گنجور

حاشیه‌ها

حمیدرضا در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون:

واااااای خدا چه شعر بی نظیری. استثنایی هست کلمه به کلمه این شعر. فوق العادست. دیوونه کننده هست. محشره. چطور یک انسان میتونه این کلمات رو ردیف و قافیه کنه پیش هم

 

۷ در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:

شاهدان می‌کنند خانه زهد
مطربان می‌زنند راه حجاز
درست: مطربان می‌زنند راه حجیز
اماله یا خمش آن باشد که در کلمه ای بجای «الف»، «یا» آورده باشند، مثل رکیب (ممال رکاب)-جریب(ممال جراب) و مانند اینها سلیح و سلاح-رکیب و رکاب
شکیل . [ ش ِ ] (از ع ، اِ) ممال و مخفف اشکال .مولوی در بیتی شکال را بمعنی اشکال به تخفیف آورده و ظاهراً در بیت زیر شکال را ممال کرده :
آن تعمق در دلیل و در شکیل
از بصیرت می کند او را گسیل

 

ک. زیّانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸:

در بیت 5 الهی درست به نظر نمی رسد زیرا وزن شعر خراب می شود. اللهی(با تشدید) درست است ، به معنی: خدایی

 

یاسمن در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۶:

سوال دیگر اینکه نام این حکایت عاشقانه چیست؟

 

یاسمن در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۶:

بسیار سپاس گزارم
این حکایت بسیار زیباست
اما من به بازنویسی این حکایت دلنشین هم نیاز دارم، یعنی حکایتی با محوریت همین حکایت یا پرورش یافته آن

 

۷ در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶:

دیدار دلفروزش در پایم ارغوان ریخت
گفتار جان فزایش در گوشم ارغنون زد
ارغوان=گل دوروی،گل رعنا،گل سوری و آن گلی باشد از اندرون سرخ و بیرون زرد/نشان شرمندگی
دیدار دلفروزش در پایم ارغوان ریخت=از شادی سرخ و زرد شدم
یا شاید اشک به خون نشسته ام از رخ زردم سرازیر شد
به دیدار شد چون گل ارغوان سهی قدّ و دیبا رخ و پهلوان
فردوسی

 

امیرپاشا در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

درنسخه چاپ سنگی من که درهندوستان به چاپ رسیده وبه قلم میرزا تیمورخان اصفهانی به قلم طبع درآمده .دربیت سیزدهم بدین صورت نگاشته شده که بسیار به آهنگ و وزن شعر وهمچنین کلام سعدی نزدیکتر است ...گفتی که درمجمع خوبان گفتن نظرخطاباشد ...... خبررسید نباشدخطا دگرمگو چنین که خطاست ... یاعلی

 

فرشید برزگر در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۹:

درود
بسیار بدیهیه که با "جز" وزن شعر درست نیست
در نسخه های متعدد دیدم "کو" درسته به جای "که":
هر کو، جز عاشقان، ماهی بی آب دان

 

هانیه سلیمی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷:

استاد حسین الهی قمشه ای در کتاب "در قلمرو زرین،365 روز با ادبیات انگلیسی"،نشر سخن،چاپ پنجم1392
ابیاتی از این غزل را با این تفاوتها نسبت به نسخه ی سایت گنجور آورده اند:
1-در بیت دوم بالها به جای پرها (پرها به لحاظ وزن شعر هم درست نیست)
2-در بیت سوم، نام او را طیر خوانی نام خود را انترپوس(انترپوس:انسان) به جای اثربوس

 

سالار در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

با سلام
موافقِ ساده نگری در اشعار بزرگان نیستم، بین برگذشتن و بالاتر رفتن تفاوت بسیار است.
بالا و پایین مربوط به دنیای اجسام می شود در صورتی که در جهان اندیشه، بالا، پایین، چپ، راست، شمال و جنوب ویا(شش جهت) وجود ندارد.

 

سعید در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۷:

گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانه‌ای
من در جایه دیگری یا خوابیست یا بادیست یا افسانه ای خوندم که بشاید صحیح تر باشد

 

محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۲۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:

تنگ است به رباب نظر وسعت امکان
تنگ است به ارباب نظر- وسعت امکان

 

محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۵۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

چو صبح بسخه ‌فروش ظهور آفاقیم
چوصبح نسخه فروش ظهور آفاقیم

 

محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

غبارکلفت ازببن مبیهمانسرا نرود
عبار کلفت٬ ازین مهمانسرا نرود

 

بی سواد در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:

چه با هر روح........

 

بی سواد در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:

جناب هیچ،
از طبقات بهشت فرمودید( خداوند بالا و برترین را به ما عنایت فرماید)
به یاد مورمونها افتادم، فرقه ای با نفوذ و در حال گسترش که به پیروان سفارش میکنند تا میتوانند زن بگیرند و فرزند بیاورند، چه هر روح در بندی که آزاد و به جهان آورند جایی بالا و بالاتر در بهشت نصیبشان خواهد شد،
و البته خداوند خود آگاه تر است

 

بی سواد در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:

و گر سوزیدن را بپسندیم؛
عاشقان را هر نفس سوزیدنی است
هر دم گونه ای از سوختن، سوزیدن
سوخته دلی، سوخته جانی ....
بیا سوته دلان گرد هم آییم.

 

هیچ در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:

نظرات اکثرا تمایل دارند که برسونند حضرت حافظ بهشت رو بهای ناچیز بدونه و از طرفی کشیدن ریاضت در راه دین رو ناپسند میدونه و دین رو بدون ریاضت میخاد .
اولا که بهشت چند طبقه است و هرکس مطابق با اعمالش به جایگاهش میرسد و دوما مقصود حضرت رسیدن به معشوق است او میفرماید که وقتی من به معشوق نظر کنم دیگر بهشت هم فراموش میکنم کدام عاشقی وقتی بفکر معشوق است بفکر چیز دیگر می افتد . لازمه ی دیدار با خداوند بودن در بهشت است خداوند اگر بهشت پاداش کمی برای مومن بود بخودش زحمت آفریدنش نمیداد در همین بهشت است که صورت معشوق پدیدار میشود هرکه در پله بالاتر دیدار بیشتر .
اگر منظورتون از ریاضت و سختی کشیدن است بهتر است بدانید این ریاضت ها در نظر شما سخت و رنج آور است برای عاشق این ریاضت ها لذت تمام است .فرهاد برای شیرین کوه کند برای فرهاد لذت بخش ترین کار بود ولی از دید مردم شکنجه و ملالت آور . حضرت میفرماید دین من اینطور که میگویند سخت و بدون لذت نیست همین سختی نباشد لذت ندارد . شما می رو به شراب و راحتی معنا میکنید ولی حضرت هرچه از دوست رسد را می قلمداد میکند هربار که پیکی میرسد سر میکشد .
در عرفان کجا دیدید سالک سوال پرسد یا مخالفت کند یا برنجد .خداوند میفرماید اولیا خدا هیچ گاه محزون نمیشوند .
من حقیر رو عفو بفرماید اگه درشتی کردم .

 

بی سواد در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:

ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
میشود برون و درون را دید ، نگریست
زبان و روان را گمان نمی برم.

 

سروش در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:

منظور شعر از دیدگاه سروش اخلاقی:
چون هر چیزی که نداری (جز امور غیرقابل حصول مثل باد) را میشود بدست آورد
و چون در هر چیزی که در اختیار داری احتمال از دست رفتن وجود دارد پس
داشته هایت را جوری قدر بدان که انگار مانندش در دنیا نیست
و طوری به نداشته هایت فکر کن که انگار مانند آن در دنیا (به وفور) وجود دارد.

 

۱
۳۱۶۷
۳۱۶۸
۳۱۶۹
۳۱۷۰
۳۱۷۱
۵۰۸۰
sunny dark_mode