نیکومنش در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
درود بیکران بر دوستان جان
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است
برای رسیدن به مفهوم و معنی باید ساختار ظاهری شکسته شود
پس معنی بیت :ای عاشق من (حافظ) از آنجا که لب تو جرعه کش شیرینی
از لبان معشوق طناز شیرین دهنی چون من شده است دیگر از حشمت و جاه پرویز شاه ایرانی(که روزگاری زبان زد همه بود ) قصه ای نه از زبان تو و نه زبان هیچ کس دیگر گفته نخواهد شد
پیروز و سربلند باشید
جواد ملک زاده در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:
آبی از دیده بلغزید و زمین تر می شد
کامران تندر در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
بدون دسترسی به نسخه چاپی و بر اساس وزن و مضمون، تیر من دیدهٔ کج بین غیر، به نظر حقیر به این صورت صحیحتر میرسد:
تیر من و دیدهٔ کج بین غیر
نیکومنش در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
درود بیکران بر دوستان جان
یار من باش ،که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
اگر می خواهی پی به زیبایی های هستی ببری واز زرق و برق روزگار
بهره ای داشته باشی بیا دوست و همدم من باش چرا که فروغ هستی از زیبایی خداوند و زرق و برق روزگار از خوشه های اشک من می باشد که
به دلیل عشق ورزی من با آن ماه رو در مقام تلالو به مقام ستاره های پروین رسیده است
پیروز و سربلند باشید
ساعد هاشمی در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۴:
این غزل به طور مبسوط در برنامه شماره 693 گنج حضور توسط استاد پرویز شهبازی تفسیر شد
پیوند به وبگاه بیرونی
نیکومنش در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:
درود بیکران بر دوستان جان
لب سیراب به خون تشنه،لب یار من است
سیرابی مربوط به ویژگی ظاهری و فرمی لب یار بوده و کنایه از آبدار بودن وهوسدار بودن آن است و به خون تشنه ویژگی ذاتی لب یار بوده که به دنبال خون ریزی عاشقان خود می باشد
ساروان رَخت به دروازه مبرکان سرکو
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
گوشزد کردن به ساربان است که اگر قصد حرکت به آن سوی دروازه(ترک موطن زمینی و حرکت به سوی موطن اولیه و اصلی،انا لله و..)را دارد اولا بی برو برگشت در شاهراه قرار گرفته و مسیر مسیر اصلی است ثانیا اخر مسیر جانبازی است چرا که لب به خون تشنه منتظر جان پاک عاشقان خود می باشد
درود بی پایان بر جویندگان و پویندگان راستی
عبد المعصومه در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:
به نام نامی عشق آفرین
قلبم مالامال از شوق پرواز می شود وقتی جانم را به بالهای گسترده این ابیات می سپارم
بخش عمده سبک زندگی ما در لابلای این اشعار مانده و اگر در مسیر زندگی کاربردی گردند حتما به آرامش و نشاط جامعه کمک خواهد کرد
جعفر عسکری در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وله فیبیان الحقایق:
سلام
بسیار غزل زیبایی ست و در نکوهش دنیاپرستی و ظلم
بیت یکی مونده به آخر:ای اوحدی..!
مصرع دومش اشکال وزنی داره و اگه "در پی" حذف بشه،وزن درست میشه
در ضمن فکر نکنم اصطلاح "چریدن" برای مرغان و پرندگان درست باشه.
نادر.. در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:
دلا آنجا که جانان است ره نیست
که آنجا غیر جانان درنگنجد..
همایون در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۳:
خر و اسب و گاو اشاره به بخش مادی و جسمانی انسان است در برابر بخش روحانی و معنوی یا مینوی
در شاهنامه فردوسی پهلوان همواره با اسب خود همراه و برای کارهای خود به آن نیازمند است که همانا بخشی از نیرومندی و توانمندی اوست که همراه دیگر ویژگیها مانند میهن دوستی و شادکامی و فره ایزدی و پشتیبانی سیمرغی او را در هفت خوان زندگی به پیش میراند و تنها از اژدها به مثابه بخش منفی انسان یاد میشود
در ماهنامه یا مثنوی جلال دین این بخش جسمانی بسیار گسترده تر مورد بررسی قرار میگیرد از گاو و خر و روباه و گرگ و گاه از پرندگان مانند کلاغ و بلبل و مرغابی و خروس بصورت ویژگیهای منفی و از شتر و پیل و باز و لک لک و هد هد و دیگران بصورت مثبت و برتر بهره میبرد و با هر کدام ویژگی خاصی را بیان میدارد
برخی با تفسیرهای خود ساخته به دنبال یک فرمول ساده میگردند تا همه رازورزیهای پر ارزش و یگانه جلال دین را یک کاسه کنند و آنرا همیشه با همان فرمول به شنونده ارائه کنند و هم کار خود را و هم کار بقیه را ساده نمایند و به این صورت طرفداران زیادی هم به هم میزنند و بازار گرمی هم پیدا میکنند و عرفان ویژه خود را با نام خود اختراع و معروف میسازند
ظرایف و لطائف و ریزه کاریها و شیرین کاری عشق را شنیدن و خو گرفتن با آن است که اندک اندک مستی کردن را به ما میآموزد هر چند هر گونه تلاشی در این راه به هر حال خالی از فایده نیست
خر گاه گم میشود و آدم احساس خوبی دارد و گاه همین خر حلقهای از طلا با خود درد که انسان به خاطر آن طلا خر خود را نگاه میدارد
گاه هم انسانی که خر خود را از دست داده باز به بازار میرود و پول میدهد و خر دیگری میخرد
پس کار به سادگی نیست که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
چرا چون بزرگی انسان حد و مرزی ندارد
مشاهری در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۲ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - موعظه در اجتناب از غرور و کبر و حرص:
امین کیخا نوشته:
بیت 15 خزان بی فسار باید بشود خران بی فسار یعنی بدون افسار
.
.
.
چرا مواردی که دوستان اشاره میکنند اصلاح نمیشه؟
ایلیاد در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۷ - بار دیگر رجوع کردن به قصهٔ صوفی و قاضی:
بت ستودن بهر دام عامه را * همچنان دان کالغرانیق العلی
خواندش در سوره والنجم زود * لیک آن فتنه بد از سوره نبود
جمله کفار آن زمان ساجد شدند * هم سری بود آنک سر بر در زدند
این ابیات مولوی در مورد آیات شیطانی است که به ماجرای غرانیق مشهوره (غرانیق به معنی مرغان دریایی است) که هم در روایات تاریخی آمده و هم در قرآن این موضوع تأیید شده:
و کسانی که کفر ورزی می کنند، چون تو را ببینند فقط به مسخرهات میگیرند!؟ آیا این همان کسی است که خدایانتان را نماز میگذارد !؟ در حالی که خودشان ، به هدایتگر رحمان خودشان ، کفرورزی می کنند ؟ * وإذا رآک الذین کفروا إن یتخذونک إلا هزوا أهذا الذی یذکر آلهتکم وهم بذکر الرحمن هم کافرون [انبیاء 36]
همچنین این آیه :
و رویت را برای این احکام و قوانین پایدار محکم نگهدار و از مشرکان مباش به غیر از الله متعال ، خدایانی که نه به تو سود میرسانند و نه زیان را نام مبر پس اگر چنین کنی، از کسانی که هدایتگر ما را دروغ می دانند خواهی بود * و أن أقم وجهک للدین حنیفا و لا تکونن من المشرکین (105) ولا تدع من دون الله ما لا ینفعک ولا یضرک فإن فعلت فإِنک إذا من الظالمین [یونس 106]
پدرام در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:
مسرع دوم را اینگونه خواندم:
دریای غمم،کدام آرام و چه خواب؟!
nabavar در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
ج م گرامی
می بخشی جانم
سفارش می کنم قبل از درج شعر در جایی ، با یک آشنا به شعر و ادبیات مشورت کن
با احترام
کمال داودوند در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:
در این رباعی صوفی به معنی سالک
6178
همایون در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۰:
هر چه انسانها باور و فلسفه و مکتب درست میکند هستی آنرا میدزدد
هر چه خدا و فرشته و پیغمبر پیدا میکنند هستی میرباید و مذاهب را کم رنگ تر میکند
هر چه کاشف و دانشمند پیدا میشود و دست آوردهای علمی و ابزارها و شیوههای نو همه کهنه و از کار افتاده میگردد هیچ کس نمی داند این دزد ماهر کیست و چگونه کار میکند
ولی دزدی او نه تنها چیزی از ما کم نمی کند بلکه همه چیز ما را افزونتر میکند حتی جان ما را نیز گسترش میدهد اگر قصد جان ما کند
اگر خاطرهای را میگیرد صد خاطره نو میآورد
شمس را اگر پنهان میکند عشق او را هر لحظه میگستراند و بالا تر میبرد و ارزش او را چون سیمرغ به اوج میرساند
nabavar در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
ضرب المثلی شنیده بودم که می گفت : اگر سگی انسانی را گاز بگیرد تعجبی ندارد ، ولی اگر انسانی سگی را گاز بگیرد جای تعجب است.
ولی سعدی این معنا را زیباتر سروده :
،،،
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مرد است در کمند غزال
nabavar در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
نیارد همه جا به مانای نیاورد نیست
در بیت :
بدو گفت کای نام بردار شیر
همانا که پیلت نیارد به زیر
نیارد معنای تحمل نمی کند {تاب ندارد} می دهد
محمد در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۵:
بلہ درستہ
نمایش عروسکی ساختہ شدہ توسط بہروز قریب پور در لحظہ ی دیدار شمس و مولوی از تعدادی از ابیات غزل استفادہ شدہ کہ واقعا انتخاب ابیات و صدای بی نظیر اساتید شجریان و معتمدی یک نمایش شاہ کار را درست کردی
*** در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۶ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰: