دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸:
اروند به معنی حیله و فریب
محمد کاظم در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۷:
سلام
بنظر بنده دراین بیت بجای ،،زمردم،،،بایستی ،،،زمردن،،، باشد تا این بیت معنی پیداکند.
بیت نهم :
،ز مردم آن به کار آید کی زنده می شود در تو
زمردن آن به کار آید کی زنده می شود در تو
با سپاس
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۵:
به رستم من از چنگ آن اژدها ندانم کزین خسته آیم رها
در بیت بالا کلمات "به رستم" باید "برستم" نوشته شود یعنی نجات یافتم.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۴:
یکی چرخ را برکشید از شَگاع تو گفتی که خورشید شد در شراع
معنی شگاع را در لغتنامه نیافتم در اینترنت جستجو کردم متن زیر در سایت "پارسی ویکی " بود عینا کپی پیس کردم.
[فتح اول]این واژه در برخی از ابیات شاهنامه ی فردوسی آمده است، در جنگ رسنم و اسفندیار آمده است:
یکی چرخ را برکشید از شگاع
تو گفتی که خورشید شد در شراع
در فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ نظام ذیل این مدخل آمده است:شگاه=شگا=شغا=شقا به معنای تیردان.
همچنین به نقل از سوزنی آورده است:
همچون کمان کند سر کلک وی از شکوه
تیر عدوی مملکت شاه در شگاه
اما اگر به بیت بالا از فردوسی دقت شود معنای تیردان از ان استنباط نمی شود بلکه اطلاق به میدان ، شکارگاه یا رزمگاه بدان درست تر می نماید به طوریکه معنای درست بیت اینچنین خواهد بود:
اسفندیار با چخیدن به دور رستم شگاع ساخت آنچنان که خورشید در مسیر دورانی خود می چرخد. و در ادامه ی داستان اسفندیار آنچنان به این چرخش دوار ادامه می دهد که هیچ تیری از تیرهای رستم به او نمی خورد:
همی تاخت بر گردش اسفندیار
بیامد بر او تیر رستم به کار
------------------------------------------------------
به چرم اندر است گاو اسفندیار ندانم چه راند بدو روزگار
- به چرم بودن گاو:
این مثلی است که جز در شاهنامه جای دیگر نیست و کنایه از کاری است که هنوز عاقبت آن، نامعلوم است و پیدا نیست که این کار به نفع کدام کس و کدامین طرف تمام خواهد شد و گاهی گاوپیسه به چرم بودن آورد و گاه گاو تنها به چرم بودن (1) ـ چنانکه گوید:
به چرم اندر است گاو اسفندیار
در جای دیگر شاهنامه نیز آمده است:
کنون گاوپیسه به چرم اندر است
نقل از: vista.ir/content/109042/
م. م.ب در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:
در بیت هفتم مراعات النظیر بین طواف و کعبه و وقوف و حجاز وجود دارد. منظور از وقوف، توقف در صحراهای اطراف مکه پس از طواف نخست کعبه است.
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۳:
چنین گفت کری گو برمنش به فرمان شاهان کند بدکنش
در بیت فوق کلمه "کری" باید به صورت "کآری" اصلاح شود.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۰:
کریاس یعنی پیشگاه، درگاه
سرگرای یعنی بی قرار
نوید در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸:
اما چه کند "زبان" ندارد (نه زیان)
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹:
بیاورد یک جام می میگسار که کشتی بکردی بروبر گذار
در بیت فوق صنعت مبالغه به کار رفته و جام می را از نظر بزرگی به دریا تشبیه کرده که کشتی می تواند از آن عبور کند.
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸:
در بیت دوم کلمه "داده" باید به " داد ده" اصلاح گردد.
در بیت ششم "ستودان" به معنی قبر است.
در بیت زیر باید در کلمه پدرم حروف "ر" و "م" را ساکن خواند:
پدرم آن دلیر گرانمایه مرد ز ننگ اندران انجمن خاک خورد
بیت چهل و هشت:
اگر بر جزین روی گردد سپهر بپوشید میان دو تن روی مهر
در مصرع دوم کلمه "بپوشید" صحیح نیست و بپوشد صحیح است.
بیت دوم از آخر:
همه روی پالیز بی خو کنم ز شادی تن خویش را نو کنم
خَو در این بیت به معنی خار است.
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲:
اوج زیبایی سخن استاد توس
ببینیم تا اسب اسفندیار
سوی آخور آید همی بی سوار
ویا، باره رستم جنگجوی
به ایوان نهد بی خداوند روی
" اسب و سوار وآخور " و " باره و خداوند و ایوان "
شگفتا ! شهزاده جوان است که جهان پهلوان را می ستاید.
... در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۷:
قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو...
چون قلم اندر نوشتن میشتافت / چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
بی نظیره!
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸:
که گفتت برو دست رستم ببند!؟
نبندد مرا دست ، چرخ بلند
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
بابک چندم
تبدیل " ب " به " و " در زبان ما بسیار دیده شده است
" باز " " واز " ، " بردار " وردار ".... ازین رو " واران " گشته باران است و از زبان خیالی " آریایی کهن " نیامده است.
مگر که گمان بریم از واران اورامانی باران و باریدن ساخته اند چنانکه از فهم مصدر جعلی " فهمیدن"
قضارا در اورامان بوده ام و ازنوشته های کهن اورامان بی خبر نیستم.
اما بارشت را بسیار شنیده ام چنانکه خورشت را
قیمه یا کرفس و .....
و پهلوی نفرمودید کدام یک؟
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۷:
ترا بازگویم همه هرچ هست یکی گر دروغست بنمای دست
آقای جعفر نوشته اند در این بیت به جای کلمه" دست " کلمه "هست" باید باشد. جسارتا می گویم که همان کلمه دست صحیح است و دست نمودن کنایه از قدرت ظاهر کردن و اظهار قوت و قدرت . اظهار جاه و سلطنت نمودن می باشد. منبع: لغتنامه دهخدا
احسان در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:
این غزل توسط زنده یاد بهرام سارنگ خوانده شده است با همراهی استاد محمدرضا لطفی و گروه نعمت الاهی در دانشگاه جرج واشنگتن.
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۴:
به دست چپ خویش بر جای کرد ز رستم همی مجلس آرای کرد.
جهاندیده گفت این نه جای منست بجایی نشینم که رای منست.
به بهمن بفرمود کز دست راست نشستی بیارای ازان کِم سزاست
این سه بیت نشان می دهد که نشستن در سمت چپ یا راست معنایی داشته است. کما اینکه اسفندیار به رستم می گوید در سمت چپ بنشین. و رستم می گوید این جای من نیست و به همین جهت رستم به بهمن پسر اسفندیار می گوید این مکان سزاوار من نیست و برای من جایی را برای نشستن آماده کن که سزاوارم باشد. و بیت های بعدی از زبان رستم نارضایی و اعتراض رستم را آشکار می سازد و اعتراض او مؤثر می شود و تختش را جای مناسبی قرار می دهند:
ازان پس بفرمود فرزند شاه که کرسی زرین نهد پیش گاه
بدان تا گو نامور پهلوان نشیند بر شهریار جوان
بیامد بران کرسی زر نشست پر از خشم بویا ترنجی بدست
یکی دیگر از رسم های متداول که این بیت نشان می دهد آن است که برای احترام، میزبان ترنج یا بهی خوشبو به مهمان می داد در جاهای دیگر شاهنامه هم به این رسم اشاره شده است.
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۳:
در مصرع دوم بیت پنجم "برآمدن قفیز" یعنی سرآمدن عمر
قفیز به معنی پیمانه و همچنین واحد اندازه گیری سطح است. در این بیت قفیز مستعار از طول عمر است.
بیت چهارم از آخر:
بخندید و گفت ای برادر تو خوان بیارای و آزادگان را بخوان
کلمه خوان در آخر مصرع اول به معنی سفره است و در آخر مصرع دوم به معنی خواندن است. (صنعت جناس تام)
دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲:
بیت چهل و نهم
بترسم که چشم بد آید همی
سر از خوب خوش برگراید همی
کلمه "خوب" باید اصلاح شود و "خواب " صحیح می باشد.
omid در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹: