!!!

شکیب shakib.falaki@gmail.com در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

در پاسخ به پرستو و دیگر ادیبان جمع
بیت؛ همه دانند که من سبزه خطی دارم دوست به نحوی که در متن غزل آمده صحیح است.
کلمه سبزه با سکون ه و متصل به خطی خوانده می شود
همه دانند که من سبزه خطی دارم دوست
وزن شعر بی اشکال است

لیلا اسدی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:

عماد فقیه هم شعری داره به این وزن و قافیه که قابل تامل است:
دوش بگذشتی و در شهر قیامت برخاست
عافیت از دل ارباب سلامت برخاست

مهدی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۳ - جواب گفتن شیر نخچیران را و فایدهٔ جهد گفتن:

در پایخ به دوستنمان, کزدم شکل دیگر واژه کژدم است. درواقع شکل فارسی میانه (پهلوی) آن گزدم است و شکلی که ژ دارد صورت پارتی آن است. مثل دژ و دز که دز دراصل فارسی است. این تناظر در واژگان زیادی وجود دارد.

مهدی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بآتش:

حجاب ظاهرا باید با همان حجیب جایگزین گردد الان با قافیه مشکل دارد

۱
۳۲۹۷
۳۲۹۸
۳۲۹۹
۳۳۰۰
۳۳۰۱
۵۴۷۴