دکتر امین لو در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۰:
بیت دوم کلمه "کری" اصلاح شود صحیح آن "کآری" است.
بیت سوم کلمه "پاس" اصلاح شود صحیح آن "پاسخ" است.
فرخ مردان در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:
مث اینکه این زیرآب زنا همیشه بودن ها.
فرخ مردان در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
اینا رو ولش کن. این لغت" مانا" به معنای " معنا" از کجا پیداش شده؟!!
اولین بار تو عمرم همچین کاربردی رو اینجا توی کامنت های کاربرای گنجور دبدم.
... در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل:
دوست عزیزم، آرمان سلیمی بزرگوار
همون زفان درسته. زُفان صورت قدیمی تر زبان هست و به همون معنی. در آثار عطار خیلی زیاد استفاده شده. در کشف المحجوب هجویری هم این استفاده رو دیدم. به نظر می رسه از ویژگی های سبکی خراسان و به ویژه متون عرفانی خراسان حدود قرن های 5 و 6 بوده. البته در فرهنگ ها هم مدخل زفان وجود داره (مثل دهخدا).
با احترام.
هادی در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۲ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:
در هنر هیچ اما و اگر و قوانین فیزیکی و شیمیایی و جغرافیایی و ژنتیکی و ... وجود ندارد. شما یک تابلوی نقاشی را با قضیه فیساغورث رد نمیکنید. یا همین تابلوی نقاشی را محکوم به حذف نمیدانید اگر یک گیاه ژاپنی در کنار کوه آلپ کشیده شده. این برداشت هنرمند از احساسات درونی خودش هست که به زبان نقاشی در آورده. شاعران هم همینطورند. شهریار ماهی را میبیند که از پشت ابر بیرون آمده و با حرکات چشم و ابرو اشاره میکند (آی بولوتدان چیخوب ، قاش-گؤز آتاندا). مترجم هم از تصویری که شهریار ارائه داده ماهی را میبیند که از پشت ابر "غمزه" میکند. حالا فرض کنید بخواهد عیناً ترجمه کند: "وقتی که ماه از پشت ابر بیرون آمده و چشم و ابرو پرت میکند!" پس شعر را هم به زبان شعر باید برگرداند نه به زبان ریاضی، به سبک شاعرانه، نه به سبک ترجمه مقاله های فیزک کوانتوم.
برای من که هم ترکم هم فارس و شنیدن صدای خود شهریار اشکم رو درمیاره واقعاً جالب بود خوندن این ترجمه شاعرانه و دوست دارم شاخ و برگها و تفسیرها و برداشت های بیشتری از این شعر به زبون شعر ببینم.
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
گرامی دوست جان
من نیز در متون قدیم یاد ندارم دیده باشم که چه ذات و چه معنا را با { ز } نگاشته باشند . گویا این نسل ماست که وارد بحث تفاوت شده ، و بسیار هم بجاست و زیبا
چنانچه در بسیار لغاط دیگر : اتاق ، طهران ، کبرا ، طاها ، حتا ، که اخیراً دیدم به صورت تاها و هتا می نویسند .
مانا باشید و دلشاد
نوید در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۳:
احمد جان خود را چو کمر کردم باشد که به میان آیی درست است چون در زمان قدیم شاید تو فیلم ها دیدی که کشتی میگیرن و کمر را با دستمال میبندند البته کشتی قدیمی یا کمر گیری پس مولانا میگوید خود را کمر کردم یعنی کمر بند یا همان شال کمر را بستم که به میان ایی یعنی به میدان آیی و مبارزه کنی البته منضور مولانا بیشتر این است خود را چو کمر کرده شاید به میدان بیایی
محمد حسنپور در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
در مورد در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت اگه ممکنه توضیح بفرمایید
خرم روزگار در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
فرهنگ معین در مانای فرو گذاشتن چنین آورده است:
1-مضایقه کردن ، کوتاهی کردن
2 -مهمل گذاشتن، اهمال کردن
3- ضایع کردن
4- صرف نظر کردن، گذشت کردن
5- ترک کردن
6- رخصت دادن ، اجازه دادن
7- آزاد کردن
خرم روزگار در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
گرامی مهناز،
سپاس می گزارم برای روشنگری ، این کمترین در هیچ فرهنگی سخنی در باره ماناهای ذات و معنای این افعال ندیده است و هم گمان نمی برم اجازه دادن در " بگذار تا مقابل روی تو بگذریم " اشاره به جابه جایی چیزی داشته باشد. ( نخستین گذاردن را می گویم) باز هم ببخشایید
نادیده شب زنده دار !!
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
گرامی خرم روزگار
درست میفرمایید در لغت نامه ها ، فروگذاشتن دیده ام ولی این در زمانی ست که شیئی مادی را مثلاً از دست زمین بگذارید ولی صلح چون ماده ی لمس کردنی نیست در موردش فروگزاشتن به کار می بریم ، هم درستتر است و هم این فرو گزاری را در بیان موردی غیر مادی بکار گرفته ایم که تفاوت را نشان می دهد .
چه گذاردن بنویسیم و چه گزاردن کسی خرده نمی گیرد .
چون هنوز بحث ادامه دارد که کدامین درست است
مانا باشید
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲:
بیت آخر : تن اندر عناد و دل اندر شکنج
منبعی ندارم. گمانه زنی ست
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲:
در بیت 13
سواران ترکان تنی هفت و هشت
بران دشت نخچیر گه برگذشت
هفت هشت درست است ، مثلاً نمی گوییم سی و چهل ، می گوییم {سی چهل }
خرم روزگار در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
گرامی مهناز
من خویش در حدی نمی بینم که در این باره نظری از خود بدارم
در فرهنگهای معتبر ( تا آنجا که این کمترین دیده است ) گزاردن و گذاشتن دو فعل متفاوت اند
و فرو گذاشتن را در دهخدا یافتم
بر من ببخشایید.
پوریا در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳:
بیت چهارم عاااااااااااااالیه
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
گرامی خرم روزگار
در مورد گزاردن ، گذاشتن ، گذاردن و،،،،،انواع این لفظ
در جای دیگری به تفضیل بحث شده و هیچ کدام نظر دیگری را نپذیرفت .
ییاد دارم ، مرسده خانم دلیلی آوردند که خیلی ها مجاب شدند ، گفتند : آنچه که مادی و لمس کردنی باشد با { ذ }و آنچه که نباشد با { ز } می نویسیم . نقل به مضمون .
تا چه قبول افتد .
مانا باشید
معین در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - در ستایش شاه غیاث الدین محمد میرمیران:
فک مبکنم اینجا که گفته ؛از پریشانی فرامش کرده مادر طفل خویش
فرامش همون فراموش باشه
گزنفون در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:
دوستان که اغلب اهل فضل هستند درباره بیت اول به نکات زیادی اشاره فرمودن! عده ای معتقد هستند که مقصود سعدی از «بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار» اعتدال بهاری است و عده ای هم بر این باورند که خیر! مقصود او گرگ و میش دم صبح است؛ و برای این عقیده البته دلایلی هم ذکر کرده اند از قبیل اینکه اولین بامداد بهار تفاوت چندانی با آخرین بامداد زمستان ندارد و نیز اینکه سعدی تمام بامدادهای بهاری را ستوده است نه فقط اولین بامداد را! با احترام به باور این بزرگواران باید عرض کنم که دوستان ظاهرا از اشارات درون متن غفلت کرده اند وگر نه سعدی به صراحت تمام می گوید که مقصودش اولین بامداد بهاری است:
این هنوز اول آزار جهان افروزست
باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار
همانطور که حتما می دانید «آزار» یکی از ماههای رومی است و مطابق است با اولین ماه بهار که فروردین باشد. نیسان و ایار هم دومین و سومین ماههای بهار هستند. پس «بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار» همان «اول آزار جهان افروزست» یعنی اول فروردین و اشاره سعدی به اعتدال بهاری است. اما سیاق کلام او بگونه ای است که می توان گرگ و میش دم صبح را هم از آن استنباط کرد. این هنر سعدی است که دو پهلو سخن می گوید تا معانی شعرش را گسترش دهد و به نظر می رسد در این کار تعمدی داشته است. بنده معتقدم هر دو معنی در نظر شاعر بوده است و هیچکدام اشتباه نیست. دلیلی هم که در اینجا ذکر کردم بیشتر خطاب به دوستانی بود که اعتدال بهاری را بالکل خطا دانسته بودند و طومارش را در هم پیچیده بودند.
خرم روزگار در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
چنین خوانده و شنیده ام
پیری و جوانی چو شب و روز بر آمد
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
و خداوند آگاه ترین است
" بهشتیم فرو گذاشتیم ، گذاردیم "
روفیا در ۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را: