گنجور

 
حافظ

نوبهار است در آن کوش که خوش‌دل باشی

که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی

وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصهٔ دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصهٔ مشکل باشی

گر چه راهی‌ست پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع‌شمایل باشی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۴۵۶ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۴۵۶ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۴۵۶ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۴۵۶ به خوانش بهنام محمدیان
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
صائب تبریزی

چند در فکر سرا و غم منزل باشی؟

گذرد قافله عمر و تو غافل باشی

در سرانجام سفر باش و سبک کن خود را

تو نه آن دانه شوخی که درین گل باشی

کعبه در گام نخستین کند استقبالت

[...]

مشتاق اصفهانی

زین چه خوش‌تر که درین معرکه بسمل باشی

نه که حسرت‌کش یک زخم ز قاتل باشی

از ره دیر و حرم روی به دل کن تا چند

به غلط ره روی و طالب منزل باشی

من که در کشتی طوفانیم از شورش بحر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مشتاق اصفهانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه