گنجور

حاشیه‌ها

امیر شاهد در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

در قرآن مجید، نگهبانان نادلرحم، با نیزه باران کردن دیوها به خدا مدد می رسانند. اما در این غزل حافظ بنا نیست به خدا کمک کنند. به خاطر خدا، نگهبان معشوق او را باید نیزه باران کنند تا حافظ به او دست یابد. در آیات هشتم، نهم و دهم سوره جن، دیوها میگویند که دستمان را که به سقف زمین رساندیم، دیدیم که پر است از نگهبانهایی که دلرحم نبودند و پر است از نیزه/ وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا اما قبلا در جایهایی از سقف زمین می نشستیم و [به دعوای خدا با درباریان والامقامش] گوش می دادیم. [مثل وقتی که خدا با درباریان والامقامش بر سر نابودی زمین و سقهایش جدل می کرد و ما شنیدیم و به زمین آمدیم و به نوح گفتیم راضی کردن خدا به دست کشیدن از نابودی زمین، مدتی طول می کشد. تا آن موقع، یک کشتی بسازد و مانع نابودی همه آدمها شود] اما [از وقتی که محمد آمده] هرکس گوش بایستد، از کمینگاههایی، نیزه باران می شود./ وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا و ما دیگر نمی دانیم که شری در زمین برای ساکنانش در نظر گرفته شده است یا خدا برایشان ترقی یی خواسته است/ وَأَنَّا لَا نَدْرِی أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا آوردن سها هم خطاست. نیزه بارانی هم کمکی به سهای کم نور نمی کند. نه در قرآن و نه در اساطیر و نه در فیزیک، شهابها، نوری بر سهای کم نور نمی تابانند.

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:

آقا/خانم ایران نژاد
ظاهراٌ در دستور زبان شما مفعول در جمله نقشی ندارد

حمید سامانی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:

آقای/خانم ایران نژاد
بیت نمونه شما "بگفتند هرگونه ای هر کسی" صحیح است، یعنی به هر شکلی (گونه ای) به او گفتند، این جمله ایرادی ندارد و با شعر مورد نظر اینجا از لحاظ دستوری فرق دارد، شاید شما متوجه فرق این دو نیستید
نمونه دومتان "برفتند هر مهتری با نثار" را نیافتم و نمیتواند از فردوسی باشد چرا که "نثار" یک واژه عربی است و در اشعار فارسی فردوسی نمیگنجد
البته در آداب معاشرت معمولاٌ برای احترام به شخص ثالث از فعل جمع استفاده میشود مثلاٌ: جناب آقای ایران نژاد گفتند / فرمودند

علی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۹:

جای تامل در زندگانی خود آدمی دارد این رباعی از حکیم خیام
وقتی این مرد عظیم در خصوص شعر و ادب و فلسفه ، همچنین ریاضی دان قادری که مباحثش زبان زد اهل خرد در جهان هست میگوید :
افسوس که بیهوده فرسوده شدیم...
خیام با فاییده های بسیاری که در عمر خود داشت چنین میگوید
بایست در حیات خود بازنگری کنیم که تا بحال چگونه روزها گذراندیم
ادمی هر چقدر در خرد به کمالات بالاتری دست میابد بیشتر به جهل خود اگاه میشود

همایون در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین
تراویدن یا تراوش کردن به معنای رفتن آب به پالا و به نرمی و آهستگی است. منظور همان چکه کردن است. و پالا از مصدر پالاییدن, به معنای صاف شدن آمده است.
در قدیم شراب و گاهن آب را برای نوشیدن می پالاییدند. آب را در کوزه ای می ریختند, در کوزه را با کلاهکی از حصیر یا ابریشم می پوشاندند و کوزه را در ظرفی دیگر قرار میدادند. آب به نرمی و آهستگی از درپوش عبور میکرد و در ظرف دیگر ریخته می شد. در این روش معمولا کوزه و درپوش هر بو و طعمی که داشتند به آب منتقل میکردند. در اینگونه مواقع می گفتند؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست.

هرکه هر چه خواندم مرا خوش است در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸:

بیت آخر غزل بیت آخر غزل 240 نیز میباشد

حمید در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

این قالبش غزل نیست مثنوی. اگر به قافیه هایش دقت کنید مسدفهمید که اشکالی دارد

مهدی آقاکثیری در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳ - در نعت خواجه کاینات:

بیت سیزدهم علی القاعده کسری درست است به جای کری

منصور بنانی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴:

در این غزل تجربه آگاهی ورای فکر (خود متعالی) در مقابل افکار مقایسه گر، رقابت جو، غیبت کننده و اسیر خود باختگی به قضاوت ها (خود کاذب) بیان شده است.
معانی لغات و ابیات:
خفیه: نهان و پنهانی، مخفی. ؛ کدو و می: در قدیم در کدوی خالی و خشک شده، شراب می انداخته اند. کدو در اینجا به معنای کوزه و کدو کدو یعنی چندین کوزه. ؛ شوبه شو: شوهر به شوهر ؛ لقمه هر خورنده را، درخور او دهد خدا : به احتمال زیاد اقتباس از آیه ششم، سوره هود است: ( و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها: هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر آنکه روزی او بر خداوند است.). شتردل: ترسو ؛ حلق و گلو بریده با، کو برمد از این ابا: بریده باد حلق و گلوی کسی که از این آش، فراری باشد! (ابا به معنای آش است. چنان که مخفف آن در شوربا و... آمده است.) ؛ دست بریده‌ای بود، مانده به دیر، بر سمو: دیر صومعه معنی شده و سمو با ضمه س و م، به معنای بلندی و سکو. در جای دیگر دیر به معنای دیرگاه آمده است.
کلمات کلیدی: مولوی، اصالت انسان، توهم خود، مراقبه.
منابع:
1-سایت گنجور: غزل 2154 دیوان شمس اثر مولانا
2-کتاب انسانم آرزوست (شرح غزلیات مولانا)؛ اثر بهاء الدین خرمشاهی
منصور بنانی آدرس تلگرام پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:

ابیاتی از این حکایت از مثل های رایج زبان فارسی شده است.
درباره واژه اوباش باید گفت که معرب اباش و اباشه فارسی میباشد که به معنی دسته و گروه میباشند و اوباش هم همان گروه و دسته است.ولی دسته و گروه نااهل

بابک در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش

سروش sabetjavad@yahoo.com در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۶:

انبوییدن. [ اُم ْ دَ ] (مص ) بو کردن ، کذا فی شرفنامه. (مؤید الفضلاء) . || در قنیه منقول از حاشیه ٔ زفان گویاست که انبوییدن ستایش و بانگ کردن [ است ] چنانکه انبویدن (کذا). (مؤید الفضلاء). و رجوع به انبوییدن شود.

دکتر امینی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز:

باسلام
بیت 4 باید به این صورت اصلاح شود:
از آن پیش کآورد گیتی پدید * همه هرچه بد، خواست، دانست ودید
طبق نسخه تصحیح آقای یغمایی در این بیت واژه پیش درسته نه پس . بعد از واژه خواست نیز حرف واو اشتباه چاپی است در برخی کتابها،که باید حذف شود.

فرزین پرهام در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵ - هشت شاعر در عرب و عجم:

آیا ممکن است در بیت آخر به جای حقیقتی، حقیقی بوده باشد ، که وزن شعر با حقیقی مطلوبتر به نظر میرسد؟

امیر در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲:

علاوه بر افرادی که دوستان معرفی کردند که این غزل را خوانده اند، به تازگی بانویی خوش صدا، با معرفت و با کمالات بسیار این غزل رو به زیبایی با صدای فوق العاده خودشون خوندن... بانو سپیده جندقی، حتمآ غزل رو با صدای ایشان نیز بشنوید...

همایون در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

جلال دین واژه مهمان و مهمانی را زیاد بکار میگیرد
گاه میهمان بزرگ است و گاه میزبان ولی بزرگی این به آن میرسد و آن به این
تا مهمان نباشد میهمانی معنی‌ نمیدهد هر چند بزرگ و با شکوه و سفره رنگین باشد
هستی‌ به زعم جلال دین یک میهمانی با شکوه و شاهانه است که رویداد‌های زیادی در آن روی میدهد
و کسانی با این همنشینی به بزرگی‌ میرسند هر چند ممکن است به ظاهر قابل تشخیص نباشند

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۰۸:

6658

عزیز ناصری در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۴:

بیت دوم، مصراع اول: ازی >> ازین.

فرداد در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶ - مکتب طبیعت:

در مصرع دوم از بیت سوم "دانش بشری"صحیح است که به اشتباه رانش نوشته شده.

امین در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱:

با سلام مجدد خدمت تمامی دوستان
نکته دیگری که به نظر این حقیر آمد اینست که در ابیات این شاعر بزرگ به طور کامل درمیابیم که منظور ایشان تنها خداوند بوده هست و ایشان درتمامی استعارات خویش بنوعی منظور را حضرت حق بیان کرده اند و شکی برای خواننده اشعار خویش باقی نگذاشته اند که منظور از این استعارات و اشارات حضرت باریتعالی میباشد
ولی بسیاری لز شاعران از جمله حافظ و همچنین خیام را وقتی به اشعرشان نگاه میکنیم در اصل منظورشان معشوق و مشروب زمینی بوده هست و هر گونه هم که اشعارشان را بخواهیم توجیه کنیم باز هم جور در نمیاید
حافظ و اللخصوص خیام که کفار بزرگی بوده اند و باید از نظر دین مبین اسلام آنها را کافر و مرتد خواند در بیشتر اشعار خود به تمسخر دین و خداوند پرداخته اند و برای آنکه مورد عتاب جامعه خویش قرار نگیرند زیرکانه یا بقول حافظ رندانه خود را عارف راه حق دانسته اند و به ریش تمامی مسلمانان خندیده اند
ولی نزاری که واقعا یک سالک و عارف راه حق بوده هست ازنظر این حقیر واقعا خوب شناخته نشده هست و باید هر چه بیشتر در شناسایی و ترویج این شاعر پارسی گو و حق شناس کوشا بود و شاعران بیدین و خدانشناس را تا حد امکان از دسترس خارج کرد که باعث رواج بیدینی و کفر میشوند
با تشکر ازسایت گنجور که دراین راه کوشش مینماید

۱
۳۱۵۲
۳۱۵۳
۳۱۵۴
۳۱۵۵
۳۱۵۶
۵۵۵۴