گنجور

حاشیه‌ها

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۱:

احمد سهل: احمد بن سهل سرخسی، ادیب قرن سوم هجری قمری و معاصر یعقوب لیث صفاری است. وی از افراد قدرتمند زمان خویش بوده است. احمد بن فضل در آغاز سلطنت نصر بن احمد سامانی و به سال 307 هجری قمری درگذشت.
آزادسرو، اولین گردآورنده داستان‌های قهرمانی و شاهنامه ای، از ملازمان و شاگردان احمد بوده است.
نقل از ویکی پدیا
----------------------------------------------------------------
فردوسی هم در بیت اول و هم در بیت آخر این بخش نام راوی داستان را آورده است ولی در نگاه اول تناقضی در دوبیت در رابطه با نام راوی وجود دارد.
بیت اول:
یکی پیر بد نامش آزاد سرو که با احمد سهل بودی به مرو
در این بیت راوی فردی است به نام آزاد سرو که با احمد سهل در مرو بوده به عبارتی از عمال او بوده است.
بیت آخر:
کنون بازگردم به گفتار سرو فروزندهٔ سهل ماهان به مرو
در این بیت راوی فردی به نام سرو است که مخفف همان آزادسرو است در این مورد بین بیت اول و آخر تناقضی وجود ندارد ولی در مورد احمد سهل که در بیت اول است و سهل ماهان که در بیت آخر است تفاوتی وجود دارد. برای رفع این شبهه مطلبی را از پارس ویکی که ذیل واژه ابو منصور است نقل می کنم :
یکی از مؤلفین یا مآخذ روایت شاهنامه ٔ منثور هم آزاد سرونامی بوده بقول فردوسی در مرو در پیش احمدبن سهل بوده و نسخه ٔ خداینامه را داشته و به اخبار ایران قدیم احاطه داشته و نسب خود را بسام نریمان میرسانیده و ظاهراًدر سن پیری مأخذ روایت داستان مرگ رستم در شاهنامه ٔ منثور شده احمدبن سهل بن هاشم بن ولیدبن جبلة (یا حمله )بن کامگار از سرداران بزرگ سامانیان بوده و از سنه ٔ 269 تا سنه ٔ 307 هَ . ق . اسم او و برادرهای او بسمت سرداری و مرزبانی مرو در تواریخ دیده میشود و در سنه ٔ 307 در بخارا در حبس وفات یافت و قطعاً مقصود فردوسی از احمد سهل همین شخص است . اگرچه یک بیت دیگر فردوسی که در همان موقع روایت از آزادسرو می آید بر حسب ظاهر منافی این فقره است زیرا در آنجا لفظ ((سهل ماهان بمرو)) موهم این است که مقصود وی احمدبن سهل بن ماهان است در صورتی که سردار معروف مزبور احمدبن سهل بن هاشم بوده ولی وقتی که دقت در مضمون بیت بشود واضح خواهد شد که ابداً این بیت ربطی به احمدبن سهل ندارد. ماهان ظاهراً یکی از محلات یا قسمتهای معروف شهر مرو بوده که به بنی ماهان نسبت داده میشده و عبارت نسخه ٔ قدیم شاهنامه ٔ لندن چنین است ((چراغ صف صدر ماهان بمرو)) که معنی واضح میشود .
--------------------------------------------------------------
مطلب دیگری که در این ابیات وجود دارد ذکر نام سلطان محمود است و مطالب مذکور در ابیات نشان از پیری و فقر فردوسی در زمان سرودن این ابیات دارد. با توجه به اینکه احمد سهل در زمان سامانیان بوده و تاریخ وفات او هم چنانکه در سطور بالا ذکر شد قبل از اقتدار و سلطنت سلطان محمود بوده دو احتمال به نظر می رسد. اولا داستان رستم و شغاد را فردوسی در زمان سامانیان (مرحله اول سرودن شاهنامه) سروده و این ابیات را در زمان پیری (مرحله دوم و تکمیل شاهنامه) اضافه کرده است و به طور ضمنی از سلطان محمود تقاضای کمک مالی نموده است. احتمال دوم این است که داستان را از احمد سهل شنیده و در خاطر نگه داشته و در زمان سلطان محمود به سلک نظم درآورده است البته احتمال اخیر بعید به نظر می رسد.

... در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:

دوست عزیزم، بابک جان
شما همونقدر که تمایلات شیعی در آثار مولانا می بینید، همونقدر هم تمایلات سنی می بینید و همونقدر هم تمایلات مسیحی و باز همونقدر هم تمایلات یهودی و جالب اینکه همونقدر هم اندیشه های کفرآمیز از نظر شرع.
اما تمام این تمایلات یه فصل مشترک دارن و جمع و جور کردن همه این تمایلات و جمع این اضداد با این فصل مشترک به عهده مخاطب هست. اون فصل مشترک هم چیزی نیست جز عشق!
بقیه اش به عهده شما!

... در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:

تضاد و مفاهیم پارادوکسیکال از مهمترین ویژگی های عرفان شرق و همچنین تصوف در ایران هستن. دقیقاً آفرینش های هنری و ادبی بی بدیلی بر پایه همین پارادوکس ها در آثار بزرگان ادبیات عرفانی می بینید:
بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تو راست / بر دو لب هم درد و هم درمان تو راست (غزلیات سنایی)
ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر / جان ده اندر عشق و آنگه جان ستان را جان شمر
کفر و ایمان گر به صورت پیش تو حاضر شوند / دستگاه کفر بیش از مایهٔ ایمان شمر (غزلیات سنایی)
در قلندریات عطار که به وفور از این نمونه ها پیدا میشه:
ذره‌ای اندوه تو از هر دو عالم خوشتر است / هر که گوید نیست دانی کیست آن کس کافر است
کافری شادی است و آن شادی نه از اندوه تو/ نی که کار او ز اندوه و ز شادی برتر است (غزلیات عطار)
عشق بالای کفر و دین دیدم / بی نشان از شک و یقین دیدم
کفر و دین و شک و یقین گر هست / همه با عقل همنشین دیدم (غزلیات عطار)
و در آثار سایر ادبا مثل عراقی، مولوی، هجویری، نجم الدین رازی و ... که بی دردی رو درد می دونن و هوشیاری رو غفلت، ایمان رو کفر می دونن و جنون رو اوج عقلانیت.
دقیقاً به عنوان قرینه ای برای این مفهوم در آموزه های مکاتب شرقی، یین و یانگ مطرح میشه که نمادی از همین متضادهای درگیر با هم هست. البته که این مفهوم به عنوان شناخته شده ترین نماد و سمبل برای تضاد در هستی مطرح میشه و غیر از اون هم مفاهیم پارادوکسیکال به ویژه در عقاید عرفانی شبه قاره هند به وفور وجود داره. نکته جالب اینه که هر چیزی در تکامل خودش به ضدش تبدیل میشه و این خیلی جای بسط و تشریح داره.
در عرفان اسلامی هم خبر معروف «تعرف الاشیاء باضدادها» رو داریم که راه شناخت اشیا رو از ضد اونها می دونه و اتفاقاً از همین طریق ناتوانی فلسفه رو در شناخت خدا توجیه می کنه، چون معتقدن هر چیزی در عالم ضد داره جز خدا، پس چون خدا ضدی نداره قابل شناخت از این طریق نیست و در نتیجه تنها راه درک رو شهود می دونن.
این بیت به خوبی به تضادها در طبیعت هستی اشاره می کنه:
خیر و شر و خشک و تر زان هست شد / کز طبیعت خیر و شر آمیختند
و اما نکته آخر اینکه مفهومی که به عنوان یک محوریت برای ارتباط و تعادل این اضداد عنوان میشه، وحدت وجود هست که در سایه اون تمام این اضداد جلوه های متفاوتی از یک حقیقت واحد به شمار میرن.
بحث در این مورد بسیار مفصل هست.
با احترام.

babak در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:

آیا شکستن در خیبر اشاره به واقعه ای نیست که امیر المومنین در آن در قلعه را شکستند و بیانگر تمایلات شیعی مولانا نمی باشد؟

babak در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:

آیا شکستن در خیبر همان واقعه ای است که امیر المومنین در قلعه خیبر را میشکند و بیانگر تمایلات شیعی مولانا نیست؟

... در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸ - نکته به نکته، مو به مو:

گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو...

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۵۷:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 4030
پاینده باشید

شروین در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

با جان و دل سجده میکنم و سر به خاک می نهم و از همه اینها میخواهم عشق فلانی برای من باشد

بهار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۲:

این رباعی رو استاد شهرام ناظری در آلبوم یادگار دوست بی نظیر اجرا کردن.حتما بشنوید.فوق العاده س

nabavar در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:

رادوین جان
به خدا که لازمه طرز فکرتو عوض کنی
بیراهه

خرم روزگار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را:

کهن دل گرامی
سخن بر سر درس جغرافیا نیست، که راه رفتن بر آب
است. در دریای مرده به دلیل میزان بالای نمک معمولا
کس غرق نمیشود، میشود پذیرفت که در آبهای کم عمق کسی راه رفته است و پیروان بر روی آب راه رفتن
از آن ساخته باشند
این کمترین به معجزه اعتقاد ندارد.
با ایرج نسبتی دارید؟

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:

این ترکیب "زنخ زدن" جالبه. امروز هم اصطلاح " فک زدن" رو مشابهش داریم.

مجید الستی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود:

ضمن تقدیر از کار بزرگی که انجام شده
بدینوسیله پیشنهاد میکنم این مبحث طولانی ,که شامل فصول مهمی است , مانند سایر بخشهای دیگر , به قسمتهای متعدد و کوچکتر تقسیم شود.

عبدالله شاکر در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ عمان سامانی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - قصیده فریده در مدح یعسوب دین امیرالمؤمنین علی(ع):

با سلام
ضمن تشکر.
شعر بسیار پر معنی است و باید روی آن فکر کرد.
ضمنا این دو مورد غلط تایپی نیاز به تصحیح دارند:
از آن متاع ربودند اگرچه یک (خر دل)
صحیح خردل است:
از آن متاع ربودند اگرچه یک خردل
در بیت بعد:
که مشتری شده مسعود و (محس) مانده زحل!
صحیح نحس است:
که مشتری شده مسعود و نحس مانده زحل!
مسول محترم : برای کسب استاندارد بالا معمولا،
1. خوب است تایپ کننده خودش در پایان هر بخش با متن اصلی مطابقت کند.
2. بعد برای نتیجه خوب اگر فردی دیگری نیز متن را با تایپ شده تطبیق و به اصطلاح (ادیت ) نماید
اشعار و متون با اغلاط کمتری خواهند بود
3. بعد متن یا شعر برای گذاشتن در سایت آماده است.
موفق باشید.

کسرا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:

درود نادر جان ... تشکر

علی رضا نقش نیلچی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل:

بیت 12 یک بیدار باش برای هندو (سالک) که تا شوریده
نباشی خداوند رادر خانه نخواهی دید لذا فغان و ناله سر می دهد چرا سفر بدون توشه کرده ام
از طرف دگر مقام وصال با وحدت در کثرت و کثرت حاصل می گردد.

۷ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

پاکبازان طریقت را صفت دانی که چیست
بر بساط نرد درد اول ندب جان باختن
پاکباز:قمارباز به فنا رفته و خاموش/کسی که علاقه بسیار به بازی قمار دارد و در این بازی هست و نیستش به فنا رفته و جر هم نزند/سالک و رهرو راستین
ندب:یک دور بازی(قماربازی)
رهرو راستین آن باشد که در قمار سخت عاشقی (نرد درد)در همان دور نخسست جان خوببش را به میان میدان اندازد.
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد

رادوین در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:

با درود فراوان به دوستاران عرفان
جناب خیام این دو بیتی رو در وادی شش عطار یعنی وادی حیرت سروده اند. دوستان عزیز لطفا اشعار مولوی و عطار و خیام و حافظ و سعدی و ....بقیه عرفا رو سطحی نگاه نکنید و سعی نکنید که با دید خودتون تفسیر کنید. سپاسگزارم

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰:

بَش = یال
جوله = تیردان
-----------------------------------------------
جهانی پر از دشمن و پر بدان نماند بع تو تاج تا جاودان
در مصرع دوم کلمه "بع" باید اصلاح شود "به" صحیح است
-------------------------------------------------------------------به گفتار بدگوش کردی به بند بغل گران و به گرز و کمند
در مصرع دوم کلمه "بغل" بهتر است "به غلّ" نوشته می شد.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:

چرا دکمه Next ما رو به غزل بعدی یعنی 468 نمیبره؟!
---
پاسخ: با تشکر، مشکل حل شد.

۱
۳۲۷۴
۳۲۷۵
۳۲۷۶
۳۲۷۷
۳۲۷۸
۵۴۷۹