گنجور

حاشیه‌ها

مجتبی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۳:

بیت یازدهم اشاره به جبل صالح دارد که مزار ابن عربی است والله اعلم

nabavar در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:

قطره‌ای کز ابر لطفم در دهان افکنده‌ای
قطره‌ای که مرا از ابر لطف در دهان انداخته ای

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

پس عدم گردم،
عدم (چون ارغنون) گویدم: انا الیه راجعون
روفیا جان
ساز ارغنون (ارگ بادی) نیز مانند اکثر سازهای بادی دیگر بر اثر دمیده شدن هوای پر فشار در آن (به شکلهای مختلف)، با توجه به شکل زبانه و ابعاد لوله های صوتی به حرکت مولکولهای هوا شکل و فرم خاصی می دهد (تولید موج) که با توجه به جنس لوله ها طنین خاصی داشته و پس از تشدید، در فضا پخش می شود و.. همانگونه که می دانید نهایتا با توجه به عملکرد سیستم شنوایی در زمان دریافت آن امواج، اثرات آن را توسط مغز درک می کنیم... و تا جایی که من می دانم، رفت و برگشت ویژه ای برای صدا در این ساز وجود ندارد.. هوا با فشار وارد شده و به صورتی خاص به شکل امواج صوتی خارج می گردد.
بنابراین به گمانم منظور شاعر با توجه به استدلال های ابیات قبل این بوده که: "عدم"، به "وضوح و روشنی" (همچون صدای باشکوه ارغنون، به ویژه انواع بزرگ کلیسایی اش!) به من نشان از بازگشت به شکل منشاء وجودیم می دهد .. یعنی عدم در اینجا تنها به معنی اتمام شکل وجودی کنونی من است، نه پایان من..

nabavar در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:

چون صدف امید می‌دارم که لالایی شود

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶:

خراسان به عنوان مرکز ادب فارسی بوده. میگه شهرت من به اونجاهام رسبده.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:

@ناشناس:
بله مطابق نسخه فروغی" لؤلؤ " هست. بنظرم میرسه موقع خوندن شعر یرای جلوگیری از سکته باید اون رو "لالا" یا یه همچین چیزی خوند.
کسی از دوستان با سواد ادبی بیشتر از من اگه راهنمایی کنه ممنون میشم.

علی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:

سلام
چاروادار در جواب به شما که فرمودی باید عرض کنم:
بیت اول:مهر و محبت من رو پیش خودت نگه دار چرا که من عاشق موی پیچ در پیچت شدمو این محبت من یادگاری است از یک عاشق.
بیت دوم:عشقی که بین ما بود بجز غم چیزی برای ما فراهم نکرد اما ای کسی که چهره ات چون لاله زیباست بخاطران این عاشق دل خون ببخش.
دار یعنی بدار فعل امر یعنی نگه دار حفظ کن.
گل این باغ منظورش عشق است.
این که عشق بجز غم چیز دیگری ندارد یا ب قول حافظ که میگه : "ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق" منظور شهریارم همینه.
البته این نظر بنده حقیر بود.
22 خرداد 96
یاعلی

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۷:

بدو گفت کای گازر پیشه‌دار همیشه روان را به اندیشه دار
مگر زاب صندوق یابی یکی چو دارا بدو اندرون کودکی
در شاهنامه تصحیح شده مصطفی جیحونی در مصرع اول دوبیت فوی به جای "کای" کلمه "رو" درج شده که صحیح تر به نظر می رسد. در این دوبیت داراب به گازر و همسر گازر می گوید بروید و همان پیشه اول خود را ادامه دهید چون از آب فقط یک بار صندوقی پیدا می شود که درون آن کودکی باشد یعنی این کار اتفاقی است.

دلسا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۵:

«ناطقِ غیب» صحیحتر نیست بنظرتون؟

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

شهر خالیست ز عشاق...

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۵:

همای دل‌افروز تابنده ماه چنان بد که آبستن آمد ز شاه
به احتمال زیاد کلمه "شاه" در آخر بیت مخفف "شاه داماد" باشد. و بعید به نظر می رسد که بهمن که دین زردشتی داشت با دختر خود ازدواج کند. چون در دین زردشتی ازدواج با محارم وجود ندارد. امروز نیز اطلاق عنوان "شاه داماد" به داماد متداول است.

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۴:

گامی پشوتن که دستور بود ز کشتن دلش سخت رنجور بود
بیت فوق به صورت زیر اصلاح شود.
گرامی پشوتن که دستور بود ز کشتن دلش سخت رنجور بود

خرم روزگار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۵:

دریغا خودلقمه در میانشان انداخته ایم
که چنین تهیگاهمان می درند

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۳:

غمی شد فرامرز در مرز بست ز در دنیا دست کین را بشست
بیت فوق به صورت زیر اصلاح شود.
غمی شد فرامرز در مرز بست ز درد دنیا دست کین را بشست

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۱:

چو بهمن به تخت نیا بر نشست کمر با میان بست و بگشاد دست
در مصرع دوم بیت فوق "بر میان" مناسبتر می باشد.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:

خلاصه آخرش سعدی رو هم آوردن تو مایه های دمت گرم.

... در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۹:

گله ما را گله از گرگ نیست
این همه بیداد شبان می کند...
امان از دستت ای شبان!!!

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۸:

گذر کرد همراه و ما ماندیم ز کار گذشته بسی خواندیم
بیت فوق در شاهنامه تصحیح شده توسط مصطفی جیحونی به صورت زیر آمده است.
گذر کرد همراه و ما مانده ایم ز کار گذشته بسی خوانده ایم

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۷:

چنین گفت رودابه روزی به زال که از زاغ و سوک تهمتن بنال
در مصرع دوم بیت فوق در بعضی نسخه ها به جای کلمه "زاغ" کلمه "داغ" است که صحیح تر به نظر می رسد.

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۸:

سپردم ترا تخت و دیهیم و گنج ازان سپ که بردم بسی گرم و رنج
بفگت این و شد روزگارش به سر زمان گذشته نیامد به بر
دو بیت فوق به صورت زیر اصلاح شود
سپردم ترا تخت و دیهیم و گنج ازان پس که بردم بسی گرم و رنج
بگفت این و شد روزگارش به سر زمان گذشته نیامد به بر

۱
۳۲۷۳
۳۲۷۴
۳۲۷۵
۳۲۷۶
۳۲۷۷
۵۴۷۹